• 1404 شنبه 29 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6142 -
  • 1404 شنبه 29 شهريور

فضاي بي‌صاحب!

عباس عبدي

آقاي حداد عادل گفته‌اند كه: «فضاي مجازي بي‌صاحبه! اصلا معلوم نيست كي به كيه! هر كسي آنجا واسه خودش حرفي مي‌زند، يك سليقه اعمال مي‌كند، يك كاري مي‌كند. ما مدت‌ها است كه در پي نوعي ضابطه‌مند كردن فضاي مجازي هستيم. بدون اينكه بخواهيم تحولي را كه قهرا با فضاي مجازي ايجاد شده انكار كنيم و بدون اينكه بخواهيم جلويش بايستيم. مي‌خواهيم سعي كنيم آن را هم بياوريم در چارچوبي.» در اين يادداشت مي‌خواهم به فقدان راهبرد واقعي در ايران نسبت به تحولات فناوري در چند دهه اخير اشاره كنم؛ تحولاتي كه تمامي عرصه‌هاي حيات جمعي را متأثر كرده است. يك لحظه تصور كنيد كه يك جامعه در برابر انقلاب صنعتي مقاومت مي‌كرد و دوست داشت كه همچنان در عصر كشاورزي زندگي كند. نتيجه روشن بود. اين جامعه نمي‌توانست در برابر همسايگان صنعتي شده خود دوام آورد و به سرعت نابود مي‌شد. صنعتي شدن براي جامعه كشاورزي، يك انتخاب نبود، يك الزام و ضرورت بود. ولي هنگامي كه در مسير صنعتي شدن گام مي‌گذاريم، ديگر نمي‌توان الزامات آن را ناديده گرفت. آلودگي‌هاي اوليه زيست‌محيطي، شهري شدن، توسعه حمل و نقل، تغييرات طبقاتي و... همه از الزامات آن است. يكي از نتايج صنعتي شدن زير و رو كردن نظام اقتصادي و اجتماعي بود. به جاي فئوداليسم، سرمايه‌داري جايگزين شد. طبقه متوسط قدرتمند گرديد، بخش‌هاي مالي و بانكي و تجاري رشد يافتند و... از چند دهه پيش تقريبا معلوم بود كه در حال ورود به دوران پساصنعت هستيم. دهه ۷۰ قرن بيستم اولين موج آن در تغييرات ساختاري اقتصاد و رشد بخش خدمات بود، موج دوم دهه آخر قرن بيستم با انقلاب ديجيتال و اينترنت و شكل‌گيري اقتصادي اطلاعات و موج سوم از ۲۰۱۰ تاكنون است كه اقتصاد داده، هوش مصنوعي، اينترنت اشيا و اتوماسيون گسترده و فزاينده است. منبع اصلي ثروت در اين دوران اطلاعات است. نوآوري در فناوري سرعت گرفته است، هوش مصنوعي و اتوماسيون جاي بخش مهمي از كارهاي يدي و فكري را مي‌گيرد. وابستگي متقابل با جهان گريزناپذير شده است. براي بقا در اين ساختار جديد، تحقيق و توسعه و آموزش و مهارت ديجيتال حرف اول را مي‌زند. بايد در حوزه‌هاي نهادي و حقوقي نوآوري كرد، زيرساخت‌هاي ارتباطي و ديجيتال بايد به صورت تصاعدي گسترش يابند. به‌طور كلي منبع قدرت از زمين، كارخانه و مواد خام به اطلاعات، دانش و شبكه‌هاي الكترونيك منتقل شده است. براي اينكه درك روشني از ابعاد اين تحولات پيدا شود سهم بخش‌هاي گوناگون را در توليد ناخالص ملي در چهار دوره تاريخي مقايسه مي‌كنم. دوره كشاورزي تا پايان قرن ۱۸، سهم كشاورزي در توليد ناخالص داخلي بر حسب كشورها از ۷۰ تا ۹۰ درصد، سهم صنعت يا همان پيشه‌وري، ۵ تا ۱۵ درصد، سهم خدمات شامل بازرگاني و دين و دولت، ۵ تا ۱۰ درصد و سهم اطلاعات كمتر از يك درصد بود. دوره صنعتي از قرن ۱۹ تا اواسط قرن بيستم، سهم كشاورزي به ۲۰ تا ۴۰ درصد كاهش يافت، صنعت به ۳۰ تا ۵۰ درصد رسيد، خدمات نيز ۳۰ تا ۴۰ درصد شد، اطلاعات هنوز محدود به ۲ تا ۳ درصد بود. دوره پسا صنعت، سه دهه آخر قرن بيستم، سهم كشاورزي در كشورهاي پيشرفته ۵ درصد، صنعت حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد، خدمات ۵۰ تا ۶۵ درصد و اطلاعات ۵ تا ۱۰ درصد شد. در جهان ديجيتال و اقتصاد داده‌محور از سال ۲۰۰۰ تاكنون سهم كشاورزي كمتر از ۲ درصد (در اقتصادهاي پيشرفته) شده است، صنعت ۱۵ تا ۲۵ درصد، خدمات ۶۰ تا ۷۰ درصد، اطلاعات ۱۰ تا ۱۵ درصد و در برخي از كشورها بالاي ۲۰ درصد است. و اما آينده چگونه است؟ همه اين بخش‌ها اتوماسيون شده و تحت هوش مصنوعي قرار خواهند گرفت..

 سهم كشاورزي يك تا ۲ درصد، صنعت ۱۰ تا ۱۵درصد، خدمات ۴۰ تا ۵۰ درصد، اطلاعات شامل داده و هوش مصنوعي ۳۰ تا ۴۰ درصد خواهد شد. در واقع در اين سير تحول كشاورزي از بالاي ۸۰ درصد به ۲ درصد رسيده، صنعت تا ۴۰ درصد رفته و در آينده به ۱۵ درصد خواهد رسيد، خدمات رشد مداوم تا ۶۰ درصد را داشته و اطلاعات از تقريبا صفر آغاز كرده و پيش‌بيني مي‌شود به ۴۰درصد هم برسد. اين يعني مسير تحول از «زمين» به عنوان منبع توليد به «ماشين» و سپس به «انسان به علاوه شبكه» تغيير كرده و در آينده اطلاعات و هوش مصنوعي به همان جايگاه زمين در عصر كشاورزي مي‌رسند. حالا پرسش اين است كه كدام يك از عناصر اصلي اين تحول را دراختيار داريم كه مي‌خواهيم آن را مهار و نظارت كنيم. سخت‌افزار؟ تقريبا صفر هستيم. نه ما، اغلب كشورها چنين هستند. در بهترين حالت سخت‌افزارهاي بسيار عادي را توليد مي‌كنيم. تراشه‌هاي پيشرفته را فقط چند شركت در جهان و اغلب در چين تايپه توليد مي‌كنند. نرم‌افزار؟ هيچ امكان رقابتي براي داشتن سيستم عامل و ساير برنامه‌هاي اصلي وجود ندارد.
در كاربرد و رفع نيازهاي مردم نيز فقط مي‌توانيم در برخي  حوزه‌ها موفقيت نسبي پيدا كنيم و در حوزه‌هاي ديگر مثل شبكه‌هاي اجتماعي نيازمند بازارهاي صدها ميليوني و حتي ميلياردي هستيم كه دراختيار ما نيست. جنگ اخير و حمله ۱۲ روزه نشان داد كه وارد مرحله جديدي از جنگ‌ها شده‌ايم. فناوري اطلاعات و ديجيتال، روي ديگر خود را با يك جهش مهم نشان دادند و اين تازه اول ماجرا است. اگر سطح سرمايه‌گذاري خود در هوش مصنوعي را درنظر بگيريم واقعيت روشن خواهد شد. امريكا ۴۷۱ ميليارد دلار، چين ۱۱۹ و بقيه با فاصله زياد قرار دارند. بعيد مي‌دانم در ايران اندكي از اين ارقام را هم سرمايه‌گذاري كنيم. اكنون جناب آقاي دكتر حداد عادل مي‌خواهند اين فضا را مهار و داراي صاحب كنند. مگر اين فضا دراختيار ماست كه آن را صاحب‌دار كنيم؟ من خودم يك توليدكننده در اين فضا هستم، ولي هنگامي كه از اين فضا استفاده مي‌كنم، از حجم توليدات ايراني‌ها حيرت زده مي‌شوم. تنها كاري كه دخالت ساختار رسمي مي‌كند، به ابتذال كشاندن اين فضا است. آنان با راه انداختن شبكه‌هاي داخلي به خيال خود از عوارض تلگرام و اينستاگرام و يوتيوب خواستند رها شوند. با اطمينان مي‌گويم، اين شبكه‌ها چنان بلايي بر سر فرهنگ و ساختار رسمي بياورند كه از ايجاد آنها پشيمان شويد و بگوييد صد رحمت به سكوهاي خارجي. تصور رسمي از پيام‌رسان الكترونيك خيلي ساده‌انگارانه است. آنها را مثل بلندگو مي‌داند. توجه ندارند كه رسانه خودش پيام است. شما نمي‌توانيد محتواي منبر را در پيام‌رسان‌ها به مخاطب منتقل كنيد. همچنان كه اين كار در صدا و سيما شكست خورد و آخر رو به سوي توليد فيلم‌ها و برنامه‌هاي مبتذل آوردند. چه كار بايد كرد؟ شايد ساختار سياسي فرصتي براي اصلاح راهبرد رسانه‌اي و ديجيتال خود نداشته باشد، ولي ايرادي ندارد كه از اين برج عاج بيرون آيند، چون مقابله با اين جريان قوي ديجيتالي و رسانه‌اي، به‌طور قطع نابودي و خسران است. بهتر است همراهي با اين تحول را آزمون كنيد. از روزي كه اين تحولات جدي شد، با نفي و رد و حتي حرام كردن سعي در مقابله كردند، اگر نگاهي محدود به تاريخ مي‌شد، از ابتدا شكست اين مسير روشن بود. اكنون هم بهترين راه همراهي با آن است. محدوديت‌ها را ‌برداريم. الزامات حضور در اين دنيا را كه تعامل نزديك با جهان حتي ناعادلانه است، بپذيريم. به مردم خود اعتماد كنيم. آنها هزار بار بهتر از حكومت مي‌توانند به بهبود اين فضا كمك كنند. دنبال تصاحب فضاي مجازي نباشيد. مثل اين است كه كسي بخواهد خود را صاحب آب‌ها و هواي جهان كند و ديگران را از بهره‌مندي آنها محروم كند. اگر بتواند، تنها كسي كه باقي خواهد ماند همان صاحب آب و هواست كه بعدش در تنهايي بايد بميرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون