• 1404 يکشنبه 20 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6161 -
  • 1404 يکشنبه 20 مهر

با افزايش تنش‌ها ميان چين و امريكا مديريت تنش ضرورت يافته است

بحران بي‌اعتمادي

كورت‌ام.كمپبل

بي‌ميلي پكن به گفت‌وگو و تعامل با نيروهاي نظامي ايالات متحده، اكنون به سطحي بي‌سابقه و نگران‌كننده رسيده است. اين عدم همكاري، در بستري از تنش‌هاي رو به افزايش، خطر بروز درگيري‌هاي ناخواسته را در منطقه شدت بخشيده است.در ۲۴ اكتبر ۲۰۲۳، يك بمب‌افكن بی-۵۲ نيروي هوايي ايالات متحده در حال انجام ماموريتي شبانه در حريم هوايي بين‌المللي بر فراز درياي چين جنوبي بود كه با اقدام خطرناك يك جت جنگنده چيني مواجه شد. خلبان جت چيني در مانورهايي پرريسك و با سرعت بالا، در فاصله‌اي كمتر از سه متر از بمب‌افكن پرواز كرد و جان خدمه و امنيت هواپيما را به خطر انداخت. اين رويداد تنها چند ماه پس از حادثه‌اي ديگر در ژوئن ۲۰۲۳ رخ داد، زماني كه ناوشكن نيروي دريايي ايالات متحده، USS Chung-Hoon، در حال عبور از تنگه تايوان بود. در اين حادثه، يك كشتي جنگي چيني با سرعتي بالا از سمت چپ ناوشكن سبقت گرفت و ناگهان در فاصله ۱۵۰ ياردي به سمت دماغه آن حركت كرد. اين اقدام ناگهاني، ناوشكن امريكايي را مجبور به كاهش شديد سرعت كرد تا از برخورد احتمالي جلوگيري شود. كشتي چيني به تماس‌هاي مكرر براي ارتباط ناو به ناو پاسخي نداد و پروتكل‌هاي استاندارد عمليات در آب‌هاي آزاد را ناديده گرفت. اين‌گونه اقدامات، نشانه‌اي از افزايش تنش‌ها و كاهش اعتماد متقابل بين دو قدرت بزرگ است. ادامه اين روند مي‌تواند پيامدهايي جدي براي ثبات منطقه‌اي و امنيت جهاني  به همراه  داشته  باشد.

اخيرا مواردي از رويارويي‌هاي نزديك بين ارتش ايالات متحده و ارتش آزادي‌بخش خلق چين رخ داده است كه تنها دو نمونه از آنها ذكر شده‌اند. اگرچه استراتژيست‌ها و برنامه‌ريزان نظامي امريكا به‌طور فزاينده‌اي بر آمادگي براي اقدامات نظامي احتمالي چين در غرب اقيانوس آرام، به‌ويژه در مورد تايوان، تمركز كرده‌اند، اين رويارويي‌هاي نزديك نگراني‌هاي جدي را  در ميان تحليلگران امريكايي برانگيخته است. آنها هشدار مي‌دهند كه يك حادثه يا سوءتفاهم بين نيروهاي نظامي دو كشور ممكن است به درگيري  ناخواسته‌اي منجر شود كه هيچ‌يك از طرفين به دنبال آن نيست.

مديريت دشوار  تنش‌ها

اين نگراني‌ها تازگي ندارند. ايالات متحده دهه‌هاست كه تلاش مي‌كند موانع موجود در روابط نظامي خود با چين را مديريت كند و اغلب از الگوهايي الهام گرفته كه در دوران جنگ سرد براي حفظ ثبات در روابط با اتحاد جماهير شوروي به كار مي‌برد. در دهه ۱۹۹۰، زماني كه واشنگتن از برتري نظامي قابل‌توجهي نسبت به پكن برخوردار بود، استراتژيست‌هاي امريكايي بر اقدامات اطمينان‌بخش مانند گفت‌وگوهاي نظامي و ايجاد پروتكل‌هاي ارتباطي تمركز داشتند. اما امروز، با افزايش حضور نظامي چين در تنگه تايوان و درياي چين جنوبي و تشديد تنش‌ها بين ايالات متحده و چين در حوزه‌هايي از تجارت تا فناوري، مقامات امريكايي بيشتر بر اقدامات اعتمادساز تمركز كرده‌اند. اين اقدامات با هدف افزايش پيش‌بيني‌پذيري در عمليات نظامي و تقويت ارتباطات حياتي طراحي شده‌اند تا از تبديل شدن يك حادثه كوچك به جنگي تمام‌عيار جلوگيري شود. آدام اسميت، نماينده ايالات متحده، ماه گذشته در جريان سفر به پكن اظهار داشت: «چين داراي سريع‌ترين ارتش در حال رشد و سريع‌ترين قدرت هسته‌اي در حال توسعه در جهان است، در حالي كه ايالات متحده بزرگ‌ترين ارتش جهان را در اختيار دارد. نبود ارتباط منظم درباره توانايي‌ها و اهداف نظامي ما  مي‌تواند خطرناك  باشد.»

چرا چين ترديد  دارد؟

با وجود تلاش‌هاي مكرر مقامات امريكايي براي تقويت ارتباطات نظامي با چين، طرف چيني در برابر تدوين حتي ابتدايي‌ترين قوانين و پروتكل‌ها مقاومت كرده است. دلايل ترديد پكن در طول زمان تغيير كرده، اما يك نكته ثابت مانده است: بي‌اعتمادي عميق به اينكه ابتكارات تحت رهبري ايالات متحده به نفع منافع چين باشد. غلبه بر اين سوءظن ديرينه براي واشنگتن كار آساني نخواهد بود. اكنون كه توانايي‌هاي نظامي ايالات متحده و چين به سطحي قابل مقايسه رسيده و خطر تشديد تنش‌ها افزايش يافته است، مقامات امريكايي كه به دنبال احياي ديپلماسي نظامي با چين هستند، بايد اين بي‌اعتمادي عميق را درك كرده و اقدامات منطقي و موثري براي رفع آن انجام  بدهند.

الگوي  ديپلماسي نظامي  با  شوروي

ديپلماسي نظامي ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي در دوران جنگ سرد، الگويي موفق براي مديريت روابط بين نيروهاي مسلح رقيب ارائه كرده است. با وجود دشمني هسته‌اي عميق بين اين دو قدرت، آنها در اواخر جنگ سرد موفق به برقراري تماس‌هاي نظامي موثري شدند. براي نمونه، توافقنامه «حوادث دريايي» در سال ۱۹۷۲ با هدف جلوگيري از برخورد كشتي‌ها و كاهش خطر تشديد غيرعمدي درگيري‌ها در دريا تدوين شد. همچنين، توافقنامه «پيشگيري از حوادث نظامي خطرناك» در سال ۱۹۸۹ استفاده از سلاح‌هاي خاصي مانند ليزرهايي را كه در صورت استفاده بي‌ملاحظه مي‌توانستند خطرناك باشند، محدود كرد. اين توافقنامه‌ها به‌هيچ‌وجه راه‌حلي جامع نبودند و نيروهاي ايالات متحده و شوروي همچنان با رويارويي‌هاي خطرناك متعددي روبرو شدند، اما اين اقدامات  نقش  مهمي در جلوگيري از تشديد درگيري‌ها ايفا  كردند. در آغاز روابط ديپلماتيك بين چين و ايالات متحده در اوايل دهه ۱۹۸۰، استراتژيست‌هاي امريكايي تلاش كردند الگوهاي ديپلماسي نظامي موفق را در روابط با نيروهاي مسلح چين به كار بگيرند. در آن زمان، تماس‌هاي نظامي محدودي مانند جلسات درباره دكترين نظامي و آموزش‌هاي عمومي برگزار مي‌شد. اما اين تلاش‌ها در سال ۱۹۸۹، پس از سركوب معترضان در ميدان تيان‌آن‌من توسط پكن و تصميم واشنگتن به تعليق اين تماس‌ها، ناگهان متوقف شد. روابط در اوايل دهه ۱۹۹۰ تا حدي بهبود يافت، اما اين بهبود كافي نبود تا افزايش تنش‌ها را مهار كند. دو ارتش به‌طور فزاينده‌اي در نزديكي يكديگر عمليات انجام مي‌دادند كه به مجموعه‌اي از رويارويي‌هاي خطرناك منجر شد. براي نمونه، در اكتبر ۱۹۹۴ در حادثه درياي زرد، يك زيردريايي و جت‌هاي جنگنده چيني به‌طرز خطرناكي به ناوگان هفتم ايالات متحده، از جمله ناو هواپيمابر يو‌اس‌اس كتي‌هاوك، نزديك شدند. در همين دوره، مقامات ارشد غيرنظامي و نظامي چين بارها به همتايان  امريكايي خود اعتراض كردند كه هواپيماهاي شناسايي ايالات متحده به‌صورت خطرناكي در نزديكي حريم هوايي چين پرواز مي‌كنند. آنها ادعا داشتند- ادعايي كه چندان هم نادرست نبود -كه اين پروازها با هدف شناسايي سيستم‌هاي دفاع هوايي و پروتكل‌هاي عملياتي چين انجام مي‌شود.

چالش  بي‌اعتمادي

سومين بحران تنگه تايوان، كه از سال ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶ ادامه يافت، اين تنش‌ها را به اوج رساند. در واكنش به گلوله‌باران توپخانه‌اي چين در آب‌هاي اطراف تايوان، ايالات متحده دو ناو هواپيمابر را به عنوان نمايش قدرت به غرب اقيانوس آرام اعزام كرد تا از اقدامات نظامي تحريك‌آميز بيشتر توسط ارتش آزادي‌بخش خلق جلوگيري كند. با اين حال، چين اين اقدامات را عميقا تحقيرآميز و تشديدكننده تنش تلقي كرد كه به بي‌اعتمادي عميق بين نيروهاي نظامي دو كشور دامن زد. در واشنگتن، تشديد تنش‌ها در جريان سومين بحران تنگه تايوان به اجماع دوحزبي درباره ضرورت ايجاد پروتكل‌هاي ارتباطي نظامي با پكن منجر شد. اما رهبران غيرنظامي و نظامي ايالات متحده در پنتاگون دلايل ديگري نيز براي تقويت روابط با همتايان چيني خود داشتند. ارتش آزادي‌بخش خلق (PLA) از ديرباز نقش بوروكراتيكي مهمي در سياست داخلي چين ايفا كرده و با نزديك شدن به قرن بيست‌ويكم، نفوذ جهاني آن رو به افزايش بوده است. بنابراين، ايجاد  ارتباط با رهبران PLA نه‌تنها راهي براي پيشگيري از فاجعه بود، بلكه فرصتي براي تأثيرگذاري  بر ديدگاه‌ها و سياست‌هاي جهاني پكن فراهم  مي‌كرد.

غلبه بر بي‌اعتمادي ديرينه  پكن براي واشنگتن چالش آساني نبود. با اين حال، تلاش‌هاي ايالات متحده براي تقويت ارتباطات نظامي از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ به اوج خود رسيد. دو طرف به سرعت توافقنامه نظامي دريايي ۱۹۹۸ را امضا كردند كه هدف آن جلوگيري از تعاملات خطرناك در دريا بود. همچنين، يك خط ارتباطي ويژه- معروف به خط تلفن مستقيم بين واشنگتن و پكن-  ايجاد شد. هر دوي اين ابتكارات در اجلاس سال ۱۹۹۸ بين جيانگ زمين، رييس‌جمهور چين و بيل كلينتون، رييس‌جمهور ايالات متحده، مورد استقبال قرار گرفت. مقامات ارشد نظامي از دفتر وزير دفاع و ستاد مشترك ايالات متحده نيز گفت‌وگوهايي را با همتايان چيني خود آغاز كردند تا دكترين‌هاي نظامي را مقايسه كنند و از تفسير نادرست مانورها و آموزش‌هاي نظامي استاندارد به عنوان آمادگي براي عمليات خصمانه جلوگيري شود. حتي تبادل‌نظرهاي محدودي درباره مسائل هسته‌اي، از جمله ايمني كلاهك‌هاي هسته‌اي و پروتكل‌هاي فرماندهي و پرتاب، انجام شد.

با اين حال، اين تلاش‌ها براي تعامل نظامي تنها تا حدي موفق بود. دو طرف در مورد ارزش و كاربرد نهايي سازوكارهاي ارتباطي اختلاف‌نظر عميقي داشتند. چين، با توجه به نابرابري آشكار در قدرت نظامي، نسبت به شفافيت بيش‌ از حد درباره ارتش خود محتاط بود. پس از جنگ سرد، زيردريايي‌ها و پروازهاي شناسايي ايالات متحده با شدت و مصونيت بيشتري در نزديكي خاك اصلي چين، به‌ويژه در درياي چين جنوبي، عمليات انجام مي‌دادند. پكن به‌شدت بر جبران اين شكاف در توانمندي‌ها و الگوهاي استقرار تمركز داشت و استراتژيست‌هاي نظامي چين، تلاش‌هاي ايالات متحده براي اعتمادسازي را رياكارانه مي‌ديدند. آنها معتقد بودند كه اين ابتكارات نه براي جلوگيري از تشديد تنش يا درگيري ناخواسته، بلكه براي نظارت و محدود كردن پيشرفت نظامي چين طراحي شده‌اند. از ديدگاه پكن، سازوكارهاي رسمي اعتمادسازي نه‌تنها در بحران‌هاي فوري، بلكه در بلندمدت نيز مي‌توانست به  نفع واشنگتن عمل كند و با ايجاد كانال‌هايي، از گسترش جاه‌طالبانه ارتش آزادي‌بخش خلق چين جلوگيري كند.

با وجود اين، مقامات چيني برخي روابط خود با ارتش ايالات متحده را حفظ كردند و تلاش داشتند از آن براي اهداف خود، مانند محدود كردن عمليات شناسايي و استقرارهاي ايالات متحده در نزديكي خاك چين، بهره ببرند. اما پكن عامدانه مبادلات و تعهدات نظامي را مبهم، محتاطانه و اغلب صوري نگه داشت. به‌جاي ايجاد اعتماد، آنها با ايجاد ابهام و عدم اطمينان در ذهن نيروهاي امريكايي، سعي در حفظ برتري تاكتيكي داشتند. اين رويكرد در سال ۲۰۰۱، زماني كه يك جت چيني با هواپيماي شناسايي EP-3 ايالات متحده در درياي چين جنوبي برخورد كرد، به‌وضوح آشكار شد. هواپيماي امريكايي و ۲۴ سرباز سرنشين آن مجبور به فرود اضطراري در جزيره هاينان، محل يك پايگاه نظامي چين، شدند. مقامات امريكايي تلاش كردند از پروتكل‌هاي ارتباطي سطح بالا استفاده كنند، اما با سكوت و كارشكني همتايان چيني خود مواجه شدند. تماس‌هاي تلفني بي‌پاسخ ماند و خدمه امريكايي به‌مدت ۴۸ ساعت در يك مركز نظامي بازجويي شدند. آنها در نهايت پس از ۱۱ روز بازداشت آزاد شدند.

وقتي تنش  در اولويت  قرار  دارد

در دهه‌هاي اخير، نگراني ايالات متحده از نوسازي و گسترش فعاليت‌هاي نظامي چين پيوسته افزايش يافته است. با اين حال، پكن، اگر نگوييم بي‌اعتنا، كمتر از گذشته تمايلي به پاسخگويي نشان داده است. ايالات متحده بارها كوشيده است تا سازوكارهايي براي پيشگيري، مديريت يا مهار حوادث ناخواسته در حوزه‌هاي مختلف نظامي- از فضاي سايبري تا فضا- تدوين كند. اما اين تلاش‌ها اغلب با گمراهي يا رد صريح از سوي چين مواجه شده‌اند. حتي زماني كه گفت‌وگوهاي امنيتي بين دو كشور آغاز شده، اين تعاملات از برآورده كردن انتظارات حداقلي ناكام مانده‌اند. براي نمونه، گفت‌وگوهاي سايبري در دوره دولت اوباما نتوانست فعاليت‌هاي نفوذ سايبري چين را محدود كند. افزون بر اين، اين تعاملات، به‌جاي تقويت اعتماد، اغلب به تشديد سوءظن و بي‌اعتمادي دامن زده‌اند. به عنوان مثال، هنگامي كه ارتش ايالات متحده ميزبان همتايان چيني خود در فورت هود تگزاس براي مشاهده تمرينات زرهي بود، يكي  از افسران چيني اين برنامه را تهديدآميز و با نيت ارعاب توصيف كرد.

سكوت چين ريشه در بي‌اعتمادي عميق و پايدار آن دارد كه به اشكال گوناگوني بروز مي‌يابد. پكن پيوسته نگران است كه توافق‌هاي دوجانبه با واشنگتن جايگاه نظامي فروتر چين را تثبيت كند. از اين منظر، يك آيين‌نامه رفتاري مشترك براي مديريت رويارويي‌هاي نظامي، به ايالات متحده امتيازي استراتژيك مي‌بخشد كه به آن امكان مي‌دهد عمليات ناوبري آزاد خود در منطقه را با اطمينان از مديريت ريسك و خروج از بحران‌هاي احتمالي ادامه دهد. اين باور كه اقدامات اعتمادسازي به‌صورت نامتقارن به نفع واشنگتن است- يعني ايالات متحده از شفافيت بيش از پكن سود مي‌برد - به‌گونه‌اي سرسختانه در ميان نيروهاي مسلح چين ريشه دوانده است. از منظر تاريخي، چين به‌دليل الگوبرداري مكانيسم‌هاي اعتمادسازي از تجربه ايالات متحده و شوروي، تمايل چنداني به مشاركت در آنها نشان نداده است. اين عدم تمايل كمتر به اثربخشي عملياتي اين سازوكارها مربوط بود و بيشتر به برداشت‌هاي استراتژيك از آنها وابسته بود. استراتژيست‌هاي چيني با هوشمندي از ايجاد اين تصور كه ايالات متحده بايد چين را دشمني نظامي مشابه شوروي تلقي كند، اجتناب مي‌كردند. اين رويكرد با پيام‌رساني گسترده‌تر چين  در اوايل دهه ۲۰۰۰ همخواني داشت كه بر كم‌رنگ كردن گفتمان «ظهور» چين  و تأكيد بر «توسعه»  ملي آن متمركز بود.

تنها  راه خروج  از بحران

دو قدرت بزرگ قرن بيست‌ويكم ناگزير از ايجاد كانال‌هاي ارتباطي براي مديريت بحران‌ها هستند. تا حدي، اين وضعيت دگرگون شده است: پكن اكنون خواستار به‌رسميت شناخته شدن به عنوان يك ابرقدرت است. اما برخلاف اتحاد جماهير شوروي، چين ظاهرا از خطرات تشديد تنش ناشي از روابط ضعيف با نيروهاي مسلح ايالات متحده هراسي ندارد. به بيان دقيق‌تر، پكن اين وضعيت را مزيتي استراتژيك مي‌بيند. در حالي كه واشنگتن ترجيح مي‌دهد با نمايش توان نظامي خود، رقبا را به احتياط وادارد، پكن آگاهانه ابهام را در استقرار نيروها، ديپلماسي و دكترين نظامي خود تقويت مي‌كند تا اضطراب نيروهاي امريكايي را در عمليات نزديك به قلمرو چين افزايش بدهد. اين رويكردي عمدتا سياسي است. اگرچه برخي تحليلگران چيني و حتي شماري از افسران ارتش آزادي‌بخش خلق از شفافيت بيشتر در روابط نظامي با ايالات متحده حمايت كرده‌اند، رهبران حزب كمونيست چين ترجيح مي‌دهند توانايي‌هاي كنوني ارتش آزادي‌بخش خلق و پروتكل‌هاي بحراني آن در هاله‌اي از ابهام باقي بماند. آنها معتقدند اين ابهام، انعطاف‌پذيري استراتژيك چين را در بحران‌ها به حداكثر  مي‌رساند  و قدرت  بازدارندگي آن  را  تقويت مي‌كند.

حزب كمونيست چين تأكيد دارد كه ارتش آزادي‌بخش خلق نه‌تنها نيروي مسلح كشور، بلكه شاخه نظامي اين حزب است. اين ساختار نظامي كه تحت سيطره حزب كمونيست قرار دارد، با حساسيت از اقتدار تصميم‌گيري در شرايط بحراني محافظت مي‌كند و ابتكارات اعتمادسازي را تهديدي بالقوه براي كنترل و اقتدار حزب مي‌بيند. به‌گونه‌اي تقريبا طراحي‌شده، ديپلماسي نظامي در سناريوهاي بحراني با نياز حزب به حفظ كنترل مطلق در تعارض قرار مي‌گيرد-  دقيقا زماني كه اين كنترل براي رهبران چين اهميتي حياتي دارد.اين احتمال وجود دارد كه رهبران ارشد چين خطر وقوع يك جنگ ناخواسته را كم‌اهميت جلوه بدهند يا حتي آن را ناديده بگيرند. به هر حال، ايالات متحده و چين از پايان جنگ كره تاكنون با تنش‌هاي نظامي جدي مواجه نشده‌اند. شايد لازم باشد بحراني مشابه رخ بدهد تا رهبران چين ديدگاه خود را بازنگري كنند، همان‌گونه كه بحران موشكي كوبا در سال ۱۹۶۲ مسكو و واشنگتن را به برقراري روابط نظامي آشكار واداشت. با اين حال، ايالات متحده بايد پيش از بروز شرايط اضطراري، به تلاش براي ايجاد كانال‌هاي ارتباطي قوي در بحران‌ها ادامه بدهد. اين تلاش‌ها ممكن است در نهايت به نتيجه نرسند. اما با توجه به قدرت نظامي عظيمي كه دو طرف به‌طور بالقوه در برابر يكديگر قرار داده‌اند، دو قدرت بزرگ قرن بيست‌ويكم بايد دورانديشي لازم را داشته باشند تا اين كانال‌ها را پيش از آنكه جهان در معرض بحراني مشابه بحران موشكي كوبا در منطقه هند و اقيانوس آرام قرار بگيرد، ايجاد كنند.

مدير اجرايي گروه اوراسيا و معاون سابق وزير خارجه در امور شرق آسيا و پاسفيك

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون