سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۵)
احمد مازني
در مورد بررسي قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد درباره جنگ تحميلي عراق عليه ايران، گفته شد كه قطعنامههاي مذكور فاقد بازدارندگي لازم براي متجاوز بوده و صلح پايدار را تضمين نميكرد. هفتمين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه شماره ۵۸۲ بود. در فاصله تصويب دو قطعنامه ۵۵۲ و ۵۸۲، چند عمليات توسط رزمندگان اسلام انجام شد كه عمليات والفجر ۸ و تصرف شبه جزيره فاو مهمترين آن بود. چند روز پس از اين اقدامات شوراي امنيت به درخواست عراق و ديگر اعضاي گروه هفت نفري اتحاديه عرب، جلسهاي را با شركت نمايندگاني از كشورهاي عربي و دبيركل اتحاديه عرب تشكيل داد. طي اين جلسه گروه اتحاديه عرب طرح قطعنامه ۵۸۲ را پيشنهاد كرد كه در ۵ اسفند ۱۳۶۴ با تغييراتي در كلمات و عبارات به تصويب شوراي امنيت رسيد. در اين قطعنامه شورا اصل غيرقابل قبول بودن تصرف زمين از راه توسل به زور را مورد تاكيد قرار داد، موضوعاتي كه در قطعنامههاي پيشين ديده نميشد. با اين حال مسووليت و علل آغاز تجاوز به صورت مبهم در اين قطعنامه مطرح شد. بنابر روايت ايسنا، امام خميني در ۲ اسفند ۱۳۶۴ با حضور ايران در اين جلسه مخالفت كردند. در اين قطعنامه براي نخستينبار و درحالي كه ايران منطقه مهمي از خاك عراق را به تصرف خود درآورد، بر عقبنشيني به مرزها تاكيد شد. همچنين اينبار برخلاف موارد قبلي كه پس از مدتي تعلل، بيانيه يا قطعنامهاي صادر ميكرد؛ اينبار يعني پس از فتح فاو بدون تعلل قطعنامه ۵۸۲ صادر و بر عقبنشيني به مرزهاي بينالمللي، بدون اشاره به تعيين متجاوز و پرداخت غرامت جنگ و نيز بازگشت آوارگان عراقي به كشورشان تاكيد شد. اين قطعنامه برخلاف قطعنامههاي پيشين شوراي امنيت سازمان ملل بهاتفاق آرا تصويب شد. عراق بلافاصله اين قطعنامه را قابلپذيرش خواند و اعلام كرد درصورتيكه ايران اين قطعنامه را رسما و بدون قيد و شرط بپذيرد، اين كشور هم قطعنامه را ميپذيرد، اما ايران در واكنش به صدور اين قطعنامه اعلام كرد كه ما هيچوقت به اين سازمان و اين شورا اميدي نداشتهايم. اين قطعنامه هيچ اثري ندارد و ما را از اينكه بتوانيم از اين راه، عدالت و حق را برقرار كنيم مأيوس كرد. اگر كار جدي ميخواهد انجام بشود بايد با واقعيتها درست برخورد شود. آتشافروز جنگ و متخلف از موازين بينالمللي مشخص و محكوم شود. هشتمين قطعنامه شوراي امنيت با شماره ۵۸۸ در تاريخ ۸ اكتبر ۱۹۸۶ به تصويب رسيد. در پي شكايتهاي مكرر ايران در مورد كاربرد سلاح شيميايي توسط عراق و اعزام كارشناسان سازمان ملل، گزارشي به دبيركل رسيد كه رييس شوراي امنيت، بيانيه قاطعي در محكوميت كاربرد اين سلاحها توسط عراق صادر كرد، در اين بيانيه، «ادامه منازعه» نيز محكوم شده بود و در پي آن شوراي امنيت در ۸ مهر ۱۳۶۵، بحث خود را در مورد جنگ آغاز كرد و دبيركل، گزارش مفصلي به شورا ارايه كرد. اين بحث منجر به صدور قطعنامه ۵۸۸ در تاريخ ۱۵ مهر همان سال به اتفاق آرا شد. اين قطعنامه، با احساس خطر عميق نسبت به طولاني شدن و تشديد منازعه و با يادآوري تعهدات دولتها در خودداري از كاربرد زور و حل صلحآميز اختلافات، ايران و عراق را به اجراي كامل و بدون درنگ قطعنامه قبلي شورا مبني بر آتشبس بين طرفين فرا ميخواند. آن زمان در محافل ايراني علت اصلي صدور اين قطعنامه، بيشتر به خاطر تهديد ايران به انجام حمله سرنوشتساز به عراق ارزيابي شد و برخي صاحبنظران قطعنامه ۵۸۸ شوراي امنيت سازمان ملل را اولين قطعنامهاي ميدانند كه شوراي امنيت تلاش كرد تا مواضع غيرمسوولانه اين شورا درخصوص جنگ ايران و عراق را تا حدي اصلاح كند و گفتهاند كه: شوراي امنيت سازمان ملل در كليه قطعنامههاي پيشين خود تلاش كرد تا مواضع ناعادلانه و مبتني بر حمايت از متجاوز را به ايران تحميل كند كه با عدم پذيرش اين قطعنامهها ازسوي ايران مواجه شد، اما پس از اين قطعنامه و به دنبال تحولاتي كه طي فاصله صدور دو قطعنامه رخ داد، اين شورا مجبور به تغيير نوع نگاه خود به جنگ در قطعنامههاي ديگر خود شد به طوري كه تلاش كرد مطالبات ايران را تا حد زيادي در دو قطعنامه 588 و 598 لحاظ كند و واقعگرايي بيشتري در جنگ از خود نشان دهد. اين قطعنامه را ميتوان اولين هسته قطعنامه 598 دانست كه در آن تلاش ميشود هر چند كلي رويكرد جديدي درخصوص ارايه راه براي جنگ طرح شود. اين رويكرد در قطعنامه بعدي يعني 589 تا حد بيشتري بروز يافت.
ادامه دارد..