• 1404 سه‌شنبه 28 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6120 -
  • 1404 سه‌شنبه 28 مرداد

نقد نمايش «برادران كارامازوف» به كارگرداني اشكان خيل‌نژاد

اختتاميه‌اي بر يك جريان

علي حسين‌پور

نمايش برادران كارامازوف به كارگرداني اشكان خيل‌نژاد را مي‌توان خلف راستين و ثمره آرماني جرياني دانست كه حدود بيست و اندي سال بر بخش مهم و قابل‌توجهي از تئاتر تجربي كشور حاكم بوده است. جرياني كه آبشخور آن به اواخر دهه هفتاد و فعاليت‌هاي فرهاد مهندس‌پور و هم‌مسلكان او بازمي‌گردد. هر چند اين جريان خود از اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 توسط شاگردان ايشان انشعابات مختلفي پيدا كرد اما گروه تئاتر تازه به سرپرستي اشكان خيل‌نژاد و يوسف باپيري را مي‌توان از لحاظ رويكرد، اصلي‌ترين انشعاب اين جريان دانست. از اين رو طبيعي است اين نمايش مورد حمايت و توجه ويژه اين جريان قرار گيرد و توسط آقاي مهندس‌پور يكي از نقاط عطف تئاتر ايران دانسته شود. گويي اين نمايش تجسم تماميت‌ يافته اين جريان است. هر چند يكي از دلايل توجه ويژه به اين اجرا وجود محتوايي در خود رمان برادران كارامازوف است. كمااينكه اقتباس ديگري از همين رمان در مديوم هنري ديگر نيز بسيار مورد توجه منتقدان و رسانه‌ها قرار گرفت. اين محتواي كليدي مذكور مساله قتل پدر و پدركشي و انطباق اجتماعي و سياسي آن با جامعه اكنون ما است كه خود اين پديده جاي بحث طولاني و تفصيلي‌ در حوزه مطالعات اسطوره‌اي و فرهنگ جمعي دارد كه در حوصله رويكرد اين يادداشت كوتاه نمي‌گنجد. هر چند رويكرد اين اجرا در اقتباس يا دراماتورژي يا هر چه اسمش را بگذاريم در دوري هر چه بيشتر از قصه و شخصيت‌پردازي رمان و ازبين بردن هژموني آن در اجراست. البته به نظرم اين ايده اجرايي تنها در پرده اول موفق عمل مي‌كند. در پرده دوم به ويژه در ويديوهايي كه از بازيگران يا اجراگران پخش مي‌شود اين رويكرد دچار انحراف مي‌شود كه دليل آن را زياده‌روي و بيش از حد مقهور شدن در ايده اصالت اجراگر نسبت به نقش و كاراكتر مي‌دانم و اشكال پرده سوم اتفاقا ضديت آن با رويكرد كلي و ادعايي اجرا است و اجرا در اين پرده برخلاف رويكرد خود در پرده اول تسليم قصه و فرم روايت رمان مي‌شود.
حال بازگرديم به ايده اوليه يادداشت و چرايي تجسم تماميت يافته و ميوه آرماني بودن اين نمايش براي جريان مذكور. محوريت نمايش و كليت اجرا بر پايه ايده‌اي بنا شده است كه اهميت و اصالت تئاتر را به فرآيند تمرين و پروسه ساخت مي‌دهد؛ نه محصول نهايي. فرآيندي هفت ساله كه هيچ‌گاه تمام نمي‌شود و اصلا نمي‌خواهد تمام شود. در‌نهايت نيز ما با تئاتري به شكل نهايي و مرسوم آن روبه‌رو نمي‌شويم، بلكه با يك تمرين- اجرا طرفيم كه در طول آن از تماشاگر نيز خواسته مي‌شود در اين پروسه تمرين قرار گيرد. گواه آن نور تماشاگري است كه همواره در طول اجرا روشن است. اوج اين رويكرد تمرين- اجرا را در پرده اول، صحنه‌اي كه ايوان كارامازوف در حال توضيح مقاله فلسفي خود است، مي‌بينيم. جايي كه بازيگران مدام ژست‌هاي مختلف را اتود مي‌زنند و ميزانسن خود را تغيير مي‌دهند، اما متاسفانه اين رويكرد در پرده دوم و به خصوص پرده سوم كمرنگ مي‌شود و اجرا از ايده اصلي خود فاصله مي‌گيرد.
با اصالت بخشيدن به همين فرآيند است كه گروه معناي واقعي خود را به دست مي‌آورد و خلق هنري دموكراتيزه مي‌شود و مي‌تواند سبب چند صدايي اثر شود. اين مقوله دموكراسي و چند صدايي با رويكرد برخورد ايده‌ها در اجرا تشديد مي‌شود. ما در طول اجرا با ايده‌هايي طرفيم كه اثر نه تنها هيچ تلاشي براي انسجام بخشيدن به آنها نمي‌كند، بلكه سعي دارد آنها را تشديد كند. ما با بازيگران و سبك‌هاي اجرايي‌اي طرفيم كه زمين تا آسمان با يكديگر متفاوت‌اند. اين تفاوت‌ها شايد در ظاهر آزار‌دهنده به نظر برسد اما توسط رويكرد محوري اجرا توجيه مي‌شود. هر چند مشخصا تفاوت بازي حامد رسولي با ديگر بازيگران را آزار‌دهنده مي‌دانم، زيرا تفاوت آن نه از روي تنوع ايده و اصالت چند صدايي اجرا، بلكه از روي كيفيت بالاتر بدن و بيان اين بازيگر نسبت به سايرين است كه باعث ايجاد عدم توازن در اجرا شده است. البته كه پيكان اين ايراد بيشتر متوجه كارگردان است تا خود بازيگران. 
اما موردي كه پرداختن به آن را مهم مي‌دانم حضور مديوم‌هاي هنري ديگر در اجرا است، چراكه آن را متناقض با ايده تمرين- اجرا كه نوعي سادگي را مي‌طلبد مي‌دانم. همان‌طور كه بازيگران بدون لباس و گريم خاص و عجيب و با لباس تمرين روي صحنه حاضر مي‌شوند، انتظار مي‌رود ديگر عناصر اجرا در راستاي اين سادگي باشند. اما فيلم‌هاي از قبل ضبط و تدوين شده كه علي‌الخصوص در پرده سوم بار اصلي روايت را به دوش مي‌كشند، حضور ويديو پروژكشن و ايده دوربين مداربسته در پشت صحنه را نقض‌كننده ايده اصلي اجرا مي‌دانم. اين يكي از دلايل ديگر است كه پرده دوم و سوم اجرا را برخلاف پرده اول، فاصله گرفته از ايده اجرايي مي‌دانم. همچنين حضور دوربين عكاسي هر چند 
در راستاي ادعاي گفت‌وگو با ديگر مديوم‌هاست، اما به دليل آنكه حضورش در نمايش هيچ ضرورت اجرايي ندارد، آن را صرفا در حد يك ادا تقليل مي‌دهد. اين ادا را مي‌توان به حضور ميكروفن روي صحنه نيز نسبت داد. البته به‌طور كلي مشكل ديگري كه حضور تمام اين مديوم‌ها و عناصر روي صحنه دارد، تكراري بودن آنهاست. اين ايده‌ها شايد در زماني كه گروه تمريناتشان را آغاز كرد بكر بود، اما اكنون پس از گذشت چند سال، ديگر بسيار دست‌خورده و فاقد تازگي لازم شده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون