تاثير نهضت حسيني بر سياست دفاعي حاكميت شيعي ايران
عاشورا و گفتمان دفاعي پويا
كربلا رويدادي تراژيك يا الگويي عملي؟
عرفان حكمتي
نهضت عاشورا، به عنوان يكي از مهمترين وقايع تاريخ اسلام، نهتنها در بعد مذهبي و معنوي، بلكه در حوزههاي سياسي، اجتماعي و دفاعي نيز تاثيرات عميقي بر جوامع شيعي، بهويژه ايران، داشته است. قيام امام حسين(ع) در كربلا، با ويژگيهاي منحصربهفرد خود از جمله ايستادگي در برابر ظلم، دفاع از حق و پذيرش شهادت در راه آرمانهاي الهي، به الگويي بيبديل براي مقاومت و پايداري تبديل شده است. اين الگو در طول تاريخ، بهويژه در دوران معاصر و در مواجهه با چالشهاي سياسي و نظامي، نقش مهمي در شكلدهي به سياست دفاعي حاكميت شيعي ايران ايفا كرده است. يكي از بارزترين نمونههاي اين تاثير، جنگ تحميلي رژيم بعثي عراق عليه ايران (1367-1359) و همچنين رويكرد ايران در برابر تهديدات رژيم صهيونيستي است. در اين يادداشت، به بررسي تاثير نهضت حسيني بر سياست دفاعي ايران، بهويژه در مواجهه با جنگ تحميلي و تهديدات رژيم صهيونيستي، پرداخته خواهد شد. همچنين، اين موضوع بررسي ميشود كه چگونه فرهنگ عاشورايي در جنگهاي حكومتهاي شيعي، بهويژه در ايران معاصر، نقشآفريني كرده است. اين نوشتار در پي آن است كه نشان دهد عاشورا نهتنها يك واقعه تاريخي، بلكه يك گفتمان سياسي-دفاعي پوياست كه در بزنگاههاي تاريخي، هويت و استراتژي دفاعي ايران را تقويت كرده است.
الگويي براي مقاومت و دفاع
قيام عاشورا در سال 61 هجري قمري، به رهبري امام حسين(ع)، در برابر ظلم و فساد يزيد بن معاويه شكل گرفت. اين قيام كه با شهادت امام حسين(ع) و يارانش در كربلا به اوج خود رسيد، به نمادي از مقاومت در برابر ستم و دفاع از حق تبديل شد. ويژگيهاي كليدي اين نهضت، از جمله ايستادگي در برابر ظالم، پذيرش شهادت به عنوان يك انتخاب آگاهانه و تاكيد بر حفظ عزت و كرامت انساني، به مرور زمان به بخشي از فرهنگ شيعي تبديل شد. در فرهنگ شيعي، واقعه بزرگ كربلا نهتنها يك رويداد تراژيك، بلكه يك الگوي عملي براي مواجهه با چالشهاي سياسي و نظامي است. مفاهيمي مانند «هيهات منا الذله» و تاكيد بر امر به معروف و نهي از منكر، به عنوان اصول اساسي اين نهضت، در طول تاريخ به عنوان راهنمايي براي مبارزه با ستم و حفظ استقلال به كار گرفته شدهاند. اين اصول در دوران معاصر، بهويژه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357، به بخشي از گفتمان سياسي و دفاعي حاكميت شيعي تبديل شدند.
تاثير عاشورا بر سياست دفاعي ايران
پس از انقلاب اسلامي، ايران به عنوان يك دولت شيعي با گفتماني مبتني بر استقلال، مقاومت و عدالتخواهي، سياست دفاعي خود را بر مبناي اصول عاشورايي بازتعريف كرد. اين بازتعريف بهويژه در مواجهه با جنگ تحميلي و تهديدات رژيم صهيونيستي نمود بارزي يافت. در ادامه، به برخي از ابعاد اين تاثير اشاره ميشود:
1- فرهنگ شهادتطلبي- يكي از مهمترين تاثيرات عاشورا بر سياست دفاعي ايران، ترويج فرهنگ شهادتطلبي است. در طول جنگ تحميلي، رزمندگان ايراني با الهام از شهادت امام حسين(ع) و يارانش، با روحيهاي بالا به جبههها ميرفتند و شهادت را نه به عنوان يك پايان، بلكه به عنوان يك انتخاب براي حفظ استقلال و عزت ملي ميديدند. شعارهايي مانند «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» در جبهههاي جنگ تحميلي، نشاندهنده پيوند عميق ميان فرهنگ عاشورايي و روحيه دفاعي رزمندگان بود. اين فرهنگ در مواجهه با تهديدات رژيم صهيونيستي نيز ادامه يافت. ايران، به عنوان حامي محور مقاومت، از گروههايي مانند حزبالله لبنان و جنبشهاي فلسطيني حمايت كرده است. اين حمايت كه ريشه در گفتمان عاشورايي دارد، بر ايده مقاومت در برابر ظلم و دفاع از مظلوم استوار است. به عنوان مثال، حزبالله لبنان در جنگ 33 روزه (2006) عليه رژيم صهيونيستي، با الهام از فرهنگ عاشورايي، توانست در برابر يكي از قدرتمندترين ارتشهاي منطقه ايستادگي كند.
2- استقلال و خودباوري- يكي ديگر از درسهاي عاشورا، تاكيد بر استقلال و خودباوري در برابر دشمنان است. امام حسين(ع) با تعداد اندك ياران خود در برابر لشكر عظيم يزيد ايستاد و نشان داد كه قدرت واقعي در ايمان و اراده است، نه در تعداد و تجهيزات. اين درس در سياست دفاعي ايران، بهويژه در جنگ تحميلي، نقش مهمي ايفا كرد. ايران در شرايطي كه تحت تحريمهاي شديد بينالمللي قرار داشت و از حمايت نظامي كشورهاي ديگر محروم بود، با تكيه بر خودباوري و استفاده از منابع داخلي، توانست در برابر رژيم بعثي عراق - كه به انواع حمايتهاي قدرتهاي بزرگ و كوچك جهان در شرق و غرب عالم مجهز بود - مقاومت كند. در مواجهه اخير ما با رژيم صهيونيستي نيز، ايران با توسعه بومي توان موشكي و دفاعي خود، نشان داده است كه نيازي به وابستگي به قدرتهاي خارجي ندارد. اين خودباوري كه ريشه در فرهنگ عاشورايي دارد، به ايران امكان داده است تا در برابر تهديدات رژيم صهيونيستي و حاميانش، از جمله امريكا، با اقتدار عمل كند.
3- مقاومت فعال در برابر ظلم- عاشورا به شيعيان آموخته است كه در برابر ظلم نبايد ساكت بود، بلكه بايد به صورت فعال مقاومت كرد. اين اصل در سياست دفاعي ايران به شكل مقاومت فعال در برابر تهديدات خارجي نمود يافته است. در جنگ تحميلي، ايران نهتنها در برابر تهاجم عراق دفاع كرد، بلكه با عملياتهاي تهاجمي مانند عمليات والفجر 8 و كربلاي 5، ابتكار عمل را در دست گرفت. اين رويكرد تهاجمي كه ريشه در روحيه عاشورايي داشت، نشاندهنده عزم ايران براي نهتنها دفاع از خاك خود، بلكه بازپسگيري حقوق از دست رفته بود. در برابر رژيم صهيونيستي نيز، ايران رويكردي فعال در پيش گرفته است. ايران با همراه كردن بخش بسيار وسيعي از مردمان منطقه و جهان به ويژه مسلمانان با سياستهاي ضد صهيونيستي توانسته مشروعيت مردمي بينظيري براي مقاومت خود و همراهانش در ميان افكار عمومي جهان ايجاد كند. مقاومتي كه مبتني بر اصل «هيهات منا الذله» پايه گذاشته شده، به ايران امكان داده است تا در برابر سياستهاي توسعهطلبانه و تجاوزكارانه رژيم صهيونيستي ايستادگي كند.
4- جنگ تحميلي: كربلا در جبهههاي ايران- جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1367-1359) يكي از بارزترين نمونههاي تاثير فرهنگ عاشورايي بر سياست دفاعي ايران است. اين جنگ كه با تهاجم رژيم بعثي عراق به خاك كشورمان آغاز شد، به آزموني براي حاكميت نوپاي انقلاب اسلامي تبديل شد. در اين بخش، به بررسي نقش فرهنگ عاشورايي در جنگ تحميلي پرداخته ميشود:
الف) بسيج مردمي و روحيه عاشورايي- يكي از مهمترين عوامل موفقيت ايران در جنگ تحميلي، بسيج مردمي بود. ميليونها نفر از مردم ايران، از اقشار مختلف، با الهام از فرهنگ عاشورايي به جبههها شتافتند. مراسم عزاداري محرم و صفر كه در طول جنگ به صورت گسترده برگزار ميشد، به عنوان منبعي براي تقويت روحيه رزمندگان عمل ميكرد. نوحهها و مرثيههاي عاشورايي كه در جبههها خوانده ميشد، به رزمندگان يادآوري ميكرد كه آنها در مسيري مشابه امام حسين(ع) گام برميدارند.
ب) عملياتهاي كربلايي- بسياري از عملياتهاي نظامي ايران در جنگ تحميلي، با نامهايي مانند «كربلا» و «عاشورا»، «تاسوعا»، «سيدالشهدا» و ... نامگذاري شدند كه مستقيما به فرهنگ عاشورايي اشاره داشتند. اين نامگذاريها نهتنها نمادين بود، بلكه نشاندهنده تاثير عميق عاشورا بر استراتژي نظامي ايران بود. به عنوان مثال، عمليات كربلاي 5 در سال 1365، يكي از بزرگترين عملياتهاي ايران در جنگ تحميلي، با هدف بازپسگيري مناطق اشغالي و وارد آوردن ضربه به دشمن انجام شد. اين عمليات كه با روحيه شهادتطلبي و ايثار رزمندگان همراه بود، به يكي از نقاط عطف جنگ تبديل شد.
5- تابآوري در برابر سختيها- جنگ تحميلي با چالشهاي فراواني، از جمله تحريمهاي اقتصادي، كمبود تجهيزات نظامي و فشارهاي بينالمللي همراه بود. با اين حال، ايران با تكيه بر فرهنگ عاشورايي، توانست اين سختيها را تحمل كند. مفهوم «صبر و استقامت» كه از عاشورا به ارث رسيده بود، به رزمندگان ايراني انگيزه داد تا در برابر فشارهاي دشمن تسليم نشوند. اين تابآوري در نهايت به پذيرش قطعنامه 598 توسط ايران در سال 1367 منجر شد، اما اين پذيرش نه از سر ضعف، بلكه به عنوان يك تصميم استراتژيك براي حفظ منافع ملي بود.
6- عاشورا و مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي- رژيم صهيونيستي، به عنوان يكي از اصليترين دشمنان ايران و محور مقاومت، در دهههاي اخير تهديدات متعددي عليه ايران و متحدانش ايجاد كرده است. فرهنگ عاشورايي در شكلدهي به رويكرد ايران در برابر اين تهديدات نقش كليدي داشته است. در ادامه، به برخي از جنبههاي اين تاثير اشاره ميشود:
گفتمانِ عاشورايي مقاومت
ايران به عنوان حامي اصلي محور مقاومت، از گروههايي مانند حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامي فلسطين حمايت كرده است. اين حمايت كه ريشه در گفتمان عاشورايي دارد، بر دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم استوار است. به عنوان مثال، در جنگ 33 روزه لبنان در سال 2006، حزبالله با الهام از فرهنگ عاشورايي و با حمايت ايران، توانست در برابر رژيم صهيونيستي مقاومت كند و به پيروزي دست يابد. يكي ديگر از مهمترين جنبههاي سياست دفاعي ايران در برابر رژيم صهيونيستي، توسعه توان موشكي است. اين توان كه به عنوان يك عامل بازدارنده عمل ميكند، نشاندهنده خودباوري و استقلال ايران در برابر تهديدات خارجي است. فرهنگ عاشورايي، با تاكيد بر ايستادگي و مقاومت، به ايران انگيزه داده است تا در برابر فشارهاي بينالمللي براي محدود كردن برنامه موشكي خود تسليم نشود.
ديپلماسي عاشورايي
ايران در ديپلماسي خود نيز از فرهنگ عاشورايي بهره برده است. تاكيد بر استقلال، عدم پذيرش ذلت و دفاع از حقوق ملتهاي مظلوم، از جمله اصول عاشورايي است كه در سياست خارجي ايران نمود يافته است. اين رويكرد در مذاكرات هستهاي، مقابله با تحريمها و حمايت از ملت فلسطين به خوبي مشاهده ميشود. ديپلماسي عاشورايي مطلقا به معناي نفي در نظر گرفتن واقعيتها و مطالح ملي نيست، بلكه با اهتمام به حفظ مسيرهاي ديپلماسي بر ضرورت حفظ استقلال و حيثيت ملي تاكيد دارد.
جنگهاي شيعي و تاثير كربلا
در طول تاريخ، حكومتهاي شيعي مانند آلبويه، صفويه و قاجار، در مواجهه با دشمنان خود از فرهنگ عاشورايي بهره بردهاند. با اين حال، تاثير اين فرهنگ در ايران معاصر، بهويژه پس از انقلاب اسلامي، به مراتب عميقتر بوده است. قيامهاي شيعي در تاريخ، مانند قيام مختار ثقفي يا جنبشهاي شيعي در برابر استعمار، همگي ريشه در فرهنگ عاشورايي داشتهاند. اين فرهنگ، با تاكيد بر مقاومت و شهادت، به شيعيان انگيزه داده است تا در برابر دشمنان خود ايستادگي كنند. در ايران معاصر، فرهنگ عاشورايي به عنوان يك گفتمان سياسي-دفاعي، به حاكميت شيعي امكان داده است تا در برابر تهديدات داخلي و خارجي مقاومت كند. اين فرهنگ نهتنها در جنگ تحميلي، بلكه در مواجهه با تهديدات نظام سلطه و فشارهاي بينالمللي نيز نقش كليدي داشته است كه جلوههاي تازهاي از آن را در رويارويي اخيري كه ميان ما و رژِيم صهيونيستي درگرفت، مشاهده كرديم.
فرهنگ عاشورايي، به عنوان يك گفتمان معنوي و سياسي، در طول تاريخ شيعه به عنوان منبعي براي الهامبخشي در مواجهه با چالشهاي نظامي و سياسي عمل كرده است. اين فرهنگ كه ريشه در قيام امام حسين(ع) در كربلا دارد، با تاكيد بر مفاهيمي مانند مقاومت در برابر ظلم، شهادتطلبي، استقلال و دفاع از حق، به حكومتهاي شيعي امكان داده است تا در برابر دشمنان خود ايستادگي كنند. در ادامه، به بررسي جنگهاي كليدي در تاريخ حكومتهاي شيعي و تاثير فرهنگ عاشورايي بر آنها پرداخته ميشود.
قيامهاي اوليه شيعي: مختار ثقفي و تاثير عاشورا
يكي از اولين نمونههاي تاثير فرهنگ عاشورايي در جنگهاي شيعي، قيام مختار ثقفي (67-66 هجري قمري) است. مختار پس از واقعه كربلا، با شعار خونخواهي امام حسين(ع) و يارانش، قيامي عليه امويان در كوفه سازماندهي كرد. اين قيام كه با هدف مجازات عاملان شهادت امام حسين(ع) و بازگرداندن حق به اهل بيت(ع) انجام شد، بهطور مستقيم از فرهنگ عاشورايي الهام گرفته بود. مختار با استفاده از شعارهايي مانند «يالثارات الحسين» (اي خونخواهان حسين)، توانست حمايت گستردهاي از شيعيان و حتي غيرشيعيان ناراضي از حكومت اموي كسب كند. طبق منابع تاريخي، مانند تاريخ طبري (طبري، 1387 ه.ق، جلد 6)، قيام مختار با موفقيتهايي همراه بود، از جمله شكست لشكر عبيدالله بن زياد، فرماندار اموي كه مسوول قتل امام حسين(ع) بود. اين قيام، اگرچه در نهايت سركوب شد، نشان داد كه فرهنگ عاشورايي ميتواند به عنوان يك نيروي محركه براي بسيج مردمي و مقاومت در برابر ظلم عمل كند. روحيه شهادتطلبي و تاكيد بر عدالتخواهي كه از كربلا نشات گرفته بود، در اين قيام به وضوح ديده ميشود.
دوره آلبويه: تثبيت هويت شيعي و دفاع از قلمرو
آلبويه (447-320 ه.ق) به عنوان اولين سلسله شيعي كه توانست قدرت سياسي و نظامي قابل توجهي در ايران و عراق امروز به دست آورد، از فرهنگ عاشورايي براي تقويت هويت شيعي و دفاع از قلمرو خود بهره برد. يكي از مهمترين اقدامات آلبويه، برگزاري رسمي مراسم عزاداري عاشورا در بغداد بود كه به گفته ابنكثير در البدايه و النهايه (جلد 11)، به ترويج فرهنگ شيعي و تقويت روحيه مقاومت در برابر دشمنان، بهويژه عباسيان سنيمذهب كمك كرد.
از نظر نظامي، آلبويه در جنگهايي مانند دفاع از بغداد در برابر حملات قبايل بدوي و همچنين درگيريها با سامانيان و غزنويان، از فرهنگ عاشورايي به عنوان يك ابزار معنوي براي تقويت روحيه سربازان استفاده كردند. به عنوان مثال، در نبردهاي معزالدوله ديلمي عليه نيروهاي عباسي در سال 334 ه.ق، شعارهاي عاشورايي و تاكيد بر دفاع از مظلوم (اهلبيت) به عنوان يك نيروي انگيزشي براي سربازان شيعي عمل ميكرد (ابن مسكويه، تجارب الامم، جلد 2) . اين رويكرد، به آلبويه امكان داد تا در برابر فشارهاي نظامي و سياسي عباسيان و ديگر رقبا مقاومت كنند.
دوره صفويه: عاشورا و جنگهاي هويتساز
سلسله صفويه (1135-907 ه.ق) به عنوان يكي از مهمترين حكومتهاي شيعي در تاريخ ايران، نقش كليدي در تثبيت مذهب تشيع به عنوان دين رسمي ايران ايفا كرد. فرهنگ عاشورايي در اين دوره به عنوان يك ابزار سياسي و نظامي براي تقويت هويت شيعي و دفاع در برابر دشمنان خارجي، بهويژه عثمانيها، به كار گرفته شد. يكي از مهمترين جنگهاي دوره صفويه، نبرد چالدران (920 ه.ق/1514 م) بود كه بين شاه اسماعيل اول و سلطان سليم عثماني رخ داد. اگرچه اين نبرد به شكست صفويان منجر شد، اما روحيه عاشورايي در ميان سربازان صفوي كه عمدتا از قزلباشهاي شيعي تشكيل شده بودند، نقش مهمي در مقاومت آنها ايفا كرد. طبق گزارشهاي تاريخي، مانند جهانگشاي خاقان (نصرالله فلسفي، 1344)، قزلباشها با شعارهاي عاشورايي و با الهام از شهادتطلبي كربلا به ميدان نبرد ميرفتند و حتي در شرايط نابرابر، تا آخرين نفس مقاومت ميكردند. علاوه بر چالدران، جنگهاي متعدد صفويان عليه ازبكان در شرق ايران، بهويژه در دوره شاه عباس اول، نيز متاثر از فرهنگ عاشورايي بود. شاه عباس با برگزاري مراسم عزاداري عاشورا و ترويج آيينهاي شيعي، روحيه رزمندگان را تقويت ميكرد. به عنوان مثال، در نبرد هرات (1006 ه.ق/1598 م) كه به بازپسگيري اين شهر از ازبكان منجر شد، مراسم عاشورايي و نوحهخواني در اردوي نظامي صفويان به عنوان عاملي براي افزايش همبستگي و روحيه رزمندگان گزارش شده است (اسكندر بيگ منشي، عالمآراي عباسي، جلد 1) .
دوره قاجار: عاشورا در جنگهاي ايران و روس
در دوره قاجار (1304-1174 ه.ق)، ايران با چالشهاي نظامي متعددي، از جمله جنگهاي ايران و روس (1804-1813 و 1826-1828 م) مواجه شد. اين جنگها كه به از دست رفتن بخشهايي از قلمرو ايران در قفقاز منجر شد، تحت تاثير فرهنگ عاشورايي قرار داشت. در اين دوره، مراسم عزاداري عاشورا به صورت گسترده در ايران برگزار ميشد و به عنوان ابزاري براي بسيج مردمي و تقويت روحيه رزمندگان به كار ميرفت.
به عنوان مثال، در جنگ دوم ايران و روس (1826-1828 م)، عباس ميرزا، وليعهد قاجار، با الهام از فرهنگ عاشورايي، نيروهاي مردمي و ايلاتي را براي دفاع از خاك ايران بسيج كرد. طبق گزارشهاي تاريخي، مانند ناسخ التواريخ (سپهر، 1377)، رزمندگان ايراني با شعارهاي عاشورايي و با روحيه شهادتطلبي به مصاف ارتش مجهز روس رفتند. اگرچه ايران در اين جنگها شكست خورد، اما فرهنگ عاشورايي به عنوان يك نيروي معنوي، به رزمندگان انگيزه داد تا در برابر دشمن قدرتمند مقاومت كنند.
ايران معاصر: جنگ تحميلي و محور مقاومت
در ايران معاصر، بهويژه پس از انقلاب اسلامي (1357)، فرهنگ عاشورايي به اوج تاثيرگذاري خود در سياست دفاعي رسيد. جنگ تحميلي عراق عليه ايران (1367-1359) يكي از بارزترين نمونههاي تاثير اين فرهنگ بر جنگهاي شيعي است. رزمندگان ايراني، با الهام از نهضت كربلا، با روحيه شهادتطلبي و شعارهايي مانند «هيهات منا الذله» به جبههها رفتند. عملياتهايي مانند كربلاي 5 (1365) و والفجر 8 (1364) با نامهاي عاشورايي و با الهام از قيام امام حسين(ع) طراحي و اجرا شدند. طبق گزارشهاي تاريخي، مانند روزشمار جنگ ايران و عراق (مركز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1376)، مراسم عزاداري محرم در جبههها به صورت گسترده برگزار ميشد و به تقويت روحيه رزمندگان كمك ميكرد. در مواجهه با رژيم صهيونيستي نيز، فرهنگ عاشورايي در حمايت ايران از محور مقاومت، بهويژه حزبالله لبنان و گروههاي فلسطيني، نقش كليدي داشته است. به عنوان مثال، در جنگ 33 روزه لبنان (2006)، حزبالله با الهام از فرهنگ عاشورايي و با حمايت ايران، توانست در برابر ارتش رژيم صهيونيستي مقاومت كند و به پيروزي دست يابد. طبق تحليلهاي ارايه شده در كتاب حزبالله: سياست و مذهب (نوشته امل سعد غريب)، شعارهاي عاشورايي و تاكيد بر شهادتطلبي به عنوان يك نيروي محركه براي رزمندگان حزبالله عمل كرد.
تحليل تطبيقي: چرا عاشورا؟
تاثير فرهنگ عاشورايي بر جنگهاي شيعي در تاريخ، به دليل ويژگيهاي منحصربهفرد اين فرهنگ است. اولا، عاشورا يك الگوي مقاومت فعال در برابر ظلم ارايه ميدهد كه در همه دورههاي تاريخي براي شيعيان جذاب بوده است. ثانيا، مفهوم شهادتطلبي، كه از كربلا نشات گرفته، به رزمندگان انگيزه ميدهد تا در شرايط نابرابر نيز مقاومت كنند. ثالثا، عاشورا يك هويت جمعي براي شيعيان ايجاد كرده است كه در بسيج مردمي و تقويت همبستگي نقش كليدي دارد.
تبديل واقعه تاريخي به گفتماني پويا
نهضت عاشورا، به عنوان يكي از مهمترين وقايع تاريخ اسلام، تاثير عميقي بر سياست دفاعي حاكميت شيعي ايران داشته است. اين تاثير در جنگ تحميلي كه به عنوان يكي از بزرگترين چالشهاي ايران معاصر شناخته ميشود و همچنين در مواجهه با تهديدات رژيم صهيونيستي به خوبي مشاهده ميشود. فرهنگ عاشورايي، با تاكيد بر شهادتطلبي، خودباوري، مقاومت فعال و دفاع از مظلوم، به ايران امكان داده است تا در برابر دشمنان خود با اقتدار ايستادگي كند.
جنگهاي شيعي، بهويژه در ايران معاصر، به شدت متاثر از فرهنگ كربلا بودهاند. اين فرهنگ نهتنها به عنوان يك منبع معنوي، بلكه به عنوان يك راهبرد سياسي و دفاعي، به ايران كمك كرده است تا در برابر چالشهاي نظامي و سياسي مقاومت كند. در نهايت، عاشورا به عنوان يك الگوي جاودانه، همچنان به عنوان منبعي براي الهامبخشي به سياست دفاعي ايران و محور مقاومت عمل ميكند و نشان ميدهد كه چگونه يك واقعه تاريخي ميتواند به يك گفتمان پويا و تاثيرگذار در جهان معاصر تبديل شود.