۶ برداشت از زندگي سياسي مهدي كروبي
دوره سوم: ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۳ - تشكيلاتساز و اصلاحطلب ميانهرو
كروبي در اين دوره، به عنوان دبيركل مجمع روحانيون مبارز، نقش كليدي در شكلگيري جريان اصلاحات داشت. حمايت او و مجمع از انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ و فرستادن خاتمي به پاستور را بايد اوج اين دوره دانست، که حضور او را در مركز سياست تثبيت كرد. رياست مجلس ششم، دفاع از آزادي مطبوعات و تلاش براي ايجاد توازن ميان جريان اصلاحات و ساختار قدرت و حمايت از زندانيان سياسي و گروههاي مهجور اقليت در كشور از شاخصترين فعاليتهاي او در اين دوره بود.
دوره چهارم: ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ - رهبر مستقل اصلاحات و مدافع عدالت
كروبي در انتخابات رياستجمهوري ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ شركت كرد و با تأكيد بر عدالت اجتماعي، حمايت از حقوق اقليتها و مبارزه با فساد، خود را به عنوان رهبر مستقل اصلاحات معرفي كرد. در همين دوران، او مجمع روحانيون مبارز را ترك و با كمك جمعي از ياران نزديكش حزب اعتماد ملي را تأسيس كرد؛ حزبي حرفهاي و اصلاحطلب با سازماندهي مدرن و فراگير. همچنين انتشار روزنامه حرفهاي اين حزب، در بيش از هزار شماره و دفاع از گروههاي اقليت و زندانيان سياسي، از شاخصترين فعاليتهاي او بود. اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ و مواضع شجاعانه او در دفاع از حقوق مردم، جايگاه او را به نماد اخلاق و اصلاحات تبديل كرد.
دوره پنجم: ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴ - نماد وجدان سياسي و مدافع حقوق مردم
در طول سالهاي حصر، كروبي دسترسي به فعاليت مستقيم سياسي نداشت، اما همچنان صداي دفاع از حقوق مردم و اصلاحات اخلاقي بود. حمايت از مظلومان و گروههاي محروم، استمرار حضور در حافظه جامعه سياسي و تثبيت جايگاه اخلاقي و اجتماعي و ايستادگي بر آرمانهاي بنيانگذار و رهبر انقلاب از ويژگيهاي بارز اين دوره است. او با ايستادگي بر اصول، الگويي از وجدان سياسي براي نسلهاي آينده شد.
دوره ششم: ۱۴۰۴ تا امروز- «براي ايران» و ادامه نقشآفريني
در دوره كنوني، كروبي با محوريت «براي ايران» نقشآفريني ميكند. اگرچه قدرت اجرايي ندارد، اما همچنان به عنوان مشاور اخلاقي و سياسي فعال است. حمايت از اصول اخلاقي، عدالت اجتماعي، نسلهاي جوان و اصلاحات ميانهرو و تلاش براي كسب رضايت حداكثري جامعه، از شاخصترين رويكردهاي اوست. اين دوره نشان ميدهد كه نقشآفريني سياسي ميتواند فراتر از صحنه رسمي و قدرت اجرايي ادامه يابد.
جمعبندي و پيام تحليلي
مهدي كروبي به عنوان يك ذخيره سياسي و اجتماعي، نمونهاي از شخصيتي است كه با ايستادن در جاي درست تاريخ ميتواند تكيهگاهي براي فعالان سياسي و مردمي باشد كه خواهان اصلاحات تدريجي، كسب رضايت حداكثري، حفظ آزادي و استقلال و بازگشت به جمهوري هستند.
مسير او از مبارزه انقلابي تا اصلاحات ميانهرو و ايستادگي اخلاقي، الهامبخش نسلهاي آينده است و نشان ميدهد كه شخصيتهاي پايبند به اصول، حتي بدون قدرت اجرايي، ميتوانند نقش محوري در آينده ايران و براي ماندگاري اين سرزمين كهن ايفا كنند.