خطاب به برخي مداحان بياطلاع و غلو پرور:
نقل روايات دروغ و خرافي را پايان دهيد
حسن انصاري
بسياري از آنچه امروز تحت عنوان تبليغات مذهبي اعم از سخنرانيهاي مذهبي، نوحهخوانيها و مداحيها و ادبيات مذهبي تبليغي به ويژه با گسترش شبكههاي اجتماعي، اينترنت و ماهوارهها شاهد هستيم بيهيچ گفتوگو تنها زمينه را براي گسترش خرافهپردازي و دوري از عقلانيت ديني و مدني فراهم ميكند. خوراك عمده آنها هم نقل احاديث بيپايه است و يا كرامات فلان عارف و بهمان عالم همراه با پردازشهاي قصهگونه براي گرم كردن مجالس. خيلي از اين احاديث كه در كتابهاي غير معتبر و گاه مجهولالهويه و ساختگي و بعضا از ساختههاي دو- سه قرن اخير نقل ميشود درست وقتي مضامين آنها به فارسي ترجمه شوند معلوم ميشود چه پايه خرافهپردازي را دامن ميزنند. تا وقتي كه اين مطالب در كتابهاي مهجورند خب چندان مهم نيست. اين قبيل روايات مذهبي مخصوص يك دين و مذهب خاص نيست. در طول تاريخ از اين قبيل مطالب تبليغي براي تهييج افكار عمومي و مخاطبان تا بخواهيد گفتهاند و نوشتهاند اما همين كه اينها به زبان عامهپسند ترجمه و بعد با تعابير قصصي و شعرسراييها پردازشهاي جديدي پيدا كنند و صد جور تفسير من عندي و حاشيهها و اضافات پيدا كنند (معمولا تحت عنوان زبان حال و غيره) و بعد در انواع و اقسام شبكههاي ماهوارهاي و سايتهاي اينترنتي پخش و تبليغ شوند شما آنگاه ميبينيد چه اتفاقي ميافتد. جز اين است كه نهادينه كردن خرافهانديشي است و عدم عقلانيت در فهم ديني و ترويج خصومتهاي مذهبي و خشونتهاي زباني و رفتاري و كينهتوزيهاي مذهبي و صد البته بيزاري طيف وسيعي از جوانان تحصيلكرده از دين و مذهب و مناسك مذهبي؟
باري قبول دارم كه در قديم هم از اين نوع تبليغات مذهبي وجود داشت؛ از قصهپردازان و قصاص اوليه تا بسياري از روضهخوانيهاي دوره قاجار كه از اين آفات متأسفانه مأمون نبودهاند. نگاهي بايد انداخت به ادبيات دوره قاجار تا ديد تا چه اندازه ادبيات مذهبي ما دچار انحطاط شده بود. بسياري از «دگر انديشيها» و حتي مذهبسازيها هم واكنشي بود به همين رويكردها. مقداري از اين عقايد غلوآميز و بيپايه هم با رنگ و لعاب علمي مجال طرح مييافت، با چاشني افكاري كه ريشهاش به تفسيرهايي صوفيانه و عرفاني و صدرايي ميرسيد و همه گونه تأويل و استحسانات ذوقي را در تفسير دين ممكن ميكرد؛ همراه با نقل خواب و كرامات و مقامات عرفاني فلان عالم و بهمان عارف. غلوپردازي هم كه حد يقفي ندارد. همه چيز ميتوان گفت و هر چيزي توجيهبردار است. در همين دوره قاجار ببينيد چه كتابها كه در شرح و تفسير احاديثي بيپايه و جعل مسلّم غلات نصيري و باطني نوشته نشد مملو از همين تفسيرهاي منعندي و مبتني بر برخي اصطلاحات صدرايي و محيالديني و شيخي. همه اينها به كنار؛ مشكل اين است كه هم اينك دنيا تغيير كرده و مخاطب امروز، مخاطب ديروزي عصر ناصري نيست. من نميدانم اگر رفتار اينچنيني اين قبيل شبكههاي ماهوارهاي مذهبي بخواهد لاينقطع و روز افزون ادامه پيدا كند چه بر سر قرائت عقلاني و عقلايي از دين كه كساني مانند شيخ مفيد و شريف مرتضي و شيخ انصاري و آخوند خراساني نمايندگان آن هستند خواهد آورد؟ متأسفانه اين خرافهپردازيها كه نمونههاي بسيار مشعشع آن در يوتيوب و شبكههاي اجتماعي دينگريزي مردم و به خصوص طبقات تحصيلكرده و جوان را هم به دنبال داشته و روزي نيست كه با پرسشي درباره آنها روبهرو نشويم علاوه بر آن احساسات و تعصبات كور مذهبي و عدم رواداري و جبههبنديهاي خودي و غير خودي و اختلافات مذهبي ابدالمدت را بيش از پيش دامن خواهد زد. بياييم درك ديني خود را از دو حد افراط و تفريط خارج كنيم و اعتدال را در دين و مذهب پيش بگيريم.
پژوهشگر، مدرس و استاد ميهمان مدرسه مطالعات تاريخي موسسه مطالعات پيشرفته پرينستون