• 1404 چهارشنبه 22 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6116 -
  • 1404 چهارشنبه 22 مرداد

كتاب‌هاي خمير شده

سيد مهدي زرقاني

اگر روزي به جاي آمار كتاب‌خواني ايرانيان، آمار كتاب‌نخواني آنها را منتشر كنيم، شايد به تصوير روشن‌تري از واقعيت‌هاي اجتماعي و فرهنگي ايران عزيزمان برسيم. سرانه مطالعه ايرانيان بسيار پايين‌تر از سرانه كشورهاي پيشرفته يا حتي در حال توسعه است. آنچه مرا به نوشتن اين مطلب برانگيخت گزارش مديرعامل خانه كتاب است مبني بر اينكه در كشور ما بيش از بيست و دو هزار مجوز نشر صادر شده كه در سال گذشته تنها حدود پنج هزار از آنها فعال بوده‌اند (به نقل از مترجم، ش 89، ص 3). يعني كمتر از يك‌پنجم ناشراني كه مجوز نشر گرفته‌اند، فعال هستند؟ پرسش جدي اين است كه اين تعداد مجوز نشر براساس كدام نيازسنجي صادر شده است؟ اگر هر كدام از دارندگان جواز نشر فقط براي انتشار يك كتاب سهميه كاغذ دولتي يا چيزي شبيه به آن را دريافت كرده باشند، چه ميزان از سرمايه كاغذي ما حيف و ميل شده است؟ آيا نهادي نيست كه بر خروجي اين مجوزها و صرف كاغذها نظارتي داشته باشد؟ با وجود دستگاه عريض و طويل بروكراسي، حدود هفده هزار تقاضاكننده در فكر گرفتن مجوز نشر برآمده‌اند و بعد كه مجوز گرفته‌اند كتابي منتشر نكنند. مگر چه سودي در اين كار هست؟ پرسش‌هايي از اين دست مرتب به ذهن متبادر مي‌شود و انتظار مي‌رود متوليان امر به به فكر بازبيني در مساله صدور مجوزها و مهم‌تر از آن بازنگري در سياست‌هاي راهبردي باشند. 
اين ماجرا سويه ديگري هم دارد. بنا به گزارش حيرت‌انگيز نمافر در سال 1403 يك‌صد و شانزده هزار و هفت‌صد و پنجاه و چهار عنوان كتاب منتشر شده كه «بالاترين رقم در تاريخ نشر ايران محسوب مي‌شود.» (به نقل از مترجم، ش 89، ص 3). 
اگر اين همه كتاب منتشر شده لابد بايد نرخ مطالعه كتاب‌خواني در ايران خيلي بالا و طيف خوانندگان كتاب نيز خيلي متنوع باشد. مثلا ژاپن در سال 2020 حدود شصت و شش هزار و هشتصد و هشتاد و پنج عنوان كتاب منتشر كرده است؛ يعني كمي بيشتر از نصف ايران در سال 1403. به راستي خوانندگان اين همه كتاب كجا هستند؟ تاثير كتاب‌ها بر ارتقاي سطح زندگي ايرانيان چقدر بوده است؟ اين عناوين شامل چه موضوعاتي است؟ مخاطب هدف كتاب‌ها چه كساني هستند؟ چقدر توانسته‌اند با مخاطب هدف خود ارتباط برقرار كنند؟ آيا تحقيقي براي تبيين و تحليل آمار و وضعيت موجود صورت گرفته است؟ من كه در محيط آكادميك هستم، تاثيرات نشر كتاب را بر جامعه دانشگاهي كه طبيعتا بايد بالاترين بسامد كتاب‌خوانان در آنجا باشد، چندان زياد نمي‌بينم. در دانشگاه‌ها محققان علوم فني، مهندسي و تجربي به مقاله مي‌انديشند تا كتاب، چون سرعت تغيير داده‌ها و دانش در اين حوزه‌ها چندان زياد است كه كتاب از آن عقب مي‌ماند و در علوم انساني هم كه كتاب از مقاله كاركرد بيشتر و موثرتري دارد، عناوين كتاب‌ها محدود و تيراژ آنها بسيار پايين است. تيراژ صد و پنجاه تا دويست نسخه براي هر نوبت چاپ، كه به لطيفه و طنز مي‌ماند، در نشر كتاب‌هاي دانشگاهي يك قاعده است كه البته استثنائاتي هم دارد. گويا بايد متوليان فرهنگي كشور به اين مساله بينديشند كه اين همه عنوان كتاب چه نيازي از جامعه ايران را برطرف مي‌كند و اصلا آيا كتاب به عنوان يك رسانه بسيار مهم فرهنگي كاركرد خود را در جامعه ايراني از دست نداده است؟ چطور ممكن است در جامعه‌اي كه مطابق با آمار رسمي در خوشبينانه‌ترين حالت سرانه مطالعه حدود ده دقيقه (بدون احتساب زمان خواندن مفاتيح و قرآن و ادعيه) است، اين همه عنوان كتاب با اين تيراژ حيرت‌آور منتشر شود و خواننده هم داشته باشد؟ آن تعداد كتاب منتشر شده را چه كسي مي‌خواند؟ مساله مهم ميزان كاغذي است كه براي نشر اين همه كتاب بي‌خواننده مصرف مي‌شود. آيا مگر هزينه تامين اين كاغذها از بيت‌المال نيست و مگر اينها حق‌الناس به شمار نمي‌رود؟ 
مساله وقتي تاسف‌بارتر مي‌شود كه سويه ديگر معادله را هم بنگريم. اين مقدار صرف كاغذ براي كتاب‌هايي كه خوانده نمي‌شود، موجب مي‌شود كتاب‌هاي مفيد ديگري كه بايد منتشر و خوانده شود، فرصت انتشار نيابند. بسياري از نويسندگان ما و ناشران به علت دور افتادن از امكانات رانتي عملا نمي‌توانند كتاب‌هاي خوب و مفيد را چاپ كنند. هزينه چاپ كتاب با كاغذ غير‌حمايتي بسيار بالاست و دست‌كم جامعه دانشجويي و فرهنگيان، كه طبيعتا بيشترين تعداد كتاب‌خوانان را تشكيل مي‌دهند، توان خريد كتاب‌هايي را كه با كاغذ غير حمايتي چاپ مي‌شود ندارند. بنابراين، يا كتاب نمي‌خوانند يا اگر مجبور باشند، به سراغ كتاب‌هايي مي‌روند كه به صورت غيرمجاز پي‌دي‌اف شده و در اينترنت در دسترس‌شان قرار دارد. شكل‌گيري سامانه‌هايي نظير فيديبو البته اقدام بسيار پسنديده‌اي است كه تا حدود مشكل خوانندگان را حل كرده است. همچنين ما مي‌دانيم كه كتاب‌هاي مجازي در آينده‌اي نه چندان دور جاي را بر كتاب‌هاي كاغذي تنگ‌تر خواهد كرد اما هيچ ‌كدام از اينها نمي‌تواند پاسخي باشد براي سوالات ما. انتشار اين همه عنوان كتاب و صرف اين حجم عظيم كاغذ از چه منطقي پيروي مي‌كند؟ چه تاثيري بر جامعه كتاب‌خوان و كتاب‌نخوان ايران دارد؟ جاي خالي تحقيقي علمي كه زواياي اين مساله را بكاود و خارج از نسبت‌هاي سياسي، حزبي و جناحي به سراغ بحران كتاب و كتاب‌خواني در ايران برود، خالي است. رشته كتاب‌داري و اطلاع‌رساني در دانشگاه‌ها زمينه بسيار مساعدي براي چنين تحقيقاتي است. مي‌توان از ظرفيت پايان‌نامه‌ها و رساله‌ها براي طرح پرسش‌هاي بنيادين، يافتن پاسخ و ارايه پيشنهادهايي براي بهبود وضعيت كتاب و نشر در كشور عزيزمان ايران استفاده كرد.
عضو هيات علمي دانشگاه فردوسي مشهد

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون