• 1404 جمعه 7 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6126 -
  • 1404 پنج‌شنبه 6 شهريور

يادي از حاج مهدي عراقي

محمود فاضلي

مهدي عراقي از جمله افرادي بود كه پس از شكل‌گيري فداييان اسلام وارد اين جمعيت شد و در كليه فعاليت‌ها و عمليات‌هاي اين جمعيت نقش موثري داشت. چندي بعد عراقي به ‎دليل پاره‌اي از اختلافات با برخي اعضاي فداييان اسلام به‎ويژه بر سر رهبري عبدالحسين واحدي به ‎همراه هفت نفر ديگر و به دستور نواب صفوي از اين جمعيت كنار گذاشته شد. عراقي در مقابله با لايحه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي، با كوله‌باري از تجربه مبارزه در جمعيت فداييان اسلام در تمامي مقاطع سرنوشت‎ساز سال‌هاي 1342 و ساليان بعد، اصلي‌ترين برنامه‌هاي انقلابي، از جمله راهپيمايي‌هاي تعيين‌كننده را مديريت كرد. هيات‌هاي موتلفه اسلامي از جمله تشكل‌هاي مذهبي بود كه فعاليت خود را آغاز كرده بود. عراقي از جمله بنيانگذاران اين هيات بود كه برجستگي خاصي نسبت به هم‌مسلكان خود داشت. پس از سركوب 15 خرداد عراقي و يارانش حسنعلي منصور را از ميان برداشتند. در نتيجه براي چهار نفر از آنان تقاضاي اعدام شد. عراقي و چند نفر ديگر به زندان‌هاي درازمدت محكوم شدند. اگرچه عراقي و هاشم اماني به اعدام محكوم شدند، اما با تلاش‌هايي كه توسط برخي روحانيون در قم انجام شد، اين دو با يك درجه تخفيف به حبس ابد محكوم شدند. عبدالمجيد معاديخواه كه خود يكي از روحانيوني بود كه در تحصن در بيوت مراجع قم براي جلوگيري از اعدام اعضاي موتلفه حضور داشت، نجات عراقي را مديون اين تحصن دانسته و مي‌گويد: «شكل‌گيري نخستين تحصن، در ارتباط با حكم اعدام برخي اعضاي موتلفه بود. در حوزه، دغدغه‌اي را جدي‌تر از سرنوشت گروهي به خاطر نمي‌آورم كه در آن روزها سخن از دادگاه آنان بود. شايد اگر آن تحصن نبود، عراقي نيز در شمار اعدامي‌هاي مسلم بود.» پس از علني ‌شدن جريان تغيير ايدئولوژي و ارتداد بخشي از اعضاي سازمان مجاهدين، روحانيون و علمايي كه در اين زمان از زندان‌هاي مختلف به بند يك اوين آورده شده بودند، پس از بحث و تبادل نظر در نهايت به فتوايي رسيدند كه اين فتوا بعدها محل حرف و حديث بسياري شد. در جلسه‌اي در زندان از عراقي خواسته شد درباره اين موضوع تحليلي ارايه دهد. وي معتقد است تبليغات ساواك (در معرفي سازمان به عنوان يك گروه ماركسيست اسلامي) و نيز رفتار نفاق‌آلود مجاهدين و واقعه تغيير مواضع آن سازمان در سال 1354 يكي از دلايل اصلي نقل فتواي نجس - پاكي علماي زنداني اوين بود. حتي بعد از اين فتوا عراقي روابط محدودي با رجوي و خياباني كه از رهبران مجاهدين خلق بودند، داشت و اين امر موجب اعتراض برخي همفكرانش در موتلفه اسلامي شد و مشكلاتي را به ‎وجود آورد. برخي اين‌گونه روايت كرده‌اند كه عراقي، ديدگاه ميانه‌رو و روحيه تسامح در برابر گروه‌هاي فكري - اعتقادي مخالف همچون مجاهدين داشت. اين برخورد عراقي برخلاف نظر و شيوه برخي ديگر از اعضاي موتلفه بود كه خواستار طرد كامل افراد و گروه‌هايي بودند كه از نظر اعتقادي، همسان با موتلفه و روحانيت نبودند. عراقي چون بعضي از اينها را قابل هدايت مي‌دانست، سعي مي‌كرد ارتباط خود را با آنها كاملا قطع نكند. معاديخواه كه خود همراه عراقي در زندان به سر مي‌برد درباره موضع او نسبت به مجاهدين خلق مي‌گويد: «مهدي عراقي هيچ گرايشي به مجاهدين نداشت و آنها را به چشم قربانياني مي‌ديد كه شايد بتوان بر آنها تاثير گذاشت و اينكه چرا اين اتفاق افتاده است.» اما عزت شاهي يكي ديگر از انقلابيوني كه در همان برهه زماني در زندان حضور داشت از گرايش قابل توجه عراقي به مجاهدين چنين ياد كرده است: «او همان اندازه كه از لحاظ عاطفي به مجاهدين علاقه‌مند بود، به طيف مذهبي نيز اعتقاد محكم قلبي داشت، اما تنها چيزي كه عراقي را در اين طيف نگه مي‌داشت و مانع پيوستن به مجاهدين مي‌شد، تعلق خاطر شديدش به امام بود.» در بهمن سال 1354 گروهي از زندانيان سياسي از زندان آزاد شدند. حبيب‌الله عسكراولادي از چهره‌هاي شاخص موتلفه و همرزم عراقي درباره چگونگي آزادي از زندان مي‌گويد: «در سال 1354 به‎ دليل اختناق سياسي جامعه و شرايط نگران‌كننده‌اي كه از اين اختناق سياسي احساس مي‌شد، دولت امريكا به شاه فشار آورد كه فضاي سياسي را باز كند. به واسطه‌ بعضي از علماي بزرگ سفارش‌هايي از امام به ما رسيد كه شما يك مطلب ساده‌اي بنويسيد تا آزاد شويد. بنده يك عذرخواهي ساده نوشتم. فردا صبح در طبقه پايين مدرسه جشن آزادي زندانيان سياسي برقرار شده بود، آمدند چشمان ما را بستند و بردند در وسط جمعيت نشاندند، سپس چشم ما را باز كردند. هر كاري كردند كه يكي از ماها صحبت كنيم، مطلقا قبول نكرديم. مطبوعاتي كه آنجا حضور داشتند سعي كردند از ما عكس بگيرند و با ما مصاحبه كنند ولي موفق نشدند. عراقي عينك دودي به چهره زده بود و هر دوي ما با دست روي چهره خود را گرفتيم كه كسي از ما عكس نگيرد، چون ما موافق اينكه در اين مجلس باشيم، نبوديم.» بعد از آزادي عراقي از زندان (اواخر 1355) او بار ديگر، گام در ميدان مبارزه نهاد و با تمامي تجربيات خود در خدمت نهضت اسلامي قرار گرفت و تلاش كرد گروه‌هاي سياسي از طيف اسلام‌گراها را كه خط‌مشي مسلحانه داشتند به يكديگر نزديك كند. از جمله تلاش‌هاي عراقي در اين دوره مي‌توان از ايجاد وحدت بين گروه‌هاي هفت‌گانه مسلمان (مجاهدين انقلاب) و همراهي امام در پاريس و حفاظت از ايشان در نوفل لوشاتو و تلاش‌هاي او بعد از بازگشت امام به كشور تا پيروزي انقلاب نام برد. بعد از پيروزي انقلاب، مهم‌ترين فعاليت وي حضور در شوراي مركزي حزب جمهوري، رييس واحد اجرايي بنياد مستضعفان، رياست زندان قصر و مسووليت مالي روزنامه كيهان بود. ترور مهدي عراقي و فرزندش «حسام» در ساعت 7 صبح 4 شهريور 1358 و در زماني كه آنها عازم محل كار خود در موسسه كيهان بودند، توسط سه تن از اعضاي گروه فرقان به ‎وقوع پيوست. بر اساس اعترافات اكبر گودرزي، رهبر گروه فرقان، طرح اين ترور از سوي وي و محمد متحدي مسوول نظامي مطرح شد. فرزند ديگر مهدي عراقي پس از فروپاشي فرقان و دستگيري اعضاي آن، از ديدارش با ضارب پدرش چنين ياد كرده است: «كسي كه پدر را ترور كرده ‌بود، فردي جوان و نحيف به نام غلامرضا يوسفي بود. يوسفي از مسوولان خواسته‌ بود كه ما را ببيند. زماني‌كه پيش ما آمد، گفت تنها كسي كه هيچ ‌وقت براي ترورش به اجماع نرسيديم و بحث روي ترور او بالا مي‌گرفت، حاج مهدي عراقي بود. ما هيچ توجيهي براي ترور حاج مهدي نداشتيم.» ضارب عراقي به همراه 6 نفر ديگر از اعضاي فرقان در 13 اسفند 1358 اعدام شدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها