سينما چگونه ميتواند مسكني بر روزهاي پرآشوب باشد؟
تماشاي برخي فيلمها ميتواند در اين روزهاي سخت حال و هواي هموطنان را تغيير و به آنها روحيه و آرامش بدهد؛ فيلمهايي كه در پايان انرژي مثبتي را به مخاطب القا و آنها را از تنش دور ميكند. در روزهاي پراضطراب و ناآرام كه ذهن، فرسوده از اخبار و رخدادهاي ناگوار است، هنر هفتم ميتواند با قابها و تصاوير زيبا و اعجابانگيز خود تسكيني بر نگرانيها باشد و ساعتي هم كه شده ذهن خسته آدمها را از دنياي واقعي دور كند و به جادوي سينما پيوند بزند. مهر نوشت: در ادامه به معرفي چند فيلم مناسب كه حال و هواي مفرح و شادي را براي هموطنانمان در اين روزهاي سخت به وجود ميآورند، ميپردازيم.
«قندون جهيزيه»
«قندون جهيزيه»، نخستين فيلم بلند علي ملاقليپور است كه داستان زوجي جوان به نام محسن (با بازي صابر ابر) و مريم (با بازي نگار جواهريان) را روايت ميكند كه تازه ازدواج كردهاند و در يك خانه اجارهاي زندگي ميكنند. زندگيشان ساده و پر از اميد است، اما به محض اينكه صاحبخانه اعلام ميكند، ميخواهد خانه را بفروشد، همه چيز به هم ميريزد. محسن و مريم پولي براي خريد خانه ندارند و پيدا كردن خانهاي ديگر هم در تهران كار آساني نيست. پس تصميم ميگيرند تا صاحبخانه را از فروش منصرف يا لااقل او را معطل كنند. قندون جهيزيه از زندگي و سختيهاي آن سخن ميگويد، اما نه با اشك و آه، بلكه با لبخندي كه گاه از سر اميد است و گاه از سر استيصال.
«جهان با من برقص»
«جهان با من برقص» به كارگرداني سروش صحت روايت فروشكستن مرگ در برابر قدرت زندگي است. روايت سقوط ترس به چاه اميد و پرواز خيال بر فراز مرغزار زندگي. اين فيلم درست در زماني كه ترس و نااميدي بر همه چيز چيره شده است با برافروختن شعلهاي دوباره اميد به زندگي را روشن ميكند.
«سنپطرزبورگ»
«سنپطرزبورگ» به كارگرداني بهروز افخمي، يك كمدي شاد است كه بزرگترين چالشها را به شوخي ميگيرد. در «سنپطرزبورگ» پادشاهي، دزدي، گنج و ترور همگي در كوره طنز آبديده شدهاند تا نشان بدهند كه زندگي در سختترين و پيچيدهترين شرايط نيز بازي گذراست. اين فيلم داستان زندگي ۲ خلافكار خردهپا به نام كريم (با بازي محسن تنابنده) و فرشاد (با بازي پيمان قاسمخاني) را روايت ميكند كه بر اثر يك تصادف به راز گنج ميراث تزار روسيه پي ميبرند و به دنبالش ميافتند...
«ورود آقايان ممنوع!»
«ورود آقايان ممنوع!» ساخته رامبد جوان، يك فيلم مفرح است كه لحظات شيرين و خاطرهانگيزي را براي بيننده رقم ميزند و شايد بتوان گفت بهترين تجربه رامبد جوان در جذب مخاطب باشد كه اين اتفاق بيشتر مديون فيلمنامه طنازانه پيمان قاسمخاني و ايدههاي بكر او و همچنين بازي رضا عطاران و ويشكا آسايش است. بيتا دارابي، مدير يك دبيرستان دخترانه غيرانتفاعي و فوقالعاده مودب، بر اين عقيده است كه هيچ مردي نبايد وارد مدرسه شود. وقتي دبير شيمي المپيادي مدرسه به دليل زايمان شش ماه مرخصي ميگيرد، بيتا تلاش ميكند يك معلم زن جايگزين پيدا كند. اما وقتي راهها بسته ميشود، مجبور ميشود وحيد جبلي (با بازي رضا عطاران) مردي مجرد و كمي دستوپاچلفتي را استخدام كند تا دانشآموزان براي المپياد آماده شوند...
«اخراجيها»
«اخراجيها» به كارگرداني مسعود دهنمكي يكي از پربينندهترين كمديهاي سينماي دفاع مقدس محسوب ميشود كه روايتي از حضور انسانهايي متفاوت در جبهه دارد. روايت مبارزه، ترس، شرف و وظيفه در آستانه پرتگاه مرگ. «اخراجيها» در زمان خود با فروش بيش از ۲ ميليارد تومان ركورددار گيشه بود. مجيد (با بازي كامبيز ديرباز)، يك لات جنوب شهري، عاشق نرگس دختر پيرمردي عارف مسلك به نام ميرزا ميشود، اما ميرزا براي اين عشق، يك شرط ميگذارد؛ مجيد بايد سربهراه شود. مجيد تصميم ميگيرد براي اثبات خود به جبهه برود و دوستانش بيژن، بايرام، امير و مصطفي نيز با او همراه ميشوند...
«نهنگ عنبر»
«نهنگ عنبر» ساخته سامان مقدم يك كمدي-درام عاشقانه است كه مخاطب را به دل اتمسفر و روزگار پرهياهو دهه شصت ميبرد. شخصيتها بهرغم مواجه شدن با سختيها و چالشهاي مختلف اميد خويش را از دست نميدهند و تلاش ميكنند تا همپاي زندگي به پيش بروند. ارژنگ صنوبر مردي پنجاه ساله، تمام زندگياش را صرف عشق به رويا كرده است. با ورود به ميانسالي، ارژنگ ثروتمند ميشود، اما همچنان در پي روياست. مسير عشقشان پر از تلاش، فاصله، ازدواجهاي ناموفق و بازديدهاي كوتاه است تا اينكه در پايان ارژنگ موفق ميشود رويا را از امريكا به ايران بازگرداند...
«هزارپا»
«هزارپا» به كارگرداني ابوالحسن داودي كمدياي موفق و پرفروش است كه با بهره گرفتن از بازيهاي خوب بازيگران و فضاسازي موفق، خنده را براي ساعتي همنشين مخاطب ميكند. اين فيلم با فروش بيش از ۳۸ ميليارد تومان پرفروشترين فيلم سال خود لقب گرفت.