يادداشتي بر «مالويناي انزلي» اثر سعيد جوزاني
انزلي معاصر در آينه رمان
اسماعيل سالاري
رمان «مالويناي انزلي» دومين كتاب سعيد جوزاني است كه در سال ۱۳۹۸ از نشر «روزنه» به چاپ رسيده است. اين رمان ۲۹۵ صفحهاي از ۳۶ بخش تشكيل شده كه تمام بخشها با زاويه ديد سومشخص محدود به ذهن «نصير» قهرمان داستان روايت ميشود. فرم زمان در اين رمان خطي است. سرنخ زمان در حال داستان، درست نوزده روز بعد از بهار ۱۳۵۷ است و تا پاييز ۱۳۵۸ ادامه مييابد. تكنيك نويسنده جهت مشخص كردن زمان اين است كه قهرمان داستان را در مواجهه با صداي راديو، تلويزيون يا متن روزنامهها قرار ميدهد و مخاطب از اين راه زمان جزيي داستان را در هر بخش دنبال ميكند. مكان داستان شهر «بندر پهلوي» است كه پس از انقلاب ۵۷ به «بندر انزلي» تغيير نام پيدا ميكند. تنه اصلي روايت با ماجراي انقلاب ارتباطي ندارد، اما فرآيند انقلاب، تغيير و تحولاتي مهم و معنادار در زندگي نصير و ديگر شخصيتهاي داستان ايجاد ميكند. سعيد جوزاني تسلط خوبي بر ساخت مكان و فضاي داستانش دارد. به شكلي كه مخاطب نابلد هم ميتواند مكانهاي شهر انزلي را در ذهن تصوير كند. توصيف خيابانها، ميدانها، پلها، اسكله و بندر، بازار ماهيفروشان، ساختمانهاي مهم شهر و حتي كليسا و سينما، نه تنها خوب انجام شدهاند، بلكه كاركردهاي مهمي نيز در مسير روايت داستان دارند. در واقع مكانها محل رويداد حوادث هستند، نه تزييني براي ساخت فضا.طرح داستان منسجم و منظم است و نويسنده با مهارت خردهروايتها را به روايت اصلي دوخته است. روابط علت و معلولي به درستي كنار هم قرار گرفتهاند و تمامي گرههاي نيمه اول رمان، در نيمه دوم و فصلهاي پاياني گشوده ميشود. داستان ايستا نيست و شخصيتها كارآمد و پرتحرك هستند و همين رفت و برگشت شخصيتها به نويسنده اين امكان را داده كه بتواند فضاي بندر پهلوي را چند ماه پيش و پس از انقلاب، پيش چشم مخاطب قرار دهد. با اين حال داستان در تكههايي كه قهرمان دچار ترديد است، تكرار زيادي دارد و اين تكرار آگاهي جديدي به مخاطب نميدهد. مساله ديگر نقش پررنگ ارامنه در اين داستان است كه دو نوع كاركرد پيدا كردهاند؛ اول به عنوان اقليتي كوچيده از ارمنستان كه تيپشخصيتهايي باهوش، درونگرا، درستكار، محافظهكار و مهربان هستند و دوم با شخصيتهاي نزديكتر به قهرمان داستان كه مانند مالوينا، آرشاك و مميبالاجا به عنوان تكشخصيت پرداخت دقيق و كاملتري دارند. در همان ورودي داستان، سايه حضور روسها در اسكله با حضور زني به نام «اُلگا» پررنگ ميشود. با اين حال راوي رمان، از ابتدا تا انتهاي داستان نگاه انساني خود را از شخصيتهاي ارمني و روسي برنميدارد. از طرفي همين شخصيتهاي خارجي هستند كه راه را براي شكوفايي و قدرت يافتن قهرمان داستان باز ميكنند.در مورد شخصيتهاي فرعي، نويسنده هوشيار عمل كرده است. آدمهاي فرعي در طول داستان فراموش نميشوند و در بخشهاي ديگر كاركرد و كنش دارند. مانند اُلگا و سه سماك. سه دسته تيپشخصيت ديگر هم هستند كه نقشهايي سايهمانند گرفتهاند: موتوريها، مردان بارانيپوش و ماموران. نويسنده از اين سايهها براي پيشبرد داستان بهره ميبرد، اما به آنها نزديك نميشود و ما آنها را با كنشهاي گروهي در داستان ميشناسيم. موتوريها سايههاي منفي هستند كه رفتاري خشونتآميز دارند و در شهر ايجاد رعب و وحشت ايجاد ميكنند. مردان بارانيپوش سايههاي مرموزي هستند كه پنهاني از سماكها براي قيام پشتيباني ميكنند و مامورها سايههايي ترسو و ناشياند كه با اسلحه هم توان رويارويي با سماكها را ندارند. در مجموع ميتوان گفت رمان «مالويناي انزلي» از جهت تاريخي و داستاني كتابي ارزشمند است.٭ نويسنده