هادي حقشناس، استاندار گيلان: ما بين بد و بدتر واقع شديم كه بد را انتخاب كرديم. ما بين بد و خوب نيستيم كه بگوييم خوب را انتخاب كنيم
حسن نيكپي، تسهيلگر اجتماعي: ۷۰ درصد روستاييان در تامين هزينه زبالهسوزشان همكاري كردند تا آن شرايط بد را به شرايطي مناسب بدل كنند
غزل لطفي
ابرچالش مديريت پسماند گيلان همچنان پابرجاست و تقريبا در همه دولتها، راههاي مختلفي پيشنهاد شده است كه هيچ كدام منتج به نتيجه دقيق و استاندارد نشدهاند و عمده كاري كه صورت گرفته، تحقيقات بدون خروجي ميداني بوده است. در حال حاضر نه دفنگاه اصولي وجود دارد، نه زبالهسوزي كه قرار بود با سوزاندن پسماند، برق توليد كند. پس از گذشت حدود ده سال، هنوز به بهرهبرداري نرسيده و نيمهكاره و بلاتكليف باقي مانده است. از طرفي ديگر آموزشهاي مردمي و فرهنگسازي هم بهطور قابل قبول انجام نشده است. بسياري از روستاييان و دهياران چارهاي ندارند جز رهاسازي پسماند روستايشان در ورودي آنجا كه معمولا به زمينهاي كشاورزي نيز نزديك است و موجبات آلودگي روانآبها، آبهاي سطحي و كمعمق و خاك را فراهم ميكند. همچنين آتش زدن زبالهها در محيط باز، يكي ديگر از راههايي است كه براي رها شدن از بوي بد و جمع شدن حشرات و تل زباله، از آن استفاده ميكنند. در شهرهاي كوچك و بزرگ استان گيلان هم چالش مديريت پسماند به نوعي ديگر پابرجاست و حتي شهرهايي هم كه لندفيل دارند (هر چند كه هيچ كدام از دفنگاههاي زباله در گيلان، استاندارد نيستند) هرازچندي با بحراني، مواجه هستند. در اين ميان در دو روستاي «سالكده» و «لسكوكلايه» گيلان، فعالان زيستمحيطي و تسهيلگران اجتماعي تصميم به مديريت محلي پسماند گرفتند و با كمك گرفتن از متخصصين امر و مسوولان استاني، زبالهسوزهاي كوچكمقياس را راهاندازي كردند. پيرامون نحوه كاركرد اين زبالهسوزهاي كوچكمقياس، «هادي حقشناس»، استاندار گيلان توضيحاتي داده است كه در ادامه ميخوانيد. همچنين «حسن نيكپي»، تسهيلگر اجتماعي نيز فرآيند تهيه و تعبيه اين زبالهسوزها را در بخش دوم گزارش شرح داده است.
هادي حقشناس، استاندار گيلان در توضيح فعاليت زبالهسوزهاي روستايي شرح ميدهد كه در دو روستاي سالكده و لسكوكلايه، از زبالهسوزهاي مقياسكوچك كه هفتهاي دو يا سه روز بيشتر كار نميكنند، استفاده ميكنيم. در اين روستاها زباله تر، دفن و زباله خشك، تفكيك و مقدار ناچيزي كه اصطلاحا به آن ريجكت گفته ميشود، سوزانده ميشود. ما تصميم داريم اين مدل را براي ۱۱۳ دهستان اجرايي كنيم. با توجه به اينكه تقريبا يكسوم جمعيت گيلان در روستاست اگر مشكل پسماند روستايي حل شود، ديگر به شهرها منتقل نميشود. پس از آن بايد فكري براي ۵۶ شهر استان بكنيم كه زبالههاي آنها را هم از طريق هم تفكيك و هم تبديل زباله تر به كمپوست كه بعدا بتوانيم به عنوان كود استفاده بكنيم. در اين مدل زبالهاي كه به اصطلاح ريجكت ميشود و بالاجبار بايد يا دفن يا سوزانده شود، به حداقل ممكن خواهد رسيد.
استاندار گيلان در پاسخ به اين سوال كه اين زبالهسوزهاي كوچكمقياس، استانداردهاي زيست محيطي چه در مقوله آلودگي هوا، چه آلودگيهاي محيطي را دارند، توضيح ميدهد: «يك واقعيت تلخي وجود دارد، قبل از اينكه من استاندار شوم، سطلهاي زباله از روستاها جمعآوري شده بود و زبالهها در محيط رها ميشد و متاسفانه هر چند وقت يكبار، زبالهها در محيط باز سوزانده ميشد. نكته اين است كه بين اين وضعيت كه زبالهها جمعآوري نشود و در طبيعت رها شود و سوزانده شود كه اين يك مدل بود و مدلي كه الان زبالهها تفكيك از مبدا و يكسوم، زباله خشك تقريبا جدا و يكسوم، حدودا زبالهتر تبديل به كود ميشود و حداكثر كمتر از ۲۰ درصد ميماند كه بايد ريجكت يا دفن و سوزانده شود، آيا اين مدل بد است يا مدلي كه در طبيعت رها يا سوزانده شود؟ ما بين بد و بدتر واقع شديم كه بد را انتخاب كرديم. ما بين بد و خوب نيستيم كه بگوييم خوب را انتخاب بكنيم. ما اين روش را جلو ميرويم اگر مدلهاي بهتري طي مسير آمد، آن مدلهاي خوب را انتخاب ميكنيم. ولي از اينكه زبالهها در طبيعت رها شود و بعد سوزانده شوند، به نظر من آن خيلي بد است.»
حقشناس به اين سوال كه ما الان خيلي دنبال استانداردسازي نيستم، پاسخ داد: «ما دنبال اين هستيم كه راهحلي پيدا كنيم كه از وضعيت اسفبار موجود به وضعيت حداقل متعادلتري برسيم.»
او همچنين در خصوص تامين بودجه زبالهسوزهاي كوچك روستايي توضيح داد: «تقريبا هر زبالهسوز بين ۳ تا ۵ ميليارد تومان هزينه دارد؛ با توجه به ظرفيت جمعيتي دهستانها و ميزان زبالهاي كه توليد ميكنند، حجم زبالهسوزها متفاوت است. البته بحث اين نيست كه تماما دولت يا وزارت كشور تامينكننده باشند، خيرين هم در اين قضيه در حال ورود هستند. ما دهستانها را آزاد گذاشتهايم كه يا اين روش را دنبال كنند يا به روشهاي گذشته ادامه دهند و اين روش فعلا به صورت پلن باز در اختيار روستاها قرار ميگيرد.» در ادامه با يكي از تسهيلگران اجتماعي كه در خريد و نصب زبالهسوزهاي سالكده و لسكوكلايه، سهيم بوده است، گفتوگو كرديم و حسن نيكپي به سوالات «اعتماد» پاسخ داده است.
در مورد پسماند گيلان و ابرچالشي كه وجود دارد، راهحلهاي مختلفي در سالهاي گذشته ارايه شده كه متاسفانه هيچ كدام نتيجه مطلوب را نداشته است، اين روزها شنيده ميشود كه در دو روستا، زبالهسوزهاي كوچك تعبيه شده است.
من هم مثل همه گيلانيان از شرايط مديريت پسماند در شهرها و روستاهاي استان، خيلي در عذاب هستم. در روستاي ما (سالكده بندر كياشهر) هر چند روز يكبار زبالهها جمعآوري ميشد و در زميني به مساحت ۴ هزار مترمربع در حاشيه شاليزارها و كنار يك نهر آب، دپو ميشد. در گيلان، ما روي آب خوابيدهايم؛ طوري كه گاهي كه براي كاشتن يك نهال هم زمين را ميكنيم به آب ميرسيم و پسماند و شيرابه، منتهي به آلودگي آب و خاك ميشود. زبالهاي كه تلنبار شده بود باعث جمع شدن مگس و روان شدن شيرابه بود كه شرايط بدي را به وجود ميآورد. من هم مثل همه اهالي روستا از اين شرايط در عذاب بودم و تصميم گرفتم كاري انجام دهم. به مسوولان وقت مديريت پسماند استان مراجعه كردم و من را با يكي از فعالان اين حوزه آشنا كردند كه در منطقه ما هم زندگي ميكرد. من با ايشان (خانم پورموحدي) تماس گرفتم و وي براي من توضيح داد كه ابتدا بايد همه اهالي براي تفكيك از مبدا پسماند، آموزش ببينند، سپس مديريت زبالههاي تر را بياموزند كه در محل زندگي خود، چطور نسبت به كمكردن پسماند اقدام و زبالههاي ارزشمند را هم جدا كنند كه ميشود اين بخش را از روستاييان خريد و در نهايت باقيمانده آن هم معدوم شود. امروز توانستيم همه اين اقدامات را انجام دهيم. روستاييان آموزش ديدهاند و به عبارتي با همكاري اهالي، مديريت پسماند در حال انجام است و نتيجه اين شده كه آن زمين ۴ هزار متري كه محل دپوي زباله بود بهطور كامل پاكسازي شده و در اجاره يكي از روستاييان براي كشاورزي است. به نتيجه رسيدن همه اين اقدامات ۴ سال و نيم زمان برد. بدين ترتيب كه سال اول كه ما زبالهسوز نداشتيم، زبالهها را تفكيك سپس جمعآوري و در خاتمه هم بخش ريجكتي آن را به بندر كياشهر يا آستانه اشرفيه منتقل ميكرديم. اما اين انتقال زباله به شهرهاي اطراف مطلوب نبود به همينجهت دنبال راه جايگزين بوديم كه با مرحوم علياشرف تدبيري آشنا شديم كه يك زبالهسوز بدون دودكش را توليد كرده بودند كه به تاييد سازمان ثبت اختراعات هم رسانده بودند. ايشان اين زبالهسوز را در فروردين ۱۴۰۱ در اختيار ما گذاشتند. جالب است كه بدانيد ما در روزهاي اول كار اين دستگاه نه برق داشتيم نه گاز، براي حل مشكل برق از ژنراتور كوچك و براي گاز، از گازوييل به عنوان جايگزين استفاده كرديم، چون نميخواستيم براي سامان دادن به شرايط بدي كه وجود داشت حتي يك روز را هم از دست بدهيم.
اين دستگاه زبالهسوز چگونه كار ميكند؟
در حدود ۹۰ درصد از روستاييان، زبالههاي خود را در مبدا تفكيك ميكنند ولي ممكن است گاهي هم تفكيك بهطور كامل انجام نشود. به همين علت ما زبالههايي را كه براي معدوم كردن آورده ميشود، يكبار هم در مقصد تفكيك ميكنيم و مطمئن ميشويم كه شيشه و فلزات در آن نباشد. در ضمن بخش ارزشمند آن را هم جمعآوري كرده و به فروش ميرسد و نهايتا بخش ريجكتي آنكه قابليت بازيافت ندارد را در زبالهسوز روستا كه مخزن آن حدود ۱۵۰ كيلو ظرفيت دارد، ميسوزانيم. طول زمان امحاي زباله حدودا يك تا يك و نيم ساعت است. لازم به توضيح است كه خاكستر باقيمانده هم توسط آزمايشگاه معتمد، مورد آناليز قرار گرفته است و كارشناسان تاييد كردند كه آلودگي خاصي ندارد و حتي به عنوان كود هم ميتوان از آن استفاده كرد (البته فعلا دفن ميشود) . دستگاه زبالهسوز سالكده داراي سيستم بسته است و تا الان ۲ بار توسط محيطزيست پايش و مجوز هم صادر شده است. دستگاههاي نسل جديد، داراي ۲ كوره هستند كه يكي زباله را در دماي ۵۰۰ تا ۶۰۰ درجه ميسوزاند و دومي دودسوز است كه ميتوان دما را تا ۱۱۰۰ درجه هم بالا برد و بخش اعظم گازهاي آلاينده از بين ميرود. اين دستگاه هم كه در لسكوكلايه نصب شده، توسط محيطزيست پايش شده است و توانسته استانداردهاي مورد نظر را پاس كند و مجوز بگيرد.
چه ميزان بودجه براي تهيه اين زبالهسوزها لازم است و از كدام محل تامين شده است؟
قيمت اولين دستگاه كه در سالكده در سال ۱۳۹۹ خريده و نصب شد حدود ۶۵۰ ميليون تومان بود كه هزينههاي ديگري هم مانند انشعاب برق و گاز و سازه محل نصب و ... داشت كه بخشي از آن توسط خيرين پرداخت شد. اما با توجه به اينكه اين دستگاهها در يك روستا معمولا روزانه يك تا دو ساعت كار ميكند، ما به اين نتيجه رسيديم كه بهتر است براي يك دهستان كه شامل چندين روستاست يك دستگاه خريده شود و همه روستاها با توجه به برنامهاي كه به آنها داده ميشود نسبت به تحويل زباله خود اقدام كنند. در اين صورت براي يك دستگاه ۲۰۰۰ ليتري بودجهاي حدود ۸ ميليارد توماني لازم است. جالب است كه بدانيد در لسكوكلايه، ۷۰ درصد روستاييان در تامين هزينه زبالهسوزشان همكاري كردند تا آن شرايط بد را كه بسيار ناراحتكننده بود به شرايطي مناسب بدل كنند.
البته در حال حاضر آقاي استاندار هم قول همكاري دادهاند و بودجهاي در حدود ۵ ميليارد تومان براي هر دهستان در نظر گرفتهاند كه كمك بسيار بزرگي است و در كنار همكاري روستاييان، امكان تهيه زبالهسوزهاي روستايي فراهم ميشود.
در پايان اگر توضيحي يا صحبتي داريد، بفرماييد.
حدود ۴۰ درصد از جمعيت گيلان در روستاها سكونت دارند، مسافران و گردشگران هم اغلب دوست دارند در مناطق ساحلي و روستايي اقامت كنند، بنا بر اين اگر بتوانيم در روستاها و دهستانها زباله را مديريت كنيم، توانستهايم بار بزرگي را از روي دوش لندفيلهاي استان برداريم كه قدم بزرگي است و من بسيار اميدوار و خوشبين هستم كه اين طرح به حل ابرچالش استانمان كمك كند.
گفتني است؛ استان گيلان سالهاست با بحران مديريت پسماند مواجه است و مراكز دفن و دپوي استان نيز در شرايط مناسبي نيستند و موجب آلودگي آبهاي سطحي و خاك ميشوند كه حل اين چالش، نيازمند عزمي ملي است.