نگاهي به كيف سياه آخرين ساخته استيون سودربرگ
يك تريلر جاسوسي شيك
فرزانه متين
استيون سودربرگ، كارگردان امريكايي و برنده جايز اسكار و نخل طلايي جشنواره فيلم كن، سال ۲۰۲۵ يك تريلر جاسوسي به نام كيف سياه Black Bag به نويسندگي ديويد كپ به تازگي روانه اكران كرده كه مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.اين كارگردان سهگانه اوشن، با تركيبي از بازيگران مشهور سينماي جهان چون مايكل فاسبندر، كيت بلانشت، پيرس برازنان، تام برك، ماريسا ابلا، رگي ژان پيج و نائومي هريس، فيلمي از دل جاسوسان شيكپوش و كراواتي سينماي نوآر ساخته است.ديويد كپ تيزبين كه با نوشتن فيلمنامههايي از پارك ژوراستيك تا ماموريت غيرممكن بيننده را وارد هزار توي فريب ميكند.
حضور دو ستاره مايكل فاسبندر كه پيش از اين در سريال سازمان Agancy در قالب يك شخصيت جاسوس، بازي حرفهاي از خود به جاي گذاشت و كيت بلانشت با بازي در ميني سريال انگليسي سلب مسووليت، بازي شگفتانگيزي را ارايه داد يك داستان جاسوسي را براي مخاطب روايت ميكنند.
اصطلاح كيف سياه را زماني جاسوسان استفاده ميكنند كه يكي از طرفين نميتواند اطلاعات را براي ديگري فاش كند؛ بنابراين آنها ميگويند: «كيف سياه» و گفتوگو در آنجا به پايان ميرسد. داستان اين فيلم در مورد جورج (مايكل فاسبندر)، جاسوس انگليسي است. او در يك شب با فهرستي از ۵ نام روبهرو ميشود كه مظنون احتمالي براي دزديدن يك نرمافزار بالقوه مرگبار سوروس هستند.در ميان اسامي، نام همسرش كاترين (كيت بلانشت) نيز به چشم ميخورد و مابقي از نزديكترين آشنايان اين زوج در مركز امنيت سايبر ملي هستند.چهار خائن احتمالي ديگر هم دو زوج هستند و حالا بازجوييهاي جورج خيلي زيركانه و ظريف از دوستانش در خانهاش كه ترتيب يك مهماني شام را داده، شروع ميشود.
فيلم از شروع غوطهورانهاش تا بازيهاي ذهني در ميز شام، تنش را حفظ ميكند كه هم مخاطب و هم كاراكترها را در سراسر فيلم گنگ، نگه دارد.جذابترين صحنههاي كيف سياه پشت ميز شام است. كيف سياه بيشتر روي روابط ۵ فردي تمركز دارد كه در آژانس خصوصي اطلاعاتي كار ميكنند و به موضوعات عشق، اعتماد و خيانت با هوشمندي ميپردازد اينكه انتخاب شريك زندگي و انجام هر كاري براي آن در نهايت اعتماد شما به او را ميرساند.اين كارگردان شهير ميداند هر لحظه از فيلم را چگونه مهم نشان دهد از همان ابتداي صحنه اول، مخاطب وارد دنياي جاسوسي، فريب و تنش ميشود كه البته با سردرگمي مواجهه است.سودربرگ شبكه پيچيدهاي را در كيف سياه نشان ميدهد تا مخاطب را در پيدا كردن مظنون درگير كند.موتيف اصلي اين فيلم درباره انتخاب افرادي است كه به آنها در زندگي اهميت داده ميشود.پيرنگهاي فرعي و اصلي همگي يكي هستند و روايت تك خطي جلو ميرود و لحظه به لحظه بر هيجان آن افزوده ميشود.ريتم فيلم تند است و سازنده در ۹۴ دقيقه ميخواهد آن را جمع و جور كند و محتواي اصلي را ارايه دهد. يكي از برگهاي برنده كيف سياه انتخاب زيركانه ديالوگهاست، چراكه دقيقا مبتني بر ايدئولوژي سازمانهاي جاسوسي انتخاب شدهاند.
فيلم مذكور با پس زمينه مجلل و در عين حال تلخ با حركات طولاني و روان دوربين، برشهاي سريع و نماهاي نزديك، حال و هواي فيلمهاي كلاسيك را براي بيننده زنده ميكند.شايد جالب است بدانيد كه استيون سودربرگ هميشه دوست دارد آثارش را با نام مستعار پيتر اندروز فيلمبرداري كند و از اين رو ميداند كه چگونه چيدمان يك اثر غوغا به پا ميكند حتي تدوين فيلمهايش را نيز خودش بر عهده دارد.
هر فريم كيف سياه داراي درخشش است .توجه به جزييات از انتخاب كمد لباسها گرفته تا طراحي صحنه به فيلم كيفيتي قابل لمس ميدهد كه آن را در ژانر خودش متمايز ميكند.بازيهاي فاسبندر و بلانشت در دنيايي كه از منظر اخلاقي بايد به آن نگاه كرد، خاكستري هستند و البته قابل پذيرش.كارگردان بيش از هر چيزي به شخصيتها در فيلمش اعتماد به نفس داده است.بازيگران مكمل در فرم عالي هستند به خصوص كاراكتر پيرس برازنان به عنوان يك رييس دوجانبه.سبك سودربرگ در اين اثر باعث شده كه حتي ناچيزترين متريال فيلم داراي ارزش تماشا باشد.موسيقي سبك جاز فيلم از ديويد هولمز كه از همكاران ثابت سودربرگ است، همنوايي بهجايي با موضوع فيلم دارد.اين درام جاسوسي پيچيده و مبهم اثري سرگرمكننده، غيرقابل پيشبيني و داراي جذابيت بصري است كه مخاطب را در حين تماشاي فيلم، ميخكوب ميكند.كمتر فيلمهاي جاسوسي را ميتوان برشمرد كه درباره شخصيتها و روابط بين فردي آنها نفوذ ميكند و نتيجه قابل قبولي از آن در ميآيد، چراكه اكثر آنها روي اكشن و جلوههاي ويژه تمركز دارند. كيف سياه به مخاطب ميگويد، جاسوس الزاما نياز به تمرين و آموزشهاي جاسوسي ندارد، بلكه تيزبيني بايد در رگهاي وي جاري باشد تا هر دوي اين ويژگيها در قالب يك شخص بتواند از او يك مامور اطلاعاتي جاهطلب، زيرك و مسلط بسازد.