• 1404 يکشنبه 18 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6062 -
  • 1404 يکشنبه 18 خرداد

دست از سر خانه انديشمندان ‌برداريد

محسن آزموده

عصر جمعه عيد قربان خانه انديشمندان علوم انساني يك بيانيه جديد خطاب به «انديشمندان» منتشر كرد و در آن به اخباري كه در چند روز گذشته پيرامون وضعيت اين نهاد و آينده آن دست به دست مي‌شود، واكنش نشان داد. كشمكش ميان خانه انديشمندان با شهرداري از حدود دو سال پيش آغاز شد. چند خط از اين بيانيه كه وضعيت را تشريح مي‌كند، بخوانيم: «پس از دو سال چالش حقوقي بين شهرداري تهران و خانه انديشمندان - در مورد ساختمان واقع در خيابان استاد نجات‌الهي كه مالكيت آن با شهرداري است و به موجب قراردادي فيمابينِ طرفين، بهره‌برداري از ساختمان و فضاي كنوني (واقع در بوستان ورشو) به موسسه خانه انديشمندان علوم انساني واگذار شده - متعاقب حكم قطعي صادره از شعبه دهم دادگاه تجديدنظر استان تهران در اسفندماه 1402 مبني بر حقانيتِ خانه انديشمندان و محكوميت شهرداري تهران به ايفاي تعهدات قراردادي، با پيگيري مداوم اداره كل حقوقي شهرداري و طرح دعاوي پي‌درپي، در اسفندماه 1403 دو راي قطعي از شعبه 34 ديوان عالي كشور و شعبه هشتم دادگاه تجديدنظر استان تهران عليه خانه انديشمندان صادر شد كه جزييات آن توسط وكلاي محترم خانه تبيين شده است و البته مورد اعتراض نيز قرار گرفته و اقداماتي جهت اعاده دادرسي صورت پذيرفته است. به موجب اين احكام قطعي، اين موسسه ناگزير به تخليه ساختمان محل استقرار و تحويل آن به شهرداري تهران بود كه در آن زمان با رايزني برخي نيك‌انديشان و دلسوزان كشور اجراي اين حكم براي مدتي به تعويق افتاد. در ادامه اين رايزني‌ها، در تاريخ 11/2/1404 رياست محترم جمهوري در پاسخ به درخواست چهل و چهار انجمن علمي و استمدادِ خانه انديشمندان، علاوه بر گفت‌وگوي شفاهي، خطاب به شهردار محترم تهران به موجب مكاتبه رسمي مرقوم فرمودند: «جناب آقاي زاكاني، براي استفاده عزيزان نخبه از آن مجموعه، دستور فرماييد مشكل را حل كنند. آنها مي‌توانند تاثير بسيار مهمي در جامعه داشته باشند.» شهردار محترم تهران نيز در واكنش به اين نامه به صورت شفاهي قول دادند نسبت به اجراي احكام صادره، اصرار و پيگيري نخواهند كرد و خانه انديشمندان به كار خود ادامه خواهد داد. 

تنها دو هفته پس از اين مكاتبه، متاسفانه در تاريخ 27/2/1404 با درخواست و پيگيري مصرانه شهرداري تهران، اجراييه رسمي از دادگاه به خانه انديشمندان ابلاغ شد. اين در حالي بود كه مسوولان شهرداري همچنان بر عدم پيگيري موضوع و عدم اجراي آراي مذكور به صورت شفاهي تاكيد مي‌كردند. پس از انقضاي مهلت ده روزه مندرج در اجراييه، بار ديگر شهرداري با مراجعه به شعبه اول اجراي احكامِ مدني مجتمع قضايي كاركنان دولت، درخواست اجراي حكم را كرد كه متعاقب آن در تاريخ 11/03/1404 به موجب ابلاغيه جديد، به خانه انديشمندان سه روز مهلت داده شد تا نسبت به تخليه ملك و تحويل آن به شهرداري تهران اقدام كند. اين مهلت روز پنجشنبه 15/ 03/1404 پايان يافته و مديران محترم شهرداري از مرجع قضايي درخواست كرده‌‌اند كه با حضور عوامل انتظامي، نسبت به اجراي حكم و تخليه ساختمان اقدام كنند».
طبق اين بيانيه حرف حساب شهرداري اين است: 1. خانه تخليه شود، 2. تنها دو اتاق از طرف شهرداري در اختيار موسسه خانه انديشمندان علوم انساني قرار گيرد، 3. ساير بخش‌ها به گروه‌هاي ديگر شهرداري اختصاص يابد، 4. از طرف شهرداري تهران يك نفر به عنوان مدير اين مجموعه تعيين و در ساختن مستقر شود و تمشيت امور و نظارت بر تمام فعاليت‌هايي را كه در اين ساختمان انجام مي‌شود، بر عهده گيرد و نيز در مورد اولويت‌بندي اختصاص سالن‌ها به گروه‌هاي مستقر تصميم‌گيري كند. 
اين روايت و اين شرط و شروط‌ها به وضوح يعني اينكه خانه انديشمندان از يك نهاد مستقل به فضايي براي بهره‌برداري شهرداري بدل شود، يعني اينكه خانه سال‌ها زحمت كشيده و حالا كه به نام و عنواني رسيده، ثمره‌اش را دو دستي تقديم به شهرداري كند تا هر چه خواست با آن بكند، يعني اينكه شما اينجا بمانيد و كارهاي گل را بكنيد، ما تصميم مي‌گيريم كه كي بيايد و كي نيايد، يعني اينكه درخواست شفاهي رييس‌جمهور از رييس مجلس و قول رييس مجلس براي همكاري و همراهي باد هواست، يعني خانه انديشمندان علوم انساني بي‌خانه انديشمندان علوم انساني. 
قبلا هم در اين مورد در «اعتماد» نوشته بوديم، نه فقط ما كه بسياري ديگر از دلسوزان و پژوهشگران و استادان و انديشمندان علوم انساني و غيرانساني. اما اين برخورد شهرداري در كنار معناهايي كه ذكر شد، احتمالا دو دلالت ديگر هم دارد، يكي اينكه شايد شهرداري از فعاليت‌هاي خانه انديشمندان ناراضي است و مي‌خواهد به هر طريقي شده، مانع از آن شود، شايد هم شهرداري زيادي از فعاليت‌هاي خانه خوشش آمده و چشمش را گرفته و با خودش فكر مي‌كند، چرا در فضايي كه متعلق به ماست، ديگران (اهالي علوم انساني) فعاليت كنند و حرف‌هاي خودشان را بزنند؟ دقيقا مثل زماني كه يك نفر ملكي مرده و سوت و كور در خياباني كم رفت و آمد را تبديل به رستوراني پرمشتري مي‌كند و همين كه قرار است درختش ثمر بدهد، صاحب ملك مي‌آيد و مي‌گويد، ديگر اجاره نمي‌دهم، خودم بلدم و ... الخ. غافل از اينكه در اكثر موارد اين تغيير مديريت به معناي پايان آن برو و بيا و از رونق افتادن آن محل است. 

واقعيت اين است كه امروز خانه انديشمندان علوم انساني از معدود فضاهايي است كه در آن تقريبا همه صداها شنيده مي‌شود و روزانه و هفتگي برنامه‌هاي جذاب و پرمخاطبي در آن برگزار مي‌شود. اما گويا اين واقعيت چندان خوشايند شهرداري نيست، به همين خاطر ناگفته كمر بسته تا جلوي آن را بگيرد. در برابر اين تنگ‌نظري و كوتاه‌انديشي چه مي‌توان گفت، جز اينكه محض رضاي خدا بي‌خيال اين چند متر زمين و ساختمان شويد و دست از سر انديشمندان علوم انساني برداريد و ايده‌هاي درخشانتان را در ده‌ها جاي ديگري كه در اختيار داريد، مثل فرهنگسراها و خانه‌هاي فرهنگ و سراهاي محلات اجرايي كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون