• 1404 چهارشنبه 19 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6135 -
  • 1404 سه‌شنبه 18 شهريور

متهم به قتل با گذشت اولياي دم بخشيده شد

مردي كه مدعي است برادرزنش را در دفاع از خودش به قتل رسانده، با اعلام گذشت اولياي دم مقتول به زندگي بازگشت.
متهم در آخرين روزهاي مهر سال 1401 برادرزنش را با ضربه چاقو به قتل رساند. اين مرد دو بار محاكمه و به قصاص محكوم شده، اما هر بار ديوان عالي كشور راي را نقض كرده بود.
در آخرين جلسه‌اي كه براي رسيدگي به اين پرونده در دادگاه كيفري استان تهران تشكيل شد، پسر مقتول گفت: «شب قبل از اين ماجرا من و دايي‌ام در خانه مادربزرگم مانديم. صبح يكي از دايي‌هايم تماس گرفت و گفت پدر و مادرم با هم درگير شده‌اند. او گفت قصد دارد به خانه‌مان برود. من هم گفتم با ماشين دنبال من بيايد تا من هم به خانه بروم. دايي مجيد هم همراهمان آمد. آنها چوب و لوله با خود برداشتند و من كه ترسيده بودم با پليس ۱۱۰ تماس گرفتم و كمك خواستم، اما هيچ ماموري مقابل خانه ما نيامد. به محض اينكه مقابل خانه رسيديم دايي‌ام از ماشين پياده شد و با چوب شيشه را شكست و در را باز كرد. من وقتي پشت سر او وارد خانه شدم پدرم را ديدم كه روي زمين افتاده بود. دايي‌هايم به پدرم فحاشي كردند و با چوب به صورت و بيني پدرم زدند. همان موقع پدرم كه مقابل آشپزخانه ايستاده بود از داخل كابينت يك چاقو برداشت و ضربه‌اي به دايي‌ام زد.» 
متهم نيز در جلسه دادگاه در دفاع از خودش گفت: «قبول دارم برادرزنم را كشتم، اما من در دفاع از خودم دست به چنين كاري زدم. آنها به خانه من حمله كردند و مرا كتك زدند. با چوب به صورتم زدند و هرچه به آنها التماس كردم دست از سرم برنداشتند. من براي دفاع از خودم در كابينت را باز كردم و چاقوي آشپزخانه را برداشتم. مي‌خواستم آنها را بترسانم تا مرا رها كنند، اما نمي‌دانم چطور چاقو با سينه برادرزنم برخورد كرد. من حتي فكر كردم تيغه چاقو با دست او برخورد كرده است، به همين خاطر به پسرم گفتم دايي‌اش را به بيمارستان برساند.» 
متهم در ادامه توضيح داد: «ما در خانه دو طبقه زندگي مي‌كرديم. من در طبقه بالا بودم كه صبح جمعه به طبقه پايين رفتم و زنم را ديدم كه گريه مي‌كرد. به او گفتم وقتي بستگانش مرا به مهماني دعوت نكرده‌اند، او هم نبايد به مهماني مي‌رفت. با اين كار مرا تحقير و خودش را كوچك كرد. ما مشغول بحث بوديم كه دخترم وارد اتاق شد و به من سلام نكرد. من از رفتار او عصباني شدم، اما او پشت مادرش پنهان شد. مي‌خواستم به صورت دخترم سيلي بزنم، اما سيلي ناخواسته با صورت همسرم برخورد كرد. من كه خودم از اين رفتار ناراحت بودم به طبقه بالا رفتم و سيگار روشن كردم. همان موقع دخترم با برادرم و دايي‌هايش تماس گرفت و آنها را به خانه ما كشاند. چند دقيقه بعد برادرم سر رسيد. او به طبقه بالا آمد و شروع به نصيحت من كرد، اما همان موقع برادرزن‌هايم سر رسيدند و به سمتم حمله كردند.» 
از آنجايي كه در جريان رسيدگي به اين پرونده پدر مقتول فوت شده بود، برادر و خواهر او ولي‌دم محسوب مي‌شدند و خواهر مقتول كه همسر متهم است، از قصاص گذشت كرد. پس از آن فرزندان مقتول نيز گذشت خود از قصاص را اعلام كردند و به اين ترتيب متهم به زندگي بازگشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون