• 1404 دوشنبه 12 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6057 -
  • 1404 شنبه 10 خرداد

بررسي ويژگي‌ها و تفاوت‌هاي سينماي جنگ و سينماي ضد جنگ

تضاد در ميدان جنگ

سعيد هنرمند

سينما همواره محلي براي بازنمايي پيچيدگي‌هاي وجود انساني و تناقضات تاريخي بوده است. در اين ميان، دو گونه سينمايي برجسته، يعني سينماي جنگ و سينماي ضد جنگ، به عنوان دو روي سكه بازنمايي منازعات بشري، جايگاهي ويژه دارند. اين دو گونه، هر چند در بستر مشتركي از خشونت و نزاع انساني ريشه دارند، اما در نگرش، هدف و تاثيرگذاري بر مخاطب تفاوت‌هاي بنياديني را آشكار مي‌سازند. سينماي جنگ، گونه‌اي از فيلمسازي است كه در آن نبردهاي نظامي، استراتژي‌هاي جنگي يا زندگي سربازان در جبهه‌هاي نبرد به تصوير كشيده مي‌شود. اين‌گونه سينمايي كه ريشه‌هاي آن به دوران صامت سينما بازمي‌گردد، اغلب با هدف تجليل از شجاعت، ميهن‌پرستي يا فداكاري سربازان در بستر منازعات تاريخي شكل گرفته است. فيلمي مانند نجات سرباز رايان، نمونه‌اي برجسته از اين‌گونه است كه با واقع‌گرايي خيره‌‌كننده يا حماسه‌سازي، مخاطب را به قلب ميدان نبرد مي‌برد. سينماي جنگ، در بهترين حالت خود، تلاش مي‌كند تا عظمت و شكوه مبارزه انساني را در برابر دشواري‌هاي جنگ به نمايش بگذارد. اين‌گونه، اغلب با استفاده از جلوه‌هاي بصري عظيم، موسيقي حماسي و روايت‌هاي خطي كه بر محور قهرمان‌سازي مي‌چرخند، به خلق تصاويري آرماني از جنگ مي‌پردازد. در اين آثار، جنگ به‌ مثابه صحنه‌اي براي بروز ارزش‌هايي چون شجاعت، وفاداري و ايثار ترسيم مي‌شود. با اين حال، اين‌گونه مي‌تواند در دام ساده‌انگاري يا حتي پروپاگاندا گرفتار شود، جايي كه جنگ به ‌صورت يك‌جانبه و بدون نقد عميق به تصوير كشيده مي‌شود.
 در مقابل، سينماي ضد جنگ، گونه‌اي است كه به جاي تجليل از جنگ، به محكوميت آن مي‌پردازد. اين‌گونه سينمايي كه در واكنش به وحشت‌ها و تبعات خانمانسوز جنگ‌هاي قرن بيستم، به‌ويژه جنگ‌هاي جهاني شكل گرفت، تلاش دارد تا پوچي، خشونت بي‌رحمانه و تباهي انساني ناشي از منازعات را به تصوير بكشد. آثاري چون اينك آخرالزمان به كارگرداني فرانسيس فورد كاپولا يا بيا و بنگر به كارگرداني الم كليموف، نمونه‌هاي درخشاني از اين‌گونه هستند كه با زباني تلخ و گزنده، مخاطب را به تامل در فجايع جنگ وامي‌دارند. سينماي ضد جنگ، برخلاف سينماي جنگ، به ندرت به دنبال خلق تصاوير باشكوه يا قهرمان‌پرورانه است. اين‌گونه، با بهره‌گيري از تكنيك‌هاي روايي پيچيده، مانند روايت‌هاي غيرخطي، تصاوير سورئال يا حتي واقع‌گرايي خشن، به دنبال آن است كه مخاطب را با واقعيت‌هاي هولناك جنگ مواجه كند. در اين آثار، جنگ نه به عنوان يك ماجرا، بلكه به‌ مثابه يك فاجعه اخلاقي و انساني معرفي مي‌شود كه روح و روان افراد و جوامع را به تباهي مي‌كشاند. يكي از بارزترين تفاوت‌هاي اين دو گونه سينمايي در رويكرد روايي آنها نهفته است.
 سينماي جنگ، غالبا از روايت‌هاي خطي و قهرمان‌محور بهره مي‌گيرد كه در آنها، شخصيت اصلي كه معمولا يك سرباز يا فرمانده نظامي است، در مسيري از مبارزه و پيروزي يا شكست حماسي قرار مي‌گيرد. اين روايت‌ها، با تاكيد بر ارزش‌هايي چون وظيفه‌شناسي و فداكاري، به دنبال خلق يك قوس دراماتيك هستند كه مخاطب را به همذات‌پنداري با قهرمان و اهداف او ترغيب مي‌كند. در مقابل، سينماي ضد جنگ، اغلب از روايت‌هاي غيرخطي، چندپاره يا حتي گسيخته استفاده مي‌كند تا حس آشوب و ازهم‌گسيختگي ناشي از جنگ را منتقل كند. اين‌گونه سينمايي، به جاي قهرمان‌سازي، به دنبال نمايش فروپاشي شخصيت‌ها و ارزش‌هاي انساني در برابر خشونت بي‌رحمانه جنگ است. از منظر زيبايي‌شناختي، سينماي جنگ و ضد جنگ نيز تفاوت‌هاي چشمگيري دارند. سينماي جنگ، با استفاده از نماهاي عريض، صحنه‌هاي نبرد عظيم‌ و موسيقي‌هاي حماسي تلاش مي‌كند تا شكوه و عظمت جنگ را به تصوير بكشد. اين تركيب‌بندي، مخاطب را به تحسين شجاعت و عظمت جنگ ترغيب مي‌كند. در مقابل، سينماي ضد جنگ، از زيبايي‌شناسي‌اي تيره‌تر و گاه خشن‌تر بهره مي‌گيرد. رنگ‌هاي سرد، نماهاي بسته و كلوزآپ‌هايي كه درد و رنج شخصيت‌ها را به نمايش مي‌گذارند و موسيقي‌هاي مينيمال يا حتي آزاردهنده، همگي در خدمت القاي حس نااميدي و وحشت هستند. سينماي جنگ، به دليل ماهيت قهرمان‌پرورانه‌اش، اغلب در خدمت تقويت احساسات ميهن‌پرستانه يا حتي توجيه سياست‌هاي نظامي قرار گرفته است. در مقابل، سينماي ضد جنگ، با نمايش تبعات جنگ بر غيرنظاميان، سربازان و حتي جوامع پس از جنگ، مخاطب را به پرسشگري درباره مشروعيت و ضرورت منازعات نظامي وامي‌دارد. اين‌گونه سينمايي، به‌ويژه در دوران پساجنگ، نقش مهمي در شكل‌گيري گفتمان‌هاي صلح‌طلبانه و ضدجنگ ايفا كرده است. سينماي جنگ و سينماي ضد جنگ، هرچند هر دو در بستر منازعات بشري شكل گرفته‌اند، دو پارادايم متضاد را در هنر سينما نمايندگي مي‌كنند. سينماي جنگ، با تاكيد بر قهرمان‌سازي و شكوه نبرد، به دنبال خلق تصاويري آرماني و حماسي است كه مخاطب را به تحسين و همذات‌پنداري با ارزش‌هاي نظامي ترغيب مي‌كند. در مقابل، سينماي ضد جنگ، با نگاهي انتقادي و تلخ، به محكوميت جنگ و نمايش تبعات ويرانگر آن مي‌پردازد و مخاطب را به تامل در پوچي و فاجعه منازعات انساني دعوت مي‌كند. اين دو گونه، با بهره‌گيري از ابزارهاي روايي و زيبايي‌شناختي متمايز، دو ديدگاه فلسفي و اخلاقي متفاوت را در برابر مخاطب قرار مي‌دهند، يكي در ستايش مبارزه و ديگري در نكوهش آن. در نهايت، اين تفاوت‌ها نه‌تنها نشان‌دهنده تنوع در رويكردهاي سينمايي، بلكه بازتاب‌دهنده دوگانگي‌هاي عميق در نگرش بشر به مقوله جنگ است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون