آزمون ۱۲ روزه؛ ريشه حملات به معاون هنري در ميدان است، نه در سالن كنسرت
مهدي كوهيان
چرا هجمه به معاون امور هنري وزارت فرهنگ، خانم نادره رضايي، اينچنين بيامان و سازمانيافته است؟ بهانهها روي ميز است: مجوز يك كنسرت، سياستهاي تئاتر يا نمايش يك اثر تجسمي. اما براي فهميدن عمق اين كينه، بايد از اين آدرسهاي غلط عبور كرد. پاسخ نه در سالن موسيقي و تئاتر و نه بر ديوارهاي يك گالري است؛ پاسخ در همان ۱۲ روزي است كه عيار مديران در ميدان عمل و بحران ملي سنجيده شد. نقطه عطف ماجرا، جنگ ۱۲ روزه بود؛ يك آزمون ناگهاني و بيرحم براي همه. در روزهايي كه كشور به انسجام و اميد نياز داشت و برخي مديران در سكوت مصلحتي فرو رفته بودند، اين نادره رضايي بود كه با شجاعت به ميدان آمد. برگزاري اركستر سمفونيك در محل نماد آزادي، يك حركت نمايشي نبود؛ بلكه دفاعي ميداني از روحيه ملي در شرايط جنگي بود. اين اقدام، يك «محك» قدرتمند بود. عملكرد او دو نتيجه ويرانگر براي رقبايش داشت:
۱- آشكار شدن انفعال: درخشش او، ناتواني و غيبت مديران موازي را به عريانترين شكل ممكن به تصوير كشيد. اختلافنظرهاي مديريتي، به سرعت به كينهاي شخصي بدل شد كه از حسادتِ جاماندن در آزمون عمل، نشات ميگرفت.
۲- اعلام خطر به شبكههاي قدرت: جرياناتي كه از روحيه فسادستيزي او و به خطر افتادن «سرقفليهاي هنري» خود نگران بودند، با ديدن اين شجاعت ميداني به يك نتيجه رسيدند: مديري كه مقابل تهديد خارجي نميشكند، در برابر شبكههاي قدرت و فساد داخلي هم سر خم نخواهد كرد. او از يك «اصلاحگر داخلي» به تهديدي براي كل بساطشان تبديل شد.
از همان نقطه، جنگ واقعي عليه او كليد خورد. تمام بهانههاي تاريخ مصرفگذشته با قدرتي ده برابر بازيافت شدند تا مديري كه از آزمون وطنپرستي سربلند بيرون آمده بود، در زمين سياست، زمينگير شود. تلاشهاي بيوقفه او براي بازگشت قانوني هنرمندانِ به اصطلاح «ممنوعالكار» نيز به ابزار تخريب ديگري عليه او بدل شد.
اظهارات اخير آقاي حميد رسايي، عضو مجلس شوراي اسلامي كه صراحتا از «نارضايتي مديران وزارت فرهنگ» بابت عدم بركناري نادره رضايي توسط وزير گله ميكند، يك آدرس دقيق به ما ميدهد. اما اين نارضايتي، صداي تماميت وزارت فرهنگ نيست؛ چراكه وزير محترم فرهنگ، قاطعانه پاي اين تحولخواهي ايستاده است. حال اگر عدهاي ميخواهند نظر حقوقي بنده و دكتر وحيد آگاه (به عنوان اعضاي كارگروه حقوقي) را نظر رسمي وزارتخانه ندانند، بايد بگوييم: ما در بيان ديدگاههايمان كه منطبق بر قوانين كشور و در راستاي حفظ حقوق شهروندي است، لكنت زبان نداريم و با صدايي رسا پاي آن ايستادهايم.
جناب آقاي دكتر صالحي، وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي، امروز ايستادگي ستودني شما و مجموعه وزارت فرهنگ، فراتر از دفاع از يك معاون است.
اين پايمردي، نماد انتخابي است ميان دو رويكرد مديريتي:
يك سو، مدير ميداني، شجاع و فسادستيز ايستاده كه امتحانش را در سختترين روزها پس داده و به اجراي قانون متعهد است. در سوي ديگر، جرياناتي قرار دارند كه در آزمون عمل مردود شده و اكنون پشت بهانههاي ايدئولوژيك، به دنبال تسويه حساب شخصي و حذف يك زن شجاع و نوگرا از چرخه مديريتي هستند.
تاريخ قضاوت خواهد كرد كه در بزنگاه دفاع از كشور، چه كسي در ميدان ايستاد و چه كسي در سكوت نظارهگر بود. اجازه ندهيد صداي كساني كه در روز خطر غايب بودند، بر صداي مديري كه در قلب ميدان ايستاد، غلبه كند؛ مديري كه نمايندهاي شايسته از جامعه بانوان و مقيد به حاكميت قانون و حقوق شهروندي است.