• 1404 جمعه 16 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6059 -
  • 1404 دوشنبه 12 خرداد

مهدي طارمي روي نيمكت ماند؛ جام به پاريس رفت

پاري‌سن‌ژرمن چطور اينتر را نابود كرد؟

گروه ورزش

 بازي شنبه شب فينال ليگ قهرمانان جدا از حساسيت‌هاي هميشگي براي مردم ايران يك ويژگي منحصربه‌فرد داشت. حضور يك ستاره ايراني در اينتر كه انتظار مي‌رفت در طول 90 دقيقه به ميدان برود تا تبديل به نخستين ايراني شود كه در فينال ليگ قهرمانان بازي كرده. اما شرايط بازي جوري پيش رفت كه مهدي طارمي 90 دقيقه بازي را از روي نيمكت تماشا كرد. گاردين در گزارشي به اين موضوع پرداخت كه در آن شب تلخ چه به طارمي و هم‌تيمي‌هايش گذشت و آينده اين تيم چه خواهد شد. 

به گزارش «اعتماد» و به نقل از گاردين، بازي براي اينتر به پايان رسيد؛ سفرشان در ليگ قهرمانان با تلخ‌ترين تحقير ممكن تمام شد.
پس از باخت در دو فينال طي سه فصل اخير به تيم‌هايي كه پشتوانه صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري دولتي دارند (منچسترسيتي با حمايت دولت امارات و پاري‌سن‌ژرمن با حمايت دولت قطر) اين تيم پا به سن گذاشته فقط اشك به چشم هوادارانش آورد.

آنها فقط آنقدر ‌ماندند تا مراسم اهداي جام را ببينند. بيشترشان مدال‌هاي نقره‌شان را دور انداختند پيش از آنكه آتش‌بازي شروع شود و ماركينيوش جام اروپا را رو به آسمان شب مرطوب مونيخ بلند كند. صداي دست زدن اندكي به گوش مي‌رسد و بعد با سرعتي كه در طول بازي خبري از آن نبود، به سوي تونل مي‌روند، از مقابل صفي از عكاساني كه دوربين‌هايشان رو به سوي ديگر است.

احساس باختن يك فينال ليگ قهرمانان با نتيجه ۵-۰ چگونه است؟ در حال حاضر و احتمالا براي سال‌ها، فقط بازيكنان اينتر پاسخ آن را مي‌دانند. بسياري از هواداران‌شان در سكوها، راهروهاي ورزشگاه و خيابان‌هايي كه به ايستگاه مترو ختم مي‌شد، به طرز كنترل‌ناپذيري اشك مي‌ريختند. براي آن ۲۲ بازيكن و هزاران هواداري كه با روياي قهرماني از آلپ گذشتند، اين يك فاجعه ورزشي بود كه شايد نسل‌ها در ياد بماند.

ديگر مهم نيست؛ هيچ وقت مهم نخواهد بود كه آنها طي سه فصل دو بار به فينال رسيده‌اند و هر دو بار به تيم‌هايي با پشتوانه دولتي باخته‌اند. مي‌توان به اين مسير افتخار كرد، اما بزرگ‌ترين تيم‌هاي تاريخ اينتر هرگز تنها به «مسير» راضي نبودند؛ به‌ويژه وقتي اين مسير حالا شبيه يك سراب بي‌رحمانه به نظر مي‌رسد. آنچه اينجا رخ داد چيزي جز تحقير محض نبود؛ تحقير در زمين بازي، در بزرگ‌ترين صحنه ممكن و واقعا مشخص نيست كه يك انسان - چه برسد به يك تيم - چطور مي‌تواند از چنين ضربه‌اي رهايي يابد. اينتر تيمي است كه رقيب را به زحمت مي‌اندازد، عذاب مي‌دهد، تعقيب مي‌كند، براي هر وجب زمين مي‌جنگد، با جان و خون از محوطه جريمه‌اش دفاع مي‌كند. نتايج سه بازي آخرشان در اين رقابت‌ها: ۳-۳، ۴-۳، و حالا ۰-۵. ما از سن بالاي اين تيم و خستگي‌اش آگاه بوديم. مي‌دانستيم كه در هفته‌هاي اخير نشانه‌هايي از ازهم‌پاشيدگي تيم ديده مي‌شد. اما به ندرت ديده‌ايم تيمي در چنين بازي بزرگي تا اين حد در هويت خود دچار فروپاشي شود. اينتر فقط يك فينال را نباخت؛ بخشي از وجودش را از دست داد.

و اين‌چنين بود كه محدوديت‌هاي غيرت و تعصب سبك قديم را در برابر نوعي «ابرهوش فوتبالي» كشف كرديم؛ شكلي تكامل‌يافته‌تر از اين بازي. پاري‌سن‌ژرمن نه‌تنها خلاق‌تر حمله مي‌كرد و هوشمندانه‌تر دفاع، بلكه در همه جزييات ميانه هم پيروز شد. خطاهاي تاكتيكي (۱۳ خطا در برابر ۷، با وجود مالكيت بيشتر توپ) بازي رواني، برنده شدن در نبردهاي تن‌ به ‌تن و توپ‌هاي برگشتي. اين نوعي جنگ ماشيني بود، «فوتبال كامل» به معناي واقعي كلمه كه در برابر آن كفش‌هاي سفيد شانس‌آور فرانچسكو آچربي - با سوراخي در قسمت انگشت شست  -  كاملا بي‌فايده بود. نقشه بازي براي اينتر - اگر اصلا چيزي به اسم نقشه وجود داشت - اين بود كه مانع تغذيه عثمان دمبله هنگام عقب ‌آمدن او شوند. اما دمبله تصميم گرفت ديگر عقب نيايد. در عوض به كناره‌ها رفت؛ به فضاهايي پشت وينگ‌بك‌ها با ياراني كه مثل سايه دورش حركت مي‌كردند. تيمي كه نه صرفا با مهارت فردي، بلكه با نوعي شكافت تاكتيكي تعريف مي‌شد. بارسلونا - كه اينتر در نيمه‌نهايي شكستش داد - مدام كارهاي تكراري انجام مي‌دهد. پاريس اما با هر حمله چيز تازه‌اي امتحان مي‌كرد؛ هر كليدي را ‌چرخاند تا بالاخره كليد درست را پيدا كند و تيم حریف را از هم بپاشد. در زمان مالكيت توپ، اينتر به ‌طور كامل بلعيده شد. خط دفاع سه ‌نفره تحت فشار بي‌رحمانه‌اي بود. هافبك‌ها بايد فضاي بسيار زيادي را پوشش مي‌دادند و با توجه به اينكه دو مهاجم اينتر عملا بيكار بالا ايستاده بودند، پاريس هميشه برتري عددي داشت. گل اول‌ را مدافع راست‌شان اشرف حكيمي، از فاصله شش قدم به دروازه خالي زد. همان‌ جا بود كه نگاه‌هاي گيج و ناباور بازيكنان اينتر به يكديگر شروع شد. صبر كن! اگر مدافع راست‌شان اينقدر راحت گل مي‌زند، اصلا ما اينجا چكاره‌ايم؟
شايد تنها اميد اينتر اين بود كه عقب بنشيند، فشار را تحمل كند و تا جاي ممكن گل نخورد. اما بارها در ضدحملات گير افتادند؛ كابوسي كه بارها تكرار شد با دوان دوان رسيدن دزيره دوئه به موقعيت گل. بعدها بردلي باركولا وارد زمين شد و عملا دوران حرفه‌اي آچربي را به پايان رساند؛ با حركتي تماشايي كه او را مثل يك هزارپاي غلتيده به پشت روي زمين انداخت. و به اين ترتيب، عجيب‌ترين فصل ليگ قهرمانان با زشت‌ترين فينالش پايان يافت. براي اينتر، پايان راه از چند جهت. سيمونه اينزاگي گفته كه بعد از اين بازي در مورد آينده‌اش فكر خواهد كرد، اما واقعا چه آينده‌اي براي اين تيم متصور است؟ آچربي ۳۷ ساله است، يان زومر و هنريك مخيتاريان هر دو ۳۶ سال دارند. حتي بازيكنان «جوان»شان - مثل الساندرو باستوني يا ماركوس تورام - در واقع آنقدرها هم جوان نيستند. خيلي زود، نه دير، بايد تيمي نو دوباره روي ويرانه‌هاي اين تيم ساخته شود.

بازسازي، طولاني، دردناك و پرنوسان خواهد بود. مالك باشگاه، صندوق سرمايه‌گذاري «اوك‌تري كپيتال» حالا مدل اقتصادي جمع‌ و جورتري را دنبال مي‌كند؛ با تمركز روي جوان‌ها. اينزاگي ممكن است خيلي زود سر از عربستان دربياورد. اينتر حالا ماهي كوچكي است در بركه‌اي پر از دولت‌ - ملت‌ها و برندهاي فرامليتي عظيم و حالا بايد دوباره خود را از نو بسازد، زير سايه يكي از شرم‌آورترين شب‌هاي تاريخش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون