• 1404 چهارشنبه 25 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6093 -
  • 1404 چهارشنبه 25 تير

پاهاي چوبي ساعي

پيام افشاردوست

تا حالا شده در جلسه دفاع از پايان‌نامه يا رساله دكترا شركت كنيد و به دليل اشكالات محتوايي داوران و استاد مشاور، جلسه دفاع به روز ديگري موكول شود؟ آن هم با تسهيل‌گري خودِ استاد راهنما. اگر شما هم مثل من۴۰، ۵۰ جلسه دفاع را از نزديك شاهد بوده باشيد، براي توصيف شخصيت علمي منحصربه‌فرد علي ساعي همين يك مثال كافيست. اعلام كرد كه جلسه دفاع پايان‌نامه دانشجوي من با توجه به نقدهايي كه استادان مطرح كردند، بعد از اصلاح و بازنويسي در زمان مناسب ديگري برگزار خواهد شد. بعد خطاب به دانشجويان و حاضرين گفت: اينجا گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تربيت مدرس است؛ ما اينجا از معيارهاي علمي كوتاه نمي‌آييم.
علي ساعي را اهالي علوم اجتماعي مي‌شناسند. نه به خاطر سخنراني‌هاي گيرا و اعلام مواضعش در بزنگاه‌هاي مختلف سياسي و اجتماعي، زيرا تا آنجا كه من اطلاع دارم، يك‌بار هم چنين نكرده است. ساعي را همه با كتاب‌هايش مي‌شناسند؛ بيش از همه، با «روش تحقيق در علوم اجتماعي». بسياري همچون من، سر كلاس درسش نشسته‌اند. ساعي مهربان بود، مثل يك پدر. دقيق بود، آن‌طور كه از مردان علم انتظار مي‌رود و ديسيپلين داشت. ساعي ستون خيمه گروه جامعه‌شناسي دانشگاه تربيت ‌مدرس بود كه همه به او تكيه مي‌دادند. نزاع‌ها (اصلاح‌طلبي و اصولگرايي و...) را او مديريت مي‌كرد و اجازه نمي‌داد حقي ناحق شود.
در همايش‌ها كمتر مي‌آمد، در نشست‌ها و مجالس غايب بود و با حضور دانشگاهيان در دولت هم موافقت چنداني نداشت. به جاي همه آنچه كه ديگر جامعه‌شناسان مي‌كردند، او استادي مي‌كرد. بيشتر روزهاي هفته، زودتر از همه به اتاقش مي‌آمد و ديرتر از همه مي‌رفت. گاهي كه درب اتاقش را مي‌زدم و باز نمي‌كرد، مي‌دانستم كه در حال مطالعه است. پيام مي‌دادم كه در دانشكده منتظرم، مطالعه‌اش كه تمام مي‌شد زنگ مي‌زد. اجازه نمي‌داد بيش از حد وقتش را بگيري، قصه نمي‌گفت. حرف حساب مي‌زد و حرف سنجيده توقع داشت.
براي من كه از مهندسي به علوم اجتماعي آمده‌ام، نظرورزي‌هاي غيرمستند از سوي برخي جامعه‌شناسان هميشه سوال‌برانگيز بوده. اينكه فلان ادعا را از كجا آورده‌اند؟ ساعي اما هر جمله‌اش را از جايي مي‌آورد؛ جايي كه مي‌توانست به آن ارجاع دهد. ساعي منطق داشت و روش را مي‌ورزيد. هزاران ساعتي كه در اتاقش مي‌گذراند صرف صغري و كبري كردن مي‌شد. هر عبارتش از عبارت ديگري نتيجه شده بود. پوپر را خوب خوانده بود، خوب درس مي‌داد و هر لحظه تمرينش مي‌كرد؛ مقام داوري، مقام گردآوري، ابطال‌پذيري، آزمون و عينيت احتمالا پرتكرارترين كلماتش در كتاب‌ها و كلاس‌هاي درسش بود.
ميان شخصيت قدرتمند، جدي و منضبطش با محتواي كلاس‌هاي درس روشش قرابتي وجود داشت. اگر پرسروصدا نبود، اگر درباره مسائل روز اظهارنظر نمي‌كرد، اگر كلامش سرد بود، عقلش هم سرد بود. اگر پاي چوبينِ بي‌تمكيني داشت كه به هر طرف نمي‌رفت، اهل استدلال بود. ساعي جهان را، علم را و شايد هيچ چيز ديگري را متحول نكرد. او استوار بود و استوار مي‌ساخت. نقدش به رويكردهاي پست‌مدرن اين بود كه مثل گربه مرتضي علي هستند؛ از هرطرفي كه بيندازي، روي پاهايش فرود مي‌آيد. پارادايم جامعه‌شناختي كه خودش را در درون آن تعريف مي‌كرد كاركردگرايي ساختاري بود. خود را دانشجوي مسعود چلبي مي‌دانست و به استادي بهاره آروين افتخار مي‌كرد. دكتر علي ساعي يكشنبه ۲۲ تير ۱۴۰۴ بعد از تحمل يك دوره طولاني بيماري از ميان ما رفت. بخشي از ميراث علمي او به عنوان كتب مرجع روش تحقيق تا ساليان دراز مطالعه خواهد شد. آثارش آنقدر منسجم و شفاف به رشته تحرير درآمده كه به راحتي قابل بررسي، نقد و محك خوردن است. بخشي از ميراث علمي او اما در كتاب‌ها و مقالات ثبت و ضبط نشده است، بلكه از زبان استاداني چون بهاره آروين در كلاس‌هاي درس روش‌شناسي علوم اجتماعي به نسل‌هاي بعدي منتقل مي‌شود يا در پژوهش‌هاي اجتماعي دانشجويانش چون محمد فاضلي، مصطفي مهرآيين، سالار كاشاني و مهسا اسداله‌نژاد تبلور مي‌يابد. من خود نيز هربار كه تحت تاثير فشار اخبار و موج‌هاي رسانه‌اي وسوسه مي‌شوم كه پا از گليم پژوهش‌ها و شواهدي كه در دست دارم درازتر كنم، به ياد پاهاي چوبين ساعي مي‌افتم. ياد ساعي تا هميشه در ذهن من و همه دانشجويان و مخاطبين آثارش زنده خواهد ماند. يادش گرامي
پژوهشگر اجتماعي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون