گروه دين و فلسفه| در چند شماره متوالي - و البته گاه نامتوالي - به مفهوم اميد پرداختيم. از اميد در فلسفه غرب گرفته تا اميد در روايات قرآني و احاديث اسلامي. مساله اميد شايد از مهمترين گمشدههاي جامعه ما- به ويژه جامعه فكري ما - باشد. «اميد» اما در عين اهميت بالايي كه دارد تيغي دو دم است و نبايد با افراطورزي در آن به نوعي توهم رسيد. پس براي اميدواري نخستين گام لازم فهم دقيق مفهوم اميد است تا در عين برخورداري معقول از آن از افتادن به ورطه تخيل يا خوشبينيهاي متوهمانه پرهيز شود. از مهمترين فيلسوفاني كه به اين مفهوم پرداخته باروخ اسپينوزا، فيلسوف هلندي قرن هفدهم است. مايكل پرينسلو در مقالهاي تفصيلي سعي كرده مفهوم اميد را در فلسفه او مورد تحليل و تبيين قرار دهد. اين مقاله كه هوشمند مشايخي آن را به فارسي برگردانده، در دو بخش تنظيم شده كه بخش نخست آن در شماره قبل اين صفحه منتشر شد و بخش دوم نيز اكنون پيش روي شما قرار دارد.
مايكل پرينسلو / ترجمه: هوشمند مشايخي
در بخش قبل نشان داديم كه اسپينوزا در كتاب اخلاق، اميد را، تا آنجا كه به مثابه يك انفعال در نظر گرفته شود، منفي ارزيابي ميكند. اما برخي از محققان مانند ماريا گاتنس، جاستين اشتاينبرگ و سايمون ورثام اشاره كردهاند كه اسپينوزا در رساله الهي- سياسي و رساله سياسي ارزيابي متفاوتي درباره اميد ارائه ميدهد كه درآن نگاه بدبينانه كتاب اخلاق به ديدگاهي خوشبينانهتر بدل ميشود. در اين بخش نشان خواهيم داد كه اميد به مثابه چيزي كه از شادي ناشي ميشود انفعالي است كه انگيزه و انسجام اجتماعي را ممكن ميسازد، در حالي كه ترس به روشني انفعالي منفي تلقي ميشود. اينجا، در امتداد استدلال سوزان جيمز در كتاب «وابستگي متقابل ترس و اميد» استدلال ميكنيم كه اسپينوزا از دوگانه ترس-اميد فاصله ميگيرد و اميد را بر ترس برتري ميدهد، هرچند اين دوگانه را به معناي واقعي از بين نميبرد (جيمز ۲۰۲۱، ۲۱۷). با اينكه اميد از ترس سودمندتر است باز هم به عنوان يك انفعال در نظر گرفته ميشود كه ميتواند به ايدههاي موهوم و ناقص راهبر شود. با اين حال اسپينوزا طرحي درباره اميد نظام بخش (Regulative Hope) درمياندازد، اميدي كه بر توانايياش براي نظامبخشيدن و كمك به فرد و جامعه تكيه دارد. مفهوم بديع اميد نظامبخش برداشت دوگانه اسپنيوزا از اميد را نشان ميدهد. برداشتي كه ميان تفاسير بدبينانهتر درباره اميد و تفاسير خوشبينانهتر او كه رويكرد عملگرايانه اسپينوزا به اميد را بر ميسازد، در نوسان است.
ترس و اميد در رساله الهي سياسي
اسپينوزا در رساله الهي سياسي نشان ميدهد كه ترس و اميد هر دو نقش مهمي در ساختار و كاركرد دولت بازي ميكنند و اين، از آن رو است كه جهان واقعي آن جامعه ايدهآلي نيست كه در آن مردم از «نوسان رنجآور ميان ترس و اميد» مبرا باشند. (رساله الهي- سياسي، ص 3) بلكه در جهان واقعي ترس و اميد در اذهان عموم مردم وجود دارند. هم اميد و هم ترس مردم را به حفظ ثبات و عمل به وعدهها وا ميدارند. از نظر اسپينوزا هيچ كس به وعدهاي پايبند نيست مگر «به اميد خير بيشتر يا از ترس شري بزرگتر» (رساله الهي- سياسي، ص 199). ما به خاطر كوناتوس به صورت طبيعي به واسطه نوعي ميل به حفظ وجودمان هدايت ميشويم. اين شكل از منفعت شخصي به اين معنا است كه ما به وعدهاي عمل ميكنيم يا كنشي را انجام ميدهيم مشروط بر اينكه كه اميد داريم به سود ماست يا ترس داريم انجام ندادنش به ضرر ما باشد. بنابراين اميد و ترس به عنوان ابزارهاي عملي براي تضمين نوعي سرسپردگي ظاهر ميشوند. با اين حال اسپينوزا ادعا ميكند كه هرچند ترس ابزار موثري براي ترغيب مردم به انسجام اجتماعي است اما نميتواند به عنوان مبنايي براي يك دولت پايدار باشد. (رساله الهي-سياسي، ص 200) طبق نظر اسپينوزا ترس به ثبات منجر نميشود. بلكه وقتي سلطه يك رهبر بر مردمش مبتني بر ترس باشد، دولت نميتواند مدت زيادي دوام بياورد. (رساله الهي-سياسي، ص 199) اسپينوزا در بخش 20 رساله الهي- سياسي اشاره ميكند كه يكي از اصول محوري دولت اين است كه شهروندانش را با استفاده از ترس كنترل نكند. (رساله الهي - سياسي، ص 251)
انكار ترس
انكار ترس به عنوان بخش برسازنده زندگي سياسي از سوي اسپينوزا سرآغاز تمايزگزاري او ميان ترس و اميد است. چنين تمايزي در تبارشناسي دوگانه ترس و اميد پديدار ميشود. هرچند هر دوي اينها انفعالات هستند و ترس از غم نشأت ميگيرد، اما اين واقعيت كه اميد از شادي ناشي ميشود به اين معنا است كه نسبت به ترس ارزش بيشتري دارد. از نظر اسپينوزا هيچ چيز خوبي از غم ناشي نميشود در حالي كه شادي ميتواند به كنش منجر شود و به كوناتوس ياري برساند. اسپينوزا در نهايت شادي را در عداد انفعالات و نه اعمال قرار ميدهد. با اين حال اين واقعيت كه اميد از شادي ناشي ميشود به اين معنا است كه اميد از ترس كه از غم نشأت ميگيرد، قابليت بيشتري براي منتهي شدن به عمل دارد.
دوگانه ترس و اميد
پيش از بررسي ديدگاههاي خاص درباره اميد آن طور كه در رساله الهي سياسي و رساله سياسي آمده است، ضرورت دارد دوگانه ترس و اميد را بهتر دريابيم. به ويژه بايد اين پرسش را مطرح كنيم كه آيا اميد را ميتوان از ترس جدا كرد. مطالعه اخلاق ميتواند به پاسخ منفي به اين پرسش منجر شود؛ بر اين اساس كه هر وقت كسي اميدوار است لزوما تحت تاثير درجهاي از ترس هم قرار ميگيرد و برعكس. زيرا همانطور كه در اخلاق آمده است اميد و ترس جدايي ناپذيرند. با اين حال اختلاف ظاهري بين ارزيابي اسپينوزا از اميد و ترس در آثار سياسي و الهياتي او منجر به ادعاهاي متنوعي در مورد اين دوگانه ظاهرا جداييناپذير شده است.
سوزان جيمز استدلال كرده است كه اميد و ترس در واقع جداييناپذيرند (جيمز ۲۰۲۱، ۲۱۷) و اين دوگانگي را بايد برحسب مراتب در نظر گرفت نه جدايي. زيرا امكان ندارد كه در كنش مربوط به اميد براي چيزي دچار ترس و اضطراب از عدم وقوع آن نشويم. طبق نظر جيمز زماني كه اسپينوزا به ترس به معناي منفي آن و به اميد به معناي مثبت آن اشاره ميكند اين دوگانگي را كنار نميگذارد بلكه به يك حالت روانشناختي ارجاع ميدهد كه درآن اميدواري از ترس بارزتر است. هرچند اميد و ترس همواره در هم تنيدهاند اما افراد و جوامع از اميد بيشتر تاثير ميگيرند تا از ترس. (جيمز ۲۰۲۱، ۲۲۱)
اسپينوزا در رساله الهي- سياسي و رساله سياسي جامعهاي را در نظر دارد كه درآن مردم بيشتر با اميد وادار به انجام كاري ميشود نه با ترس. او اميد را آنقدر ارجح ميداند كه ميگويد شهروندان بايد به واسطه اميد به پاداش هدايت شوند نه ترس از مجازات. (گيتنز ۲۰۲۱، ۲۰۴) به علاوه اسپينوزا در رساله الهي سياسي اشاره ميكند كه قوانين دولت بايد تضمين كنند كه مردم بيشتر از ترس به خاطر اميد به چيز خوبي محدود شوند. (رساله الهي- سياسي، ص 73) از نظر اسپينوزا چنين قوانيني كه اميد شهروندان را محقق ميكنند ايشان را به انجام وظايفشان آن هم با ميل و رغبت سوق ميدهند. به اين ترتيب قوانيني كه بر پايه تداوم ترس شكل ميگيرند توان شهروندان براي انجام وظايفشان را كاهش ميدهند زيرا كنش از سر ترس صرفا به خاطر اجتناب از آسيب و مجازات است. (رساله الهي-سياسي، ص 74)
اميد؛ مولفه اصلي شهروندي فعال و وظيفه محور
آنچه از قول اسپينوزا آمد اين ادعا را تاييد ميكند كه اميد به افزايش فعاليت شهروندان كمك كند. اميد مردم را به عمل وا ميدارد در حالي كه ترس ايشان را از ناتوان ميكند. اسپينوزا باور دارد كه ترس ميتواند براي دور كردن مردم از وضع طبيعيشان مفيد باشد اما نميتواند به شيوه كار دولت تبديل شود. درعوض اميد و باور به نهادهاي سياسي بقاي يك دولت را تضمين ميكند. خلاصه اينكه اميد به شهروندي فعال و وظيفهمحور منجر ميشود. شهروند وظيفهشناس با ميل و رغبت خود بر سر پيمان ميماند و از نهادهاي قانوني تبعيت ميكند. همانطور كه ورثام اشاره ميكند اميد به اين معنا ميتواند مانند نخ تسبيح جامعه را منسجم نگه دارد. (ورثام ۲۰۲۰، ۳۲) اشتاينبرگ با تاكيد بر اينكه اميد «نوعي انگيزه ارادي» است، پس با افزايش فعاليت و تمايل شهروندان مرتبط است، چنين ادعايي را تكرار ميكند. (اشتاينبرگ ۲۰۱۸، ۸۲)
جامعه اميدوار، آزادتر از جامعه ترسناك
اسپينوزا در رساله سياسي با تاكيد بر اينكه جامعه اميدوار از جامعه ترسناك آزادتر است فراتر ميرود و او اشاره ميكند كه جامعه آزاد بيش از ترس بر اميد تكيه دارد. از نظر اشتاينبرگ معناي امنيت نزد اسپينوزا را ميتوان احساس اطمينان و فقدان ترس نه فقط به معناي فيزيكي بلكه به معناي رواني آن در نظر گرفت. از ديد او امنيت اسپينوزايي يك شهروند توانمند و آزاد ميسازد و به تحقق آزادي در جامعه منجر ميشود.(اشتاينبرگ ۲۰۱۸، ۸۱) مفاهيم اميد و آزادي تا حدي با هم ناسازگارند چراكه اميد انفعال است و آزادي به عقلي عاري از انفعال نياز دارد. اما اسپينوزا در رساله سياسي پيشنهاد ميكند كه هرچند اميد يك انفعال است و به اين ترتيب به عقل تن نميدهد اما شهروندي مبتني بر اميد آزادانهتر از شهروندي بر پايه ترس است. اين امر بر اين واقعيت تكيه دارد كه اميد ناشي از شادي است و امكان افزايش فعاليت و «بهرهبردن از زندگي» را افزايش ميدهد. اما ترس كه ناشي از غم است تنها با پرهيز و دوري از مجازات و مرگ پيوند دارد.
فرازهاي بالا سويهاي خوشبينانهتر از مفهوم اميد را نشان ميدهند. با اين حال دوگانه اميد و ترس در گفتار اسپينوزا درباره اميد، در رساله الهي- سياسي و رساله سياسي، و نيز ماهيت اميد به منزله يك انفعال همچنان پابرجاست. شهروندي كه اميدوار است شهروند ايدهآل نيست بلكه به منحرف شدن و توهم ورزيدن تمايل دارد. اگر چه اميد ميتواند به افزايش كنش و تقويت اراده براي ايفاي نقش در جامعه منجر شود اما اسپينوزا (همانطور كه در اخلاق اشاره ميكند) ترجيح ميدهد كه مردم بيشتر تحت تاثير عقل حقيقي حركت كنند نه به اميد پاداش. بنابراين اين خوانش از رساله الهي-سياسي و همچنين رساله سياسي بايد با اين دريافت تعديل شود كه اميد به مثابه يك انفعال در تقابل با جهان ايدهآل اسپينوزا قرار ميگيرد. جهاني كه در آن همگان مطابق با عقل زندگي ميكنند.
آثار سياسي اسپينوزا بيشتر با واقعيتهاي جهان سر و كار دارند تا ايدئالها. از آنجا كه انسانها همواره تحت تاثير انفعالات هستند، به نظر ميرسد كه اسپينوزا بر آن است كه ساخت رواني ايدهآل، آنطور كه در اخلاق اشاره شده است، در جهان واقعي غير قابل تحقق است.
در عمل گرايانه اسپينوزا از «اميد»
ما همواره تا حدي تحت تاثير ترس و اميد و به اين ترتيب دستخوش دستكاري و توهم هستيم. اما چون اميد از ترس آسيب كمتري دارد، اسپينوزا از وجود درجهاي از اميد در هر جامعه سياسي دفاع ميكند؛ تا جايي كه به ثبات و انسجام بينجامد. بنابراين اميد به اين معنا تنظيمگر است. ماهيت تنظيمگر آن بر اين واقعيت استوار است كه وجودش ميتواند اثرات مفيدي همچون انسجام را به همراه داشته باشد. به عبارت ديگر اميد ميتواند جامعه را نظام بخشد و به آن ثبات عطا كند. فهم اميد به مثابه امري نظامبخش با نظريه اسپينوزا درباره تعديل انفعالها در تطابق است. از آنجا كه اميد، به معناي نظام بخش آن، تا حدودي مفيد تلقي ميشود، نبايد آن را به عنوان امري مطلق پذيرفت. طبق نظر گاتن افراد و جوامع، بايد نوعي «اميد معقول» را اتخاذ كنند: اميدي كه ويژگيهاي وهمآلودتر انفعالها را از بين ميبرد و بر يك حوزه اجتماعي- سياسي ملموس تمركز ميكند و ثبات و انسجام را ممكن ميسازد. (گاتنز 2021) «اميد معقول» (Reasonable hope) نياز به تعديل وجوه خرافي و جاهلانه اميد را اقتضا ميكند اما نظام بخش است و امكان ثبات را فراهم ميآورد. با اين حال مقاله حاضر از مفهوم جديد اميد نظامبخش بهره ميبرد زيرا استفاده از كلمه عقل در صورتبندي گاتن با تعريف انفعالها كه اساسا از عقل متمايزند در تضاد قرار ميگيرد. بنابراين ميتوان گفت كه اميد نظام بخش مفهومي كاربرديتر است چرا كه به معنايي كه گفته شد اميد نميتواند معقول باشد. بلكه آن را ميتوان براي جامعه سودمند دانست به اين دليل كه جامعه را تثبيت ميكند و به آن نظم ميبخشد. دريافت اسپينوزا از اميد نظامبخش نشانگر نگرش عملگرايانه او به اميد است. با اينكه اميد از نظر او اساسا ماهيتي منفي دارد اما از اين نظر كه باور دارد اميد تا آنجا كه به ثبات در جامعه منجر شود جايز است، يك عملگرا است.
به اين ترتيب ميتوان گفت كه اسپينوزا برداشتي دوگانه از اميد دارد كه به نوعي نگرش عملگرايانه نسبت به آن منجر ميشود. مطابق با نظر ورثام اميد نزد اسپينوزا هم صادق است هم كاذب. (ورثام 2020) به بيان ديگراسپينوزا اميد را هم مثبت ميداند هم منفي. اين رويكرد دوگانه اسپينوزا به مفهوم اميد كه در بالا به آن اشاراتي شد پيچيدهتر از نگاهي است كه اميد را به جرم انفعال بودن انكار ميكند. در معناي اميد نزد اسپينوزا نوعي دوگانهانگاري وجود دارد: اميد معرفتشناختي كه به دليل مغايرت با عقل حقيقي منفي ارزيابي ميشود و اميد نظام بخش كه ميتواند به ثبات و انسجام بينجامد.
فهرست منابع:
1- Alanen, Lilli. 2018. “The Metaphysics of Affects, or the unbearable Reality of Confusion. “ In Oxford Handbook of Spinoza, edited by Michael Della Rocca, 314-343. Oxford: Oxford University Press.
2- Gatens, Moira. 2021. “The Ambivalence of Hope. “ in Spinoza: Thoughts on Hope in our Political Present. Contemporary Political Theory 20, no.1: 200-205.
3- Hampshire, Stuart. 2005. Spinoza and Spinozism. Oxford: Oxford University Press.
4- Nadler, Steven. 2020. Baruch Spinoza. In Stanford Encyclopedia of Philosophy
5- https: //plato.stanford.edu/entries/spinoza/ Spinoza, Benedict De. 1996. Ethics.
6- Translated by Edwin Curley. London: Penguin Press.
7- Spinoza, Benedict De. 2002. “Political Treatise. “ In Spinoza Complete Works edited by
8- Michael L. Morgan, 676- 755. Indianapolis and Cambridge: Hackett Publishing Company.
9- Steinberg, Justin. 2018. Spinoza’s Political Psychology: The Taming of Fortune and Fear. Cambridge: Cambridge University Press.
10- Steinberg, Justin. 2021. “Spinoza on Security and the Value of Hope. “ in Spinoza:
11- Thoughts on Hope in our Political Present. Contemporary Political Theory 20: 205-211.
12- Wortham, Simon. 2020 Hope: The Politics of Optimism. London: Bloomsbury Academic