ادامه از صفحه اول
فرشچيان اسطوره زيباشناسي و هنر ايران
رصه هنر، بهويژه نقاشي، فراتر از هر مليت و زبان است و اين رشته هنري با همان خاصيت بيواسطگياش، ماهيتي انساني و جهاني دارد. يادآور ميشود كه برخي از بهترين آثار هنري قرن بيستم، از جمله شاهكارهايي از پابلو پيكاسو، در موزه هنرهاي معاصر تهران خاك ميخورند! آندره گدار، بنيانگذار «موزه ايران باستان»، در كتاب «هنر ايران» (The Art of Iran) به فرآيندهاي هنري دوران باستان پرداخته است. مجموعههاي تخت جمشيد، پاسارگاد و نقشبرجستههايي چون مجسمه شاپور اول ساساني و والريان (روايت نبرد ادسا در سال ۲۶۰ ميلادي) نشانههايي برجسته از توجه به هنر، روح هنري حاكم بر جامعه و بهرهگيري از آنها بر پايه ژرفانديشي و آيندهنگري هنرمندان، پادشاهان و مردمان ايرانشهر است. با سياستگذاري و مديريت راهبردي مبتني بر علم و تخصص ميتوان از مجموعههاي ميراث فرهنگي به عنوان بهترين جاذبهها و مقصدها در توسعه گردشگري پايدار بهره برد و رويكرد اقتصادي به تعالي فرهنگ و توسعه هنر در اين راستا نيز قابل تعريف است . امروز، در عصر جهاني شدن و گسترش فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICT) و بهرهگيري از هوش مصنوعي، فرصتهاي نويني براي رشد، ترويج، تعالي و استفاده از اين ميراثها فراهم شده، اما جامعه ايران اكنون در شرايط دشواري گرفتار است. از ديدگاه جامعهشناختي، هنر به عنوان يك پديده اجتماعي، ساختاري معنادار از مفاهيم را در قالب يك كل منسجم ارايه ميكند و بر اساس فرضيههاي زيباشناختي، توان برانگيختن حسي متفاوت و متعالي را داراست. هنر موجب ارتقاي روح انسان و انسجام وجدان جمعي ميشود. هنر به انسان قدرت «خوب ديدن» و «خوب ديده شدن» ميدهد. فرهنگ و هويت اجتماعي با هنر جاودانه ميشود از همينرو است كه آثار رودكي، فردوسي، سعدي، حافظ، مولوي، نظامي، شهريار، سايه و شفيعيكدكني در مقايسه با ديگر آثار ملت ايران از اهميتي ويژه برخوردارند.
نگرش به هنر و تحليل آن، بسته به نوع جامعه و سطح معرفت اشخاص متفاوت است. هر يك از رشتههاي هنري داراي روشها و ابزارهاي خاصي براي مهندسي ذهن، زبان و فرهنگ مردم هستند. در جامعهشناسي هنر، هنر ماحصل ساختارهاي پيشساخته و تصورات قالبي جوامع تلقي ميشود. اما در تبيين معرفتشناختي هنر، بدون خلاقيت و نوآوري، هيچ كدام از رشتههاي هنري دوام نميآورند، به مرور زمان به تقليد و تكرار ميگرايند و از رشد بازميمانند.
برخي، هنر را شاخص، تراز و معيار تشخيص خوبي و بدي و خدمتگزار اخلاق و ارزشهاي ذاتي دانستهاند. مخاطب اصلي هنر، روح انسان است و هر كس بر اساس شناخت، تجربه و معرفت خود از آن بهره ميبرد و به تفسير آن ميپردازد. از منظر جامعهشناسي شناخت، معرفت زيباشناختي و هنري، از لحاظ موضوع، انگيزه، روش، هدف، شكل، رويكردهاي تاريخي و كاركردهاي اجتماعي، فراتر از آنچه «ماكس شلر» و پس از وي «محمد توكل كوثر» در آثار خود تبيين كردهاند، با ديگر وجوه معرفت (ديني، فلسفي، علمي، ايدئولوژيك، اخلاقي و عاميانه) متمايز است.
درك هنر، وابسته به موضوع اثر، قدرت تاثيرگذاري، سطح زيباشناختي، درك و تفسير هنرمند و ميزان دانش مخاطب است. با اينكه هنر با ديگر حوزههاي معرفتي تعامل گستردهاي دارد، اما همچنان تفاوتهاي بنيادين خود را با همه آنها حفظ ميكند بهويژه در مناسبات هنر و معرفت ايدئولوژيك، ميتوان گفت همانگونه كه ايدئولوژي براي غنيسازي مفاهيم و دستكاري واقعيت، از معارف ديني، فلسفي و علمي بهره ميگيرد، هنر نيز در خدمت ايدئولوژي قرار ميگيرد و در ترويج گفتمانهاي ايدئولوژيك نقش مهمي ايفا ميكند. هنر همچون ايدئولوژي، برانگيزاننده است، واقعيتها را عريان ميسازد، مفاهيم را غنا ميبخشد و ابزار قدرتمندي در خدمت ايدئولوگهاست.
هنر با معارف ديني نيز مناسباتي گسترده دارد، اما رابطهاش با شريعت و فقه، بهويژه در جوامع اسلامي، پرتنش و چالشزا بوده است. بسياري از رويكردهاي شريعت، مانع رشد هنرهايي چون نقاشي، موسيقي، رقص، مجسمهسازي و همانند آنها شدهاند. همانگونه كه امام محمد غزالي در نقد افراطگرايان شريعتمدار گفته: «فقه، اخلاق را خفه ميكند»؛ در جوامع اسلامي نيز شريعت افراطي با هنر، رابطهاي بدتر از رابطه فقه با اخلاق داشته است. در دورانهايي كه مفاهيم حوزه شريعت، ايدئولوژيك نيز شده، اين فشار و محدوديتها با تركيب جديد و قدرت به نام «شريعت ايدئولوژيك» تشديد و مضاعف شده است.
در رويكرد عرفاني كه در درون معرفت ديني نيز جاي دارد، هنر تحملپذيرتر و تعالييافتهتر است، زيرا هنر و عرفان در مقوله مفاهيمي چون «دل» و «عشق» جاي ميگيرند و با «دلربايي» و «دلباختگي» معنا مييابند. فهم عشق و دل وابسته به ماهيت مهرباني انسان است و در هيچ متني از متون جديد علم همچون روانشناسي و در هيچ كتابي قديم از شريعت نميگنجد، چنانكه مولانا سرود:
«در عشق نداد هيچ مفتي فتوا / در عشق زبان مفتيان لال بود» و بهسخن علامه طباطبايي: «بود كيش من مهر دلدارها / برونند زين جرگه هوشيارها».در قلمرو زيباشناسي و ساحت تحليل مفهوم «دل» نيز با خطاب حافظ: «هر كس نكند فهمي زين كلك خيالانگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد».
جامعهشناس
راه صداقت، مسير آينده
مردم ايران در طول تاريخ نشان دادهاند كه شنيدن حقيقت برايشان سختتر از تحمل آن نيست، بلكه ناديده گرفته شدن و بيخبري است كه اميد را فرسوده ميكند. امروز زمان آن است كه با پرهيز از نسخههاي ناكارآمد گذشته، راهي تازه بر پايه صداقت، شفافيت و اعتماد متقابل گشوده شود، راهي كه در آن مردم نه شنونده منفعل، بلكه شريك فعال در ساختن آينده باشند.