ديويد هيوم (David Hume)، فيلسوف اسكاتلندي سده هجدهم، يكي از چهرههاي برجسته در سنت تجربهگرايي بريتانيايي است كه آثارش در حوزه معرفتشناسي، اخلاق و فلسفه دين شهرتي جهاني يافتهاند، اما در كنار اين حوزههاي كلاسيك، هيوم در عرصهاي ديگر نيز نظرياتي بديع و ماندگار دارد: زيباييشناسي يا تأملات فلسفي درباره هنر، سليقه و داوريهاي زيباييشناختي. كتاب تازه منتشر شده «جستارهاي زيباييشناختي» كه به تازگي به زبان فارسي ترجمه شده، منتخبي از جستارهاي او در اين حوزه است و فرصت ارزشمندي فراهم آورده تا مخاطب فارسيزبان با بخش كمتر شناخته شدهاي از انديشه هيوم آشنا شود.
سليقه، امري شخصي يا همگاني؟
يكي از مسائل اصلي كه هيوم در اين جستارها بدان ميپردازد، ماهيت سليقه و امكان داوري در باب زيبايي است. او در جستار معروف خود با عنوان «در باب معيار سليقه»، ميپرسد كه آيا ميتوان در مورد آثار هنري يا زيبايي طبيعي، داوريهايي عيني و معتبر صادر كرد؟ يا آنگونه كه برخي تجربهگرايان معتقد بودند، همه داوريها درباره زيبايي صرفا به سليقه شخصي بازميگردند و هيچ معياري براي درستي يا نادرستي آنها وجود ندارد؟ هيوم با بياني متعادل و فلسفي استدلال ميكند كه گرچه سليقه در وهله اول امري شخصي به نظر ميرسد، اما داوري زيباييشناختي را ميتوان بر پايه تجربه، تربيت، حساسيت و انس با آثار هنري ارتقا داد. او از مفهومي دفاع ميكند كه ميتوان آن را «داور ايدهآل» ناميد: كسي كه به واسطه تجربه، حساسيت و درك عميق، شايستگي دارد تا نظرش در باب زيبايي و هنر، معيار ارزيابي ساير داوريها قرار گيرد. بنابراين، گرچه سليقه امري فردي است، اما هيوم از امكان شكلگيري نوعي اجماع نخبگاني و معيار ضمني دفاع ميكند كه داوريهاي زيباييشناختي را از نسبيت محض نجات ميدهد.
پيوند تجربه و زيبايي
از نگاه هيوم، قضاوتهاي زيباييشناختي نه بر بنياد مفاهيم عقلاني ناب، بلكه بر پايه تجربه حسي، عادت و تاثيرات تدريجي بر ذهن و احساس بنا شدهاند. او در اينجا نيز وفادار به رويكرد تجربهگرايانهاش است. به تعبير او، زيبايي در هيچ شيء خاصي به صورت ذاتي وجود ندارد، بلكه در ذهن بيننده پديد ميآيد. با اين حال، هيوم زيبايي را صرفا به احساسات لحظهاي تقليل نميدهد، بلكه ميكوشد نشان دهد كه قضاوت زيباييشناختي، همانند قضاوت اخلاقي، ميتواند بر اثر تكرار، تعمق و تربيت حسي، به سوي نوعي تعادل و همگرايي سوق يابد.
فلسفه هنر پيش از كانت
جستارهاي زيباييشناختي هيوم را ميتوان از مهمترين تلاشها براي پايهگذاري فلسفه هنر در دوران پيش از كانت دانست. درحالي كه در سنت متأخرتر، از كانت تا هگل و نيچه، زيباييشناسي با پيچيدگيهاي متافيزيكي يا تاريخي همراه شد، هيوم با نثري روشن، دقيق و مستدل، سعي ميكند مسائل زيباييشناسي را در سطح تحليل روانشناختي و تجربهمحور بيان كند. به همين سبب، آثار او در اين حوزه همچنان تازه، قابلدرك و الهامبخشاند، بهويژه براي كساني كه به فلسفه هنر علاقهمندند ولي به دنبال زبان پيچيده و نظاممند نيستند.
نقد ادبي و معيارهاي هنري
هيوم در جستارهاي خود، بحثهايي هم درباره نقد ادبي، ترجمه، تقليد و تاثير زمان بر ارزش آثار هنري دارد. به نظر او، هر چند ذائقهها ممكن است با گذر زمان دگرگون شوند، اما آثاري هستند كه در طول قرون، ارزش و اعتبار خود را حفظ كردهاند. اين پايداري ميتواند نشانهاي از كيفيت اصيل و عميق آنها باشد. بنابراين، تاريخ ميتواند داوري نهايي درباره بزرگي يك اثر را صادر كند. از همينرو، هيوم معتقد است آثاري چون آثار هومر، شكسپير، يا ويرژيل، معيارهاي بلندمدتي براي سنجش هنر باقي ميمانند.
در همين چارچوب، هيوم به اهميت آموزش ذوق و تربيت سليقه نيز اشاره ميكند. به عقيده او، سليقه قابل تربيت است و افراد از طريق مواجهه مستمر با آثار هنري والا، گفتوگو با منتقدان آگاه و تأمل در تجربههاي خود، ميتوانند قضاوتهاي زيباتر و عميقتري داشته باشند.
دين، اسطوره و تخيل زيباييشناختي
اگرچه اين جستارها به طور مستقيم به موضوع دين نميپردازند، اما از خلال نگاه هيوم به تخيل، اسطوره و احساسات انساني ميتوان دريچههايي به تأملات او درباره دين نيز گشود. هيوم در آثار ديگرش، بهويژه در كتاب «تاريخ طبيعي دين»، دين را زاييده تخيل و ترس از ناشناخته ميداند. اين نگاه با ديدگاه او در باب زيبايي نيز همخوان است: هنر و دين هر دو از ظرفيتهاي تخيلي انسان سرچشمه ميگيرند، گرچه يكي به سوي لذت و ديگري به سوي تسليم ميگرايد. بنابراين، در پشت نگاه ظاهرا غيرمذهبي هيوم، گونهاي فلسفه احساسات و تخيل انساني نهفته است كه ميتوان آن را مشترك ميان دين، اسطوره و هنر دانست.
ترجمهاي روان و آراسته
ترجمه فارسي «جستارهاي زيباييشناختي» كه بهتازگي منتشر شده، با دقتي قابل تحسين و نثري روان انجام شده است. مترجم كوشيده ضمن وفاداري به دقت واژگان فلسفي، زبان اثر را به نحوي منتقل كند كه هم فهمپذير باشد و هم لحن فلسفي آن حفظ شود. توضيحات واژگاني و يادداشتهاي پاياني نيز كمك شاياني به درك بهتر مفاهيم كردهاند، بهويژه براي خوانندگاني كه به فلسفه بريتانيايي و سنت تجربهگرايي علاقهمندند.
اين كتاب براي مخاطب امروز چه دارد؟
اهميت اين اثر نه فقط در ارزش تاريخي و نظري آن، بلكه در كاربردهاي آن براي مخاطب معاصر ايراني نهفته است. در فضايي كه زيباييشناسي اغلب در سطحي فرمال يا تخصصي در مجامع هنري باقي ميماند، هيوم ما را دعوت ميكند تا از زاويهاي فلسفي، اما ملموس و انساني، به تجربه زيبايي و قضاوت هنري بنگريم. از اين حيث، خواندن جستارهاي او ميتواند به ژرفتر شدن نگاه ما به ادبيات، سينما، موسيقي و هنر معاصر بينجامد. همچنين، از منظر تربيت سليقه و ارتقاي گفتوگوي فرهنگي، اين اثر ميتواند بستري براي تأمل نقادانهتر درباره آثار فرهنگي جامعه ما فراهم كند. «جستارهاي زيباييشناختي» ديويد هيوم، متني كه از تجربه فردي آغاز ميكند و به بنيانهاي اجتماعي و معرفتي داوريهاي ما درباره زيبايي ميرسد. اين كتاب، ما را به درنگي عميقتر در باب ذوق، تربيت حسي و نقش تجربه در شكلگيري ارزشهاي هنري دعوت ميكند. بيترديد، انتشار اين ترجمه فارسي گامي مهم در معرفي فلسفه زيباييشناسي در سنت مدرن به زبان فارسي است و ميتواند مورد استقبال دانشجويان فلسفه، منتقدان هنري و هر خوانندهاي قرار گيرد كه به معناي عميق تجربه زيباشناختي علاقهمند است. «جستارهاي زيبايي شناختي» نوشته ديويد هيوم با ترجمه محسن كرمي توسط انتشارات كرگدن براي سومينبار منتشر شده است و هماكنون در دسترس علاقهمندان قرار دارد.