مردودي فدراسيون و سازمان ليگ در برگزاري فينال جام حذفي
معناي خوب و خوش چیست؟
مهدي تاج در پايان بازي استقلال-ملوان گفت: «فينال جام حذفي هم به خوبي و خوشي تمام شد.» اما اتفاقات قبل، حين و بعد از بازي كه هنوز ادامه دارد، نشان داد يا تاج نميداند معناي خوبي و خوشي چيست يا او را به تماشاي يك بازي ديگر برده بودند! به گزارش روزنامه اعتماد، شيريني قهرماني استقلال در فينال جام حذفي فوتبال ايران كه با گل دراماتيك روزبه چشمي در لحظات پاياني وقتهاي اضافه مقابل ملوان رقم خورد نه تنها نتوانست تمام تلخيهاي يك فصل پرفراز و نشيب را بزدايد، بلكه خود نيز تحتالشعاع مجموعهاي از نواقص و بينظميهاي تكراري قرار گرفت. اين بازي، با وجود اهميت و حساسيت بالا بار ديگر صحنههايي را به نمايش گذاشت كه سالهاست به عنوان نقاط تاريك فوتبال ايران شناخته ميشوند و انگار ارادهاي براي برطرف كردن آنها وجود ندارد.
انتخاب ميزبان؛ تصميم عجيب و ظرفيت نامناسب
نخستين و شايد مهمترين ايراد بازي فينال، به انتخاب شهر اراك و ورزشگاه امام خميني به عنوان ميزبان فينال بازميگردد. سوال اين بود كه ورزشگاهي با ظرفيت اسمي حدود ۸ هزار نفر كه در عمل حتي همين تعداد را هم نميتوانست به شكل استاندارد و ايمن پوشش دهد، چگونه براي ميزباني از مهمترين بازي جام حذفي فوتبال ايران انتخاب ميشود؟ بازياي كه دو تيم پرطرفدار پايتخت و شمال كشور در آن حضور داشتند و انتظار ميرفت دهها هزار هوادار مشتاق براي تماشاي آن به اراك سرازير شوند. اين تصميم عجيب و غيرمنطقي از همان ابتدا بذر بينظمي و تنش را كاشت. نتيجه اين انتخاب، صفهاي طولاني و بينظم در اطراف ورزشگاه، جولان بازار سياه بليتفروشي با قيمتهاي نجومي و درنهايت، محروميت هزاران هوادار واقعي از ورود به ورزشگاه بود. بسياري از هواداران كه ساعتها از شهرهاي خود رنج سفر را تحمل كرده بودند، پشت درهاي بسته ماندند و همين مساله به خودي خود يكي از عوامل اصلي درگيريها و نارضايتيهاي بعدي شد. چرا نبايد ورزشگاههاي بزرگتر و مجهزتر مانند آزادي تهران يا حتي ورزشگاه امام رضا مشهد كه ظرفيت و امكانات بسيار بالاتري دارند، براي چنين رويداد مهمي درنظر گرفته شوند؟ اين پرسش بيپاسخ، هر ساله در مورد انتخاب ميزبان فينالها مطرح و هر بار نيز تصميماتي مشابه و سوالبرانگيز اتخاذ ميشود. البته فدراسيون و سازمان ليگ پيش از اين با برگزاري ديدار دربي و چند بازي ديگر در اراك نشان داده بودند علاقه خاصي به اين ورزشگاه دارند. معلوم نيست اگر ورزشگاه اراك نبود امسال فدراسيون چه ميكرد!
درگيري و خشونت؛ چهره زشت حواشي
حواشي بازي، به ويژه درگيريهاي هواداران، بار ديگر چهرهاي زشت از فوتبال ايران به نمايش گذاشت. صحنههاي دلخراش خشونت، پرتاب اشيا، درگيريهاي فيزيكي بين هواداران هم در داخل و هم در خارج از ورزشگاه به وقوع پيوست. اين درگيريها، نه تنها منجر به آسيبهايي شد، بلكه فضاي بازي را از يك رويداد ورزشي به ميدان تشنج تبديل كرد. فقدان نظارت كافي، نقص در مديريت جمعيت و تفكيك هواداران و شايد عدم آمادگي نيروهاي امنيتي براي كنترل جمعيت، از جمله دلايل اصلي اين اتفاقات بود. اين اتفاقات مكرر، نشان ميدهد كه مسوولان برگزاري هنوز نتوانستهاند راهكاري موثر براي مقابله با اين پديده شوم بيابند و هر بار تكرار مكررات است.
امضاي VAR تاج پاي همه بازيهاي حساس!
به جرات ميتوان گفت فصل جاري فوتبال ايران بهشدت تحت تاثير اشتباهات داوري قرار داشت. اشتباهاتي كه با وجود آنچه مقامات فدراسيون VAR مينامند بيشتر هم به چشم آمد. اتفاق بزرگ بازي فينال كه ملوانيها به حق (با تاييد تمام كارشناسان داوري) اعتقاد داشتند بايد با اخراج آرمين سهرابيان و ده نفره شدن حريف همراه ميشد، حسنختام كاملي بود بر اين روند نااميدكننده. حالا ملوانيها حق دارند بگويند موعود بنياديفر چطور خودش تشخيص نداد كه بايد خطا اعلام كند و بدتر از آن VAR دقيقا چه كار ميكرد كه داور را براي بازبيني صحنه فرانخواند؟
وضعيت نامناسب امكانات رفاهي
يكي ديگر از نقاط تاريك اين فينال، وضعيت اسفناك امكانات رفاهي به ويژه آب آشاميدني در ورزشگاه بود. انتشار ويديوهايي از قرار گرفتن دو «شبه كلمن» بين هواداران براي آب خوردن يكي از زشتترين تصاوير فينال را رقم زد. اين درحالي است كه در گرماي هوا و باتوجه به هيجان و استرس بازي، نياز به آب آشاميدني سالم و كافي يك نياز حياتي است. اما گزارشها و تصاوير منتشر شده حاكي از فقدان امكانات اوليه رفاهي، از جمله آب آشاميدني نامناسب يا حتي نبود آن در ورزشگاه بود. هواداران در شرايطي مجبور به تحمل عطش و گرما بودند كه اين مساله نه تنها سلامت آنها را به خطر ميانداخت، بلكه توهين به كرامت انساني كساني بود كه با پرداخت هزينه بليت و تحمل مشقت سفر، براي حمايت از تيم محبوب خود به ورزشگاه آمده بودند. اين كمبودها، نشاندهنده ضعف فاحش در مديريت و برنامهريزي براي يك رويداد بزرگ است.
مراسم اهداي جام؛ بينظمي مطلق
اما شايد اوج بينظمي و بيبرنامگي، در مراسم اهداي جام به نمايش گذاشته شد. لحظهاي كه بايد اوج شادي و افتخار بازيكنان و كادر فني باشد، به صحنهاي از آشوب و هرج و مرج تبديل شد. هجوم افراد ناشناس و بيربط به زمين كه معلوم نبود چگونه و با اجازه چه كسي وارد محوطه اهداي جام شده بودند، فضاي حرفهاي را به يك بلبشوی تمامعيار تبديل كرد. اين افراد كه عمدتا هيچ نقشي در تيم يا باشگاه نداشتند با حضور بيمورد خود، حريم خصوصي بازيكنان را نقض كرده و از كيفيت و اعتبار مراسم كاستند. اين اتفاق نه تنها در شأن يك فينال ملي نبود، بلكه نمايشي از بينظمي و بيبرنامگي در سطوح بالاي مديريت فوتبال كشور بود كه ميتواند اعتبار فوتبال ايران را در مجامع بينالمللي خدشهدار كند. آخر سر هم در حالي كه هنوز بازيكنان در زمين بودند و هواداران در استاديوم حاضر، مسوولان ورزشگاه پروژكتورها را خاموش كردند تا شايد به اين وسيله حاضرين را مجبور به ترك زمين كنند!
عاجز از برگزاري يك بازي بدون حرف و حديث
تمام اين ايرادات، از انتخاب ميزبان نامناسب تا درگيريهاي هواداري، كمبود امكانات و هرج و مرج در مراسم اهداي جام، نشاندهنده يك چرخه معيوب و تكراري در فوتبال ايران است. به جرات ميتوان گفت امسال حتي يك بازي حساس در فوتبال ايران بدون حرف و حديث برگزار نشد. جوري كه انگار ارادهاي براي برطرف كردن مشكلات وجود ندارد. ناكارآمدي فدراسيون و سازمان ليگ، كمبود زيرساختها، فقدان نظارت كافي، ضعف در اجراي قوانين و فرهنگسازي ناكافي، همگي دست به دست هم ميدهند تا هر بار شاهد تكرار اين صحنههاي زشت باشيم.