• 1404 يکشنبه 20 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6161 -
  • 1404 يکشنبه 20 مهر

نگاهي به سريال «محكوم»به كارگرداني«سيامك مردانه»

فاجعه گسست روايت و ساختار در يك درام جنايي

نوا ذاكري

سريال «محكوم» از آن دست سريال‌هاست كه پرداخت نادرست، ايده‌اي جذاب را به ورطه سقوط كشانده است؛ اين سريال درباره يك بازپرس زن به نام «ناهيد آرمند»، با بازي «ساره بيات» است كه بعد از گذشت چند سال از مرگ همسرش در تدارك مراسم ازدواج با مردي به نام خسرو، با بازي «كوروش تهامي» است. چالش قسمت اول سريال، مخالفت «مهيار»، تنها فرزند «آرمند» با ازدواج مادرش است اما در ادامه، با كشته شدن ناگهاني دختر خسرو، داستان به سمت يك درام جنايي مي‌چرخد؛ ايده‌اي كه مي‌توانست يك داستان پركشش را روايت كند، با بازي‌هاي بيش از اندازه تصنعي و فيلمنامه‌اي كه در بخش‌هايي، غيرمنطقي به نظر مي‌رسد، در نطفه خفه شد! اگرچه اين اعتقاد وجود دارد كه بايد اجازه داد قصه سريال پيش برود و بعد به نقد آن پرداخت اما «محكوم» از همان ابتدا نشان داد كه قرار است مخاطب با چه اثري مواجه شود: يك داستان به اصطلاح جنايي در كنار خرده روايت‌هاي عاشقانه، با بازي‌هايي به غايت ضعيف و مصنوعي كه مخاطب را دلزده مي‌كند.  يكي از مشهودترين ضعف‌هاي سريال، بازي تصنعي و به‌شدت ضعيف «مهيار» است كه نه تنها نتوانسته از عهده يك پسر منزوي، با علائم افسردگي كه از ازدواج مجدد مادرش هراسان است برآيد، بلكه بيشتر به كاراكتري لوس و منزجركننده بدل شده كه در شرايط بحراني هم مخاطب نمي‌تواند با او همذات‌پنداري داشته باشد.  مشخص است كه سازندگان تنها دكوري از يك جوان مبتلا به افسردگي و منزوي را مي‌شناسند و به هيچ طريق نتوانسته‌اند به پيچيدگي‌هاي شخصيتي چنين فردي دسترسي پيدا كنند و همين است كه از «مهيار»  تنها كاراكتري را شاهديم كه بي‌خود و بي‌جهت خود را به در و ديوار مي‌كوبد!  «مهيار» يكي از شخصيت‌هاي اصلي اثر است و تقريبا بخش بزرگي از داستان حول محور او مي‌چرخد اما اين شخصيت نه در فيلمنامه و نه در بازي درنيامده است؛ مخاطب با او حس همدردي پيدا نمي‌كند و اين يكي از بزرگ‌ترين ضربه‌هايي است كه سريال‌ را تحت‌الشعاع قرار داده است. اين مساله درخصوص بازيگران ديگر، حتي بازيگران باسابقه‌اي مانند «ساره بيات» يا «كوروش تهامي» نيز صدق مي‌كند؛ آنها به جاي نمايش كاراكترهاي قصه و غور كردن در آنها، بيش از اندازه بر بروز احساسات تمركز دارند. «ساره بيات» كه نقش يك قاضي زن را ايفا مي‌كند -كه در سريال‌هاي ايراني كمتر شاهد آن هستيم - حتما كه بايد از پيچيدگي‌هاي شخصيتي‌اي بهره مي‌برد كه «ساره بيات» ا ز آنها خالي است.  «كوروش تهامي» نيز در نقش يك روانكاو، عملا الكن واقع شده است؛ او نه پيش از بحران و نه پس از بحران، نمي‌تواند از عهده مسائل زندگي‌اش برآيد و در تفكيك و تميز، دچار مشكل است. او در ارتباطش با «مهيار» عملكرد بسيار ضعيفي دارد و حتي در مواجهه با قتل دخترش، رفتاري كه از يك پدر فرزند از دست داده شاهديم را در او نمي‌بينيم و در كل به نظر مي‌رسد نقش به او ديكته شده و همان را بدون كم و كاست ايفا مي‌كند.  «پژمان جمشيدي» كه در سال‌هاي اخير با خيل عظيم آثار طنز روي پرده و شبكه‌ نمايش خانگي ديده شده، در اين سريال نقش كارآگاه را ايفا مي‌كند و شايد بتوان گفت يكي از نقش‌هاي معقول سريال است كه از بازي‌هاي اضافه در آن خبري نيست اما در اين اثر هم رگه‌هاي پررنگي از نقشش در فيلم «علفزار» را شاهديم.  با اين همه اما بازي «مهران غفوريان» يك سر و گردن از سايرين بالاتر است؛ او در نقش عاشقي كه ساليان سال در انتظار رسيدن به «ناهيد» به سر برده و هربار جواب رد شنيده و حال فرصتي براي انتقام‌جويي يافته، خوش درخشيده اما همين درخشش هم در سايه ضعف‌هاي متعدد سريال، كمرنگ شده است.  «سيامك مردانه» كارگردان اين سريال تلاش كرده تا با استفاده از رنگ‌هاي تيره‌ در لباس و دكور، هواي ابري و باراني و ميزانسن‌هاي بسته، اين اثر را به فضاي فيلم‌هاي نوآر نزديك كند اما در اين كار هم چندان موفق نبوده است؛ به‌طور مثال صحنه تشييع جنازه كه هوا باراني است و همه افراد حاضر در مراسم چترهاي سياهي بالاي سر گرفته‌‌اند، يك سكانس بيش از اندازه مصنوعي را ساخته كه چندان با ذائقه مخاطب ايراني سازگار نيست و مشخصا تقليدي كودكانه از فضاي فيلم‌هاي نوآر است.  از سوي ديگر ما با اثري مواجهيم كه با المان‌هايي همچون موسيقي رپ، تلاش مي‌كند مخاطب نسل جوان را به خود جذب كند و اين مورد ديگر منتهاي مضحكه سريال است؛ ميتينگ‌هاي رپي كه در اين سريال نشان داده مي‌شوند، هيچ شباهتي به آنچه واقعا هست ندارند و به نظر مي‌رسد سازندگان سريال، حتي يك‌بار هم به ميتينگ‌هاي رپ سر نزده‌اند يا حتي از گوش دادن به رپ درست هم سرباز زده‌اند و در نتيجه رپ كردن «مهيار»كه يكي از شخصيت‌هاي اصلي سريال است، به جاي آنكه اعتراضش به وضعيت موجود و چالش‌هاي ذهني‌اش را نشان بدهد، به يك سيرك خنده‌آور بدل شده است و اين موضوع، نه تنها باعث جذب مخاطب جوان يا طرفداران موسيقي رپ نشده، بلكه آنها را به‌شدت دلزده هم مي‌كند.  در كل مي‌توان گفت «محكوم» سريالي است كه  به واسطه  نام‌هاي آشناي سينما و قصه ابتدايي، توانست مخاطب را به خود جذب كند اما در ادامه،  قصه،  سير نزولي را طي كرد اما بايد ديد در قسمت‌هاي آينده،  شاهد بهبود كيفيت اين اثر خواهيم بود يا خير كه البته «از كوزه همان برون تراود كه  در  اوست.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون