نگاهي به جلدهاي هفتم و هشتم «دفترهاي زندان» آنتونيو گرامشي؛
فرهنگ، ابزاري براي سلطه و مقاومت
الهه شمس
در تاريخ انديشه، كمتر اثري به اندازه «دفترهاي زندان» (Quaderni del carcere) نوشته آنتونيو گرامشي، محصول شرايط تراژيك نگارش خود بوده و در عين حال چنين تأثير ماندگاري بر حوزههاي گوناگون علوم انساني گذاشته است. اين مجموعه يادداشتها كه در سكوت و انزواي زندان رژيم فاشيستي موسوليني به رشته تحرير درآمد، نه يك رساله نظاممند، بلكه آزمايشگاهي فكري است كه در آن، يكي از خلاقترين نظريهپردازان ماركسيست قرن بيستم، مفاهيم سنتي انقلاب و قدرت را به چالش ميكشد. جلدهاي ششم و هفتم اين مجموعه، كه ترجمه فارسي آن به همت حسن مرتضوي و از سوي نشر چشمه منتشر شده، نقطه عطفي در تكامل انديشه گرامشي به شمار ميروند؛ جايي كه مفاهيم كليدي او از ايدههايي پراكنده به چارچوبي نظري و منسجم بدل ميشوند. اين دو دفتر صرفا بازتاب تأملات يك زنداني سياسي نيستند، بلكه يك كيفرخواست عميق عليه ماركسيسمِ مكانيكي و راهنمايي استراتژيك براي فهم و دگرگوني ساختارهاي قدرت در جوامع سرمايهداري مدرناند. گرامشي با فاصله گرفتن از جبرگرايي اقتصادي، توجه ما را به عرصههايي جلب ميكند كه پيش از او كمتر كاويده شده بود: فرهنگ، ايدئولوژي و جامعه مدني. او نشان ميدهد كه سلطه طبقاتي نه فقط با زور و سركوب، كه با توليد رضايت و كسب هژموني فرهنگي از طريق نهادهايي چون كليسا، مدارس و رسانهها تداوم مييابد و از همين رو، مبارزه براي رهايي نيز بايد يك «جنگ موضعي» در اين سنگرهاي فرهنگي باشد. براي درك عمق و ضرورت «دفترهاي زندان»، شناخت زندگي و زمانه نويسندهاش، آنتونيو گرامشي (۱۸۹۱-۱891)، امري حياتي است. گرامشي، فيلسوف، روزنامهنگار و از بنيانگذاران حزب كمونيست ايتاليا، شخصيتي است كه انديشهاش از دل عمل سياسي و تجربه مستقيم مبارزه طبقاتي برآمده است. او كه در جزيره فقير ساردينيا به دنيا آمد، از نزديك با شكاف عميق ميان شمال صنعتي و جنوب توسعهنيافته ايتاليا آشنا بود؛ تجربهاي كه بعدها در تحليلهايش از «مساله جنوب» و نقش روشنفكران بازتاب يافت. گرامشي برخلاف بسياري از نظريهپردازان همعصر خود، يك روشنفكر محصور در برج عاج آكادميك نبود، بلكه يك سازماندهنده سياسي و استراتژيست انقلابي بود. همين پيوند ناگسستني ميان نظر و عمل است كه به مفاهيم او اصالت و قدرتي كمنظير ميبخشد. اوج فعاليت سياسي او با به قدرت رسيدن فاشيستها در ايتاليا همزمان شد. در سال ۱۹۲۶، گرامشي دستگير شد و دادستان فاشيست در دادگاه جمله مشهور خود را بيان كرد: «ما بايد اين مغز را براي بيست سال از كار كردن بازداريم.» اما تاريخ نشان داد كه حبس، اگرچه جسم او را فرسود و سرانجام به مرگش انجاميد، اما نتوانست اين مغز را از كار بيندازد. «دفترهاي زندان» كه در شرايطي طاقتفرسا، با دسترسي محدود به منابع و تحت نظارت شديد سانسورچيان زندان نوشته شد، حاصل همين مقاومت فكري است. سبك نگارش ايهامي و چندلايه او، كه مفاهيم سياسي را در پوشش تحليلهاي تاريخي و ادبي بيان ميكند، خود يك استراتژي بقا و مقاومت در برابر سركوب بود. اين دفتر يكي از غنيترين بخشهاي مجموعه در زمينه تاريخ روشنفكري ايتالياست. گرامشي در اينجا پروژه مهم خود يعني بررسي نقش اجتماعي و تاريخي روشنفكران را با جديت آغاز ميكند. او با طرح تمايز ميان «روشنفكر سنتي» و «روشنفكر ارگانيك»، تحليلي طبقاتي از توليد دانش ارايه ميدهد. روشنفكران سنتي (مانند روحانيون و اديبان) خود را مستقل و فراتر از طبقات اجتماعي ميپندارند، اما در عمل حافظان وضع موجود و ايدئولوژي طبقه حاكم هستند. در مقابل، روشنفكر ارگانيك از بطن يك طبقه اجتماعي مشخص (چه بورژوازي و چه پرولتاريا) برميخيزد و وظيفهاش تئوريزه كردن جهانبيني، سازماندهي و كسب هژموني براي آن طبقه است. مضامين ديگري چون تأمل بر ادبيات ملي- مردمي و علل توسعهنيافتگي فرهنگي جنوب ايتاليا نيز در اين دفتر به تفصيل بررسي ميشوند. گرامشي با اين تحليلها نشان ميدهد كه چگونه فرهنگ ميتواند ابزاري براي سلطه يا بستري براي مقاومت باشد. «دفترهاي زندان»، به ويژه جلدهاي ششم و هفتم، از زمان انتشار كامل پس از جنگ جهاني دوم، تأثيري عميق و پايدار بر چشمانداز فكري جهان گذاشتهاند. اين اثر در ميان نظريهپردازان ماركسيست و چپ نو، به عنوان يك بازنگري بنيادين و خلاقانه در ماركسيسم مورد ستايش قرار گرفته است. با اين حال، انديشههاي گرامشي از نقد نيز بركنار نماندهاند. برخي منتقدان، بهويژه از ديدگاههاي ليبرال يا محافظهكار، استراتژي «جنگ موضعي» او را دستورالعملي براي تضعيف تدريجي نهادهاي دموكراتيك از درون تفسير كردهاند. برخي ديگر، از منظر ماركسيسم ارتدوكس، او را به دليل «فرهنگگرايي» و كمتوجهي به مبارزه طبقاتي مستقيم و نقش اقتصادي، مورد انتقاد قرار دادهاند. همچنين، به دليل ماهيت پراكنده و يادداشتگونه «دفترها»، ابهامات و امكان تفاسير متضاد از مفاهيم او همواره وجود داشته است؛ براي مثال، مرز دقيق ميان جامعه مدني و دولت در نوشتههاي او همچنان محل بحث است. عليرغم اين مجادلات، اهميت «دفترهاي زندان» انكارناپذير است. اين اثر نه يك كتاب راهنماي انقلابي با پاسخهاي حاضر و آماده، بلكه يك جعبهابزار مفهومي براي انديشيدن و عمل كردن است. گرامشي از دل تاريكترين روزهاي فاشيسم، چارچوبي نظري براي مقاومت فرهنگي و سياسي خلق كرد كه امروز، در عصر سلطه رسانهاي و ايدئولوژيهاي مصرفي، بيش از هر زمان ديگري الهامبخش و ضروري به نظر ميرسد. «دفترهاي زندان» يك سند تاريخي نيست؛ يك تفكر زنده و پويا براي فهم پيچيدگيهاي قدرت در جهان معاصر است.
منبع: ايبنا