• 1404 دوشنبه 19 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6063 -
  • 1404 دوشنبه 19 خرداد

نشانه‌ها و پيامدهاي گزارش گروسي به شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي

ابراهيم متقي

شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، نقش هيات امناي نهادي، سياسي، امنيتي و راهبردي را در سياست و امنيت جهاني عهده‌دار خواهد بود. در اين شورا قدرت‌هاي بزرگ از قابليت، اثربخشي و نقش محوري برخوردار بوده و درنتيجه مي‌توانند زيرساخت‌هاي لازم براي محدودسازي قدرت راهبردي كشورها را به وجود آورند.

ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت درباره تصميم‌گيري و راستي‌آزمايي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران كه منجر به قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي گرديد را مي‌توان به عنوان بخشي از تبارشناسي شورا براي محدودسازي قدرت اقتصادي و راهبردي ايران دانست. در چنين شرايطي طبيعي است كه محدوديت‌هاي متنوعي عليه ايران اعمال خواهد شد.

بررسي روندهاي موجود در سياست خارجي امريكا و اتحاديه اروپا، بيانگر اين واقعيت است كه موج جديدي از محدودسازي قدرت ايران در دستور كار كشورهاي غربي قرار گرفته است، بنابراين طبيعي به نظر مي‌رسد كه گزارش مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نقش محوري در تصميم‌گيري و سياست‌گذاري راهبردي آژانس در ارتباط با ايران خواهد داشت.

بسياري از فرآيندهاي موجود سياست بين‌الملل و مواضع رهبران سياسي امريكا و تروييكاي اروپايي بيانگر اين واقعيت است كه اين گروه از بازيگران تلاش دارند تا تغييراتي بنيادين در سياست امنيتي و الگوي كنش راهبردي ايران ايجاد و اعمال كنند. درنتيجه اين فرآيند نشانه‌هايي از تلاش براي كاهش قدرت ايران مشاهده مي‌شود. الگوي رفتاري هماهنگ و سازمان يافته امريكا و تروييكاي اروپايي را قبلا در ارتباط با كشورهاي عراق، ليبي و برخي ديگر از موضوعات بين‌المللي ازجمله پرونده هسته‌اي ايران در اولين دهه قرن ۲۱ شاهد بوده‌ايم.

۱- محورهاي اصلي گزارش گروسي

گروسي در گزارش مرحله‌اي خود درباره قابليت و فعاليت هسته‌اي ايران به اين موضوع توجه و اشاره دارد كه سايت‌هاي هسته‌اي ايران ماهيت متنوع و پراكنده دارد. چنين رويكردي به مفهوم آن است كه ايران قابليت و قدرت هسته‌اي خود را در فضاي جغرافيايي متنوعي سازماندهي نموده، بنابراين مقابله نظامي با آن كاري دشوار و پرمخاطره خواهد بود.

نكته دوم در گزارش گروسي مربوط به ميزان همكاري‌هاي ايران و آژانس در ارتباط با راستي‌آزمايي از تاسيسات و قابليت هسته‌اي ايران مي‌باشد.

واقعيت اين است كه آژانس انتظار دارد؛ ايران فعاليت‌هاي خود را براساس پروتكل الحاقي ۲ + ۹۳ به انجام رساند، درحالي كه خروج دونالد ترامپ از برجام منجر به تغيير در معادله تعهدات ايران گرديده و ايران خود را صرفا متعهد به رعايت پادمان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مي‌داند.

يكي از مشكلات اصلي آژانس در ارتباط با ايران آن است كه انتظار دارد راستي‌آزمايي و شفاف‌سازي هسته‌اي براساس پروتكل الحاقي و برنامه جامع اقدام مشترك انجام پذيرد. درحالي كه ايالات‌متحده و كشورهاي اروپايي به هيچ يك از تعهدات خود در ارتباط با برجام متعهد نبوده و همواره تلاش دارند تا موقعيت ايران را در شرايط پرمخاطره و آشوب‌ساز قرار دهند.

در گزارش و مصاحبه گروسي مي‌توان به اين موضوع توجه داشت كه مديركل آژانس به جاي آنكه از ساز و كارهاي حقوقي و تخصصي در ارتباط با حل و فصل چالش‌هاي موجود استفاده نمايد، عموما تلاش مي‌كند تا معادله كنش نظامي را به عنوان يكي از واقعيت‌هاي رفتاري و تهديدات عملي قدرت‌هاي بزرگ نسبت به ايران گوشزد كند. ارزيابي‌هاي انجام شده درباره گزارش مديركل آژانس به شوراي حكام بيانگر اين واقعيت است كه اولا در اين گزارش، اطلاعات و داده‌هاي تاييد شده از سوي ايران و نهادهاي بين‌المللي هيچ‌گونه اشاره‌اي نشده و بسياري از اطلاعات مبتني بر گزارش نهادهاي غيررسمي شكل گرفته است.

كارگزاران اجرايي و مقام‌هاي ايراني به اين موضوع توجه و تاكيد دارند كه گزارش گروسي با ضرورت بي‌طرفي و توجه به انگاره فني مديركل آژانس فاصله داشته و اين امر به منزله نقض بي‌طرفي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در ارايه گزارش به شوراي حكام تلقي مي‌شود.

۲- واقعيت و پيامدهاي گزارش گروسي به شوراي حكام

گزارش تهيه شده توسط مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي شوراي حكام به لحاظ شكلي و ساختاري ماهيت مرحله‌اي داشته و نشان مي‌دهد كه فرآيندها نسبت به دوره گذشته به چه ميزان تغيير پيدا كرده است. همچنين بيانگر اين واقعيت است كه ايران در چه روندي به اعتمادسازي فراگير و شفاف‌سازي مبادرت كرده است. مذاكرات گسترده و دامنه‌دار گروسي با مقام‌هاي سازمان انرژي اتمي ايران و همچنين برخي مقام‌هاي سياسي به جاي آنكه آثار سازنده و مثبتي در روند ديپلماسي هسته‌اي داشته باشد، چالش‌هاي بيشتري را در گزارش عليه ايران به وجود آورده است. گزارش ارايه شده در مقايسه با بسياري از گزارش‌هاي ديگر ماهيت طولاني، متنوع و اغوا‌كننده براي قدرت‌هاي بزرگ با سياست تهاجمي دارد.

اين گزارش مي‌تواند زيربناي لازم براي افزايش محدوديت‌هاي فني براي ايران را فراهم كند. در چنين شرايطي ايران با نشانه‌هايي از پارادوكس و دوگانگي در تصميم‌گيري راهبردي روبه‌رو خواهد شد. گزارش مديركل آژانس نشانه‌هايي از تهديد را براي امنيت ملي ايران منعكس مي‌سازد. اين گزارش با ضرورت‌هاي امنيت ملي و آنچه كه در پادمان هسته‌اي مورد توجه قرار گرفته، تفاوت بسيار زيادي دارد. شايد بتوان به اين موضوع اشاره داشت كه در بسياري از موارد نهادها و رژيم‌هاي بين‌المللي تلاش دارند تا زمينه لازم براي محدودسازي قدرت كشورهاي نوظهور را به وجود آورند. گزارش گروسي به شوراي حكام آژانس با چنين واقعيت‌هايي پيوند يافته است.

در اين گزارش مي‌توان نشانه‌هايي را مورد توجه قرار داد كه بيانگر غيرفني بودن فعاليت‌هاي مديركل آژانس بوده و درنتيجه مي‌تواند فضاي جديدي از بحران را به وجود آورد. مديركل آژانس مي‌تواند نقش ميانجي بين كشور هدف و قدرت‌هاي بزرگ را ايفا كند، درحالي كه گروسي با تاكيد بر قواعد فني و ضرورت‌هاي راهبردي تلاش دارد تا گزارش خود را به عنوان مقدمه‌اي براي محدودسازي قدرت ايران توسط بازيگران موثر در شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي افزايش محدوديت‌هاي اقتصادي و راهبردي ايران قرار دهد.

گزارش تهيه شده توسط گروسي به گونه‌اي است كه مي‌توان اين‌گونه استنتاج نمود كه فعاليت‌هاي هسته‌اي جمهوري اسلامي ناقص تعهدات پادماني بوده است. چنين انگاره‌اي مي‌تواند زمينه ارجاع پرونده هسته‌اي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل را به وجود آورد.

اگر در اين دوره از فعاليت‌هاي شوراي حكام چنين رويكردي مورد توجه قرار گيرد، زمينه براي فعال‌سازي مكانيزم ماشه در اجلاسيه شوراي حكام سپتامبر ۲۰۲۵ به وجود مي‌آيد. اين امر به گونه اجتناب ناپذير براي اقتصاد و سياست خارجي جمهوري اسلامي نشانه‌هايي از تراژدي، بي‌ثباتي و چالش‌هاي راهبردي را فراهم مي‌سازد.

۳- ايران، سياست بين‌الملل و گزارش گروسي به شوراي حكام آژانس

سياست آژانس با بسياري از فرآيندهاي ديپلماسي هسته‌اي ايران و ايالات‌متحده در دو هفته گذشته هم‌راستايي و همبستگي دارد. در اين دوران تاريخي، بسياري از مقام‌هاي سياسي ايالات‌متحده به اين موضوع اشاره و توجه داشته‌اند كه مذاكرات در راستاي كاهش قابليت هسته‌اي ايران و محروم‌سازي جمهوري اسلامي از فرآيند غني‌سازي اتمي بوده است. چنين رويكردي را مي‌توان در الگوي واكنشي ويتكاف و در دور پنجم ديپلماسي هسته‌اي موردتوجه قرار داد.

ويتكاف در اين دوره از مذاكرات تلاش نمود تا واقعيت‌هاي سياست هسته‌اي امريكا در ارتباط با ايران را منعكس سازد. كارگزاران ديپلماتيك ايران و ايالات‌متحده در اين دوره مذاكرات، از الگو و فرآيند كلي‌گويي و رودربايستي ديپلماتيك عبور نموده و درنتيجه ناچار شدند تا واقعيت‌هاي جديد تفكر راهبردي امريكا را مورد بررسي قرار دهند.

آنچه در ادبيات پراكنده دونالد ترامپ و ماركو روبيو وزير امور خارجه امريكا درباره محدودسازي قدرت هسته ايران به گونه پراكنده بيان مي‌شد در پنجمين دوره مذاكرات هسته‌اي ايران و امريكا كه در ايتاليا برگزار شد، تكرار و مورد تاكيد قرار گرفت، به همين دليل است كه ويتكاف قبل از پايان مذاكرات جلسه را ترك كرد.

دوره پنجم ديپلماسي هسته‌اي ايران و امريكا نشانه‌هايي از تهديد پردامنه عليه جمهوري اسلامي را منعكس مي‌ساخت. ويتكاف قبل از شركت در مذاكرات هسته‌اي با ايران از ساز و كارهاي نمادين بهره گرفت. ديدار با رييس موساد در رم به مفهوم آن است كه امريكا تلاش دارد تا سياست هسته‌اي خود و اسراييل را با يكديگر هماهنگ نموده و از اين طريق به سياست‌هاي نسبتا مشتركي در برخورد با ايران نايل شوند.

در چنين شرايط و فضايي هرگونه كنش همكاري‌جويانه اسراييل و امريكا به مثابه افزايش تضادهاي راهبردي با جمهوري اسلامي و افزايش نشانه‌هايي از تهديد عليه ايران محسوب مي‌شود. ادبيات سياسي ترامپ و گزارش‌هاي ارايه شده از‌سوي مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نشانه‌هايي از همسويي راهبردي جهان غرب با آژانس را منعكس مي‌سازد. اين گزارش به گونه بالقوه تهديدات امنيتي عليه ايران را افزايش خواهد داد. به موازات ادبيات سياسي دونالد ترامپ و سياست اعمالي مديركل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در گزارش به شوراي حكام، اقدامات ديگري نيز ازسوي ايالات‌متحده در حال شكل‌گيري است. در اين فرآيند مي‌توان به انتصاب فرمانده جديد سنتكام اشاره داشت. ژنرال برد كوپر در زمره فرماندهاني است كه داراي رويكرد انتقادي نسبت به سياست منطقه‌اي جمهوري اسلامي بوده و تلاش دارد تا حوزه ديپلماسي را با عرصه كنش امنيتي و نظامي پيوند دهد. بسياري از واقعيت‌هاي محيط منطقه‌اي نشان مي‌دهد كه معادله قدرت و سياست منطقه‌اي در حال تغيير است. الگوي رفتاري ايالات‌متحده بيش از آنكه مبتني بر ديپلماسي به مثابه نيل به مصالحه و همكاري جمعي باشد، نشانه‌هاي از غلبه را مورد پيگيري قرار مي‌دهد. طبيعي است در اين شرايط ايران سياست سازش را در دستور كار قرار نخواهد داد. هرگونه سازش مي‌تواند چالش‌هاي امنيتي جديدتري را براي ايران به وجود آورد. واقعيت آن است كه ميانجيگري پوتين مي‌تواند فضاي منطقه‌اي را از جنگ ناخواسته تا حد زيادي مصون بدارد و شكل جديدي از مصالحه و همكاري ديپلماتيك را جايگزين منازعه پرمخاطره نمايد.

استاد دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون