• 1404 سه‌شنبه 30 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6048 -
  • 1404 سه‌شنبه 30 ارديبهشت

سه ساحت زندگي از نگاه كي‌يركگور و نسبت آن با مواضع انسان معاصر در برابر بحران غزه - قسمت نخست

«غزه» ؛ از منظر دوساحت متفاوت حِسّانی و اخلاقی

عظيم محمودآبادي

سورن كي‌يركگور (Søren Kierkegaard)، فيلسوف دانماركي و نياي اگزيستانسياليسم مسيحي، در آثار خود تلاش كرد تا امكان‌هاي مختلف زيستن را صورت‌بندي كند. او از سه «مرحله» يا «ساحت» (stage) سخن مي‌گويد كه انسان مي‌تواند در مسير وجودي خود آنها را به عنوان راه و رسم زيستن خويش برگزيند:

1- ساحت حِسّانی (aesthetic stage)

2- ساحت اخلاقي (ethical stage)

3- ساحت ديني (religious stage)

اين سه ساحت -كه اولي و دومي را در كتاب «يا اين يا آن» و سومي را در كتاب «ترس و لرز» مطرح مي‌كند- گرچه با واژگان مسيحي بيان شده‌اند، اما در بطن خود تحليلي جهان‌شمول از امكان‌هاي زيستن انساني به همراه دارند. كي‌يركگور، برخلاف نظام‌سازان سنتي، اين ساحت‌ها را نه به عنوان مراتب صعودي قطعي، بلكه به‌مثابه انتخاب‌هاي هستي‌شناختي پيش روي انسان توصيف مي‌كند. هر يك از اين مراحل، با نحوه‌اي خاص از مواجهه با معنا، مسووليت، اضطراب، رنج و حقيقت همراه است. اما حال به اين مساله بپردازيم كه كي‌يركگور دقيقا چه معنايي از مفاهيمي همچون «ساحت حِسّانی»، «ساحت اخلاقي» و «ساحت ايماني» در نظر دارد.

اين مقاله در دو بخش تنظيم شده است كه اكنون بخش نخست آن تقديم مي‌شود. در بخش نخست كه اكنون پيش روي شماست به شرح ساحت زيبايي‌شناسانه و همچنين ساحت اخلاقي در تحليل كي‌يركگور از مراتب زيست انساني مي‌پردازيم و در بخش دوم كه در شماره‌هاي آينده تقديم خواهد شد، به توضيح بخش ديني – ايماني خواهيم پرداخت و البته تمام اين ساحت‌ها را از افق امروزين با محوريت غزه و نسل‌كشي و پاكسازي قومي‌اي كه در آن اعمال مي‌شود، مورد بررسي قرار خواهيم داد. و اما در ادامه، بخش نخست اين مقاله را مي‌توانيد از نظر بگذرانيد.

ابتدا «ساحت حِسّانی» و «ساحت اخلاقي» را مورد بررسي قرار مي‌دهيم كه مقاله حاضر بيشتر بر مباني آن دو استوار شده است. يادآوري اين نكته نيز خالي از فايده نيست كه كي‌يركگور اين دو ساحت را در كتاب «يا اين يا آن» تئوريزه مي‌كند. كتابي كه در واقع، آغازي بود براي دوره نويسندگي پربار وي كه البته طولاني‌ترين اثر او نيز هست. اين كتاب چند سال پيش به قلم صالح نجفي به فارسي ترجمه و توسط انتشارات مركز در دو مجلد منتشر شد.

1- ساحت حِسّانی

كي‌يركگور در مورد ساحت حِسّانی مي‌گويد براي كساني كه در اين ساحت زندگي مي‌كنند تنها لذايذ ظاهري اهميت دارد و افراد مقيم اين مقام، در لحظه زندگي مي‌كنند. (كي‌يركگور، شلي اوهارا، ترجمه ناديا بدري‌زاده، نشر ثالث، چاپ اول؛ 1398، ص36) كي‌يركگور براي توصيف دقيق‌تر اين ساحت، به شخصيت دُن ژوان (Don Juan) در ادبيات كلاسيك -مخصوصا نسخه موزار- اشاره كرده و وي را مظهر شخصيتي معرفي مي‌كند كه در ساحت حِسّانی، زندگاني خود را مي‌گذراند.

دُن ژوان؛ جذاب‌ترين شخصيت زيبايي‌طلب

كي‌يركگور، با معرفي دُن ژوان به عنوان «جذاب‌ترين» شخصيت زيبايي‌طلب، او را انساني مي‌داند كه با قدرت شهواني و موسيقيايي‌اش و البته شيوه‌هاي فريبكارانه‌اش، زنان را مجذوب خود مي‌سازد. اما اين جاذبه يك‌بار مصرف است و عشقش هرگز پايدار نيست: «دُن ژوان عاشق نيست، او اغواگر است؛ او يك نوازنده است نه يك متعهد». نهايتا كي‌يركگور مجموعه خصايص و ويژگي‌هاي ساحت زيبايي‌شناسانه را اين‌طور صورت‌بندي مي‌كند:

الف) جست‌وجوي لذت و زيبايي

فردي كه در ساحت زيبايي‌شناسانه زندگي مي‌كند، به دنبال لذت، زيبايي، هنر، موسيقي و تجربه‌هاي شگرف و شورانگيز است، اما اين لذت‌ها معمولا سطحي، گذرا و بي‌دوام هستند.

ب) گريز از مسووليت و تعهد

افراد مقيم ساحت زيبايي‌شناسي از مسووليت‌پذيري اخلاقي فرار مي‌كنند و درصدد آنند كه از هر نوع الزام اخلاقي يا ديني رهايي يابند.

ج) پرهيز از يكنواختي و ملال

بزرگ‌ترين ترس انسان ساكن ساحت زيبايي‌شناسانه، ملال (boredom) است. چنين انساني دايما درصدد يافتن تجربه‌اي نو و متفاوت است. به همين دليل، روابطش سطحي و موقت‌اند.

د) استفاده از «فريب» به عنوان ابزار زيستن

شخصيت‌هايي مانند دُن ژوان با وعده‌هاي دروغين عاشقانه ابايي از نيرنگ و فريب ندارند.

ذ) سرانجام: يأس (Despair)

فردي كه در ساحت زيبايي‌شناسانه سير مي‌كند، دير يا زود دچار يأس وجودي (Existential) مي‌شود چراكه نهايتا درمي‌يابد كه لذت‌جويي مداوم نمي‌تواند معناي پايدار زندگي را تامين كند.

2- ساحت اخلاقي (Ethical Stage)

فردي كه در ساحت زيبايي‌شناختي زندگي مي‌كند، اگر دچار يأس شود و آن يأس را جدي بگيرد، ممكن است به ساحت اخلاقي قدم بگذارد. به بيان ديگر، او با نااميد شدن از لذت‌جويي مداوم، ممكن است به سمت و سوي يك زندگي مبتني بر مسووليت‌پذيري، انتخاب آگاهانه و تعهد سوق پيدا كند. فرد اخلاقي برخلاف انسان زيباشناختي، زندگي را عرصه انتخاب‌هاي جدي، تعهدات دروني و وظيفه‌مندي مي‌بيند: «وظيفه انساني، از طريق انتخاب شخصي، تحقق مي‌يابد.» لازم به يادآوري نيست كه فرد اخلاقي نه براساس باورهاي ديني، بلكه صرفا با رويكردي كاملا عرفي و سكولار، زندگي غيرمتعهدانه مبتني بر لذت‌گرايي را دون شأن انساني مي‌داند. كي‌يركگور در جلد دوم كتاب «يا اين يا آن» به معرفي شخصيت خيالي‌اي به نام قاضي ويليام مي‌پردازد كه نماينده ساحت اخلاقي است. او در پاسخ به شخصيت اول كه در ساحت زيبايي‌شناختي به سر مي‌برد، از موضعي مسوولانه به زندگي مي‌نگرد. اين گفته قاضي ويليام نشان‌دهنده زندگي مسوولانه و متعهدانه فرد اخلاقي است: «زندگي واقعي، با انتخاب اخلاقي آغاز مي‌شود؛ يعني در آن لحظه‌اي كه فرد به خود، به ‌مثابه انسان مي‌نگرد و مسوول بودنش را مي‌پذيرد.»

ويژگي‌هاي ساحت اخلاقي

كي‌يركگور ويژگي‌ها و خصايل زندگي فرد اخلاقي را اين‌چنين صورت‌بندي مي‌كند:

الف) زندگي بر پايه مسووليت و انتخاب آگاهانه

فرد اخلاقي برخلاف انسان زيباشناختي، زندگي را عرصه انتخاب‌هاي جدي، تعهدات دروني و وظيفه‌مندي مي‌بيند: «وظيفه انساني، از طريق انتخاب شخصي، تحقق مي‌يابد.»

ب) درك گناه و نياز به خودسازي

كي‌يركگور گناه را تنها يك امر ديني نمي‌داند بلكه آن را نشانه شكست در تحقق «خودِ اصيل» تلقي مي‌كند. لذا اخلاقي بودن يعني پذيرش ضعف‌ها و تلاش براي اصلاح مستمر.

ج) زندگي در قالب نهادهايي چون ازدواج، كار و مسووليت اجتماعي

برخلاف دُن ژوان كه به عشق همچون بازي مي‌نگرد، انسان اخلاقي عشق را در چارچوب ازدواج متعهدانه دنبال مي‌كند.

د) مواجهه با يأس به عنوان بخشي از تكامل دروني

يأس در اين ساحت به رسميت شناخته مي‌شود، اما نه براي فرار، بلكه براي مواجهه و رشد اخلاقي.

3. ساحت ديني يا ايماني (Religious Stage)

كي‌يركگور در آثار بعدي خود -و البته مهم‌ترين‌شان «ترس و لرز»- به ساحت ايماني مي‌رسد كه خود موضوع مقاله مستقلي است و لذا مجال ديگري مي‌طلبد. حال اما براساس همين صورت‌بندي از ساحت‌هاي زندگي انساني، مي‌توان واكنش‌ها به نسل‌كشي در غزه را مورد مطالعه قرار داد.

مواجهه حِسّانی با غزه

اكنون نزديك به ششصد روز است كه مردم بي‌پناه غزه تحت شديدترين و بي‌سابقه‌ترين حملات وحشيانه قرار دارند. در دنياي امروز و به‌ويژه در مواجهه با فاجعه‌اي انساني چون نسل‌كشي مردم فلسطين در غزه، اين صورت‌بندي مي‌تواند ابزار تحليلي مفيدي براي فهم واكنش‌هاي متنوع افراد فراهم آورد. از كساني كه از هرگونه رنج و التزام و تعهد به ديگري مي‌گريزند و تنها به رفاه و زيبايي روزمره خود چنگ مي‌زنند، تا آنان كه از موضعي اخلاقي، بي‌عدالتي را تاب نمي‌آورند و نيز البته افرادي كه از منظر ديني و ايماني، چنين فاجعه‌اي را نه فقط ظلمي انساني، بلكه گناهي الهي مي‌دانند و خود را مكلف به واكنش مي‌يابند. در اين مقاله تلاش مي‌شود تا با رجوع به صورت‌بندي كي‌يركگور، اين سه‌گانگي در واكنش‌هاي افراد تحليل شده و نسبت هر يك با ساختار دروني شخصيت و جهان‌بيني آنها سنجيده شود.

موضع شفاف حِسّانی و منطق

«به من چه؟»

همان‌طور كه اشاره شد، ساحت حِسّانی نزد كي‌يركگور، مرحله‌اي است كه فرد در آن، زندگي را همچون صحنه‌اي براي لذت، زيبايي، هنر، ماجراجويي يا سرگرمي تلقي مي‌كند. اين ساحت، آكنده از ميل به فرار از ملال، اضطراب، مسووليت و هرگونه تعهد سنگين است. انسان زيبايي‌طلب، در پي «تجربه» است نه «معنا» و همواره از تقابل با رنج و فاجعه مي‌گريزد، زيرا اين تقابل، لذت او را مخدوش مي‌سازد.لذا اين افراد در مواجهه با فاجعه‌اي همچون غزه سعي مي‌كنند به هر طريق از خود سلب مسووليت كنند. اما خود اين گروه را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد. دسته نخست كه خيلي روشن‌تر و شفاف‌تر مواضع خود را اعلام مي‌كنند و هرچند آنها از مسووليت انساني خود فرار مي‌كنند، اما دست‌كم اين حسن را دارند كه موضع‌شان، موضع واقعي و غيررياكارانه‌اي است.آنها در مواجهه با نسل‌كشي در غزه، چنين فردي ترجيح مي‌دهد بي‌خبر بماند. او خود را با گزاره‌هايي چون «همه‌جا جنگ است»، «كاري از دست من برنمي‌آيد»، يا «اخبار منفي روحيه را خراب مي‌كند» توجيه مي‌كند. شبكه‌هاي اجتماعي‌اش را از اخبار پالايش مي‌كند، صفحه‌اش را با عكس قهوه، گل يا فيلم‌هاي نتفليكس پر مي‌سازد و ناآگاهانه، خود را در حبابي خودساخته حفظ مي‌كند. از منظر روان‌شناسي اگزيستانسيال، اين حالت، نوعي «خودفريبي»
(self-deception) است؛ گويي انسان، آگاهانه تصميم گرفته از رويارويي با وضعيت واقعي جهان بگريزد. اين افراد زماني هم كه به شكل ناخواسته با فاجعه غزه مواجه مي‌شوند با شانه خالي كردن از زير بار مسووليت انساني خود در مواجهه با اين ظلم آشكار سعي مي‌كنند مخالفان خود -و شايد پيش و بيش از آن، نداي وجدان دروني‌شان- را توجيه كنند كه خلاصه آن را مي‌توان در عبارت كوتاه «به من چه؟» نشان داد.

موضع رياكارانه در ساحت حِسّانی

اما در ميان كساني كه با اتخاذ ساحت حِسّانی از هر نوع موضع‌گيري غيرمسوولانه طفره مي‌روند، هستند كساني كه حتي از حسن شفافيت نظري و موضع غيررياكارانه نيز برخوردار نيستند. چنان‌كه آنها سعي مي‌كنند به نوعي ژست زندگي اخلاقي را بگيرند به اين معني كه مي‌گويند آنها نيز نگران مردم فلسطين و از شرايط ايشان محزون‌اند، اما در تحليل نهايي مقصر اصلي را كسي جز خود مردم فلسطين و گروه‌هاي مردمي مقاومت آنها نمي‌دانند! اين دسته دوم هم در واقع در همان ساحت حِسّانی سير مي‌كنند، اما براي توجيه انفعال خويش با وارونه‌نمايي واقعيت سعي مي‌كنند بگويند كه اتفاقا ما خواهان اصلاحيم و به سرنوشت مردم غزه مي‌انديشيم، اما كسي جز خود آنها را در جايگاه متهم اصلي نمي‌نشانند! اين منطق بسيار خطرناك‌تر و به بيان ديگر، غيرانساني‌تر است، چراكه چنان‌كه اشاره شد، دسته اول از اين ساحت، موضع شفاف و غيررياكارانه خود را داشتند و به راحتي مي‌گويند «به من چه؟!» آنها مي‌گويند ما مي‌خواهيم صرفا به زندگي خودمان، رفاه فرزندان‌مان، تعطيلات آخر هفته‌مان و... فكر كنيم و حالا به ما چه ربطي دارد كه در چند هزار كيلومتر آن طرف‌تر بمب‌هاي چند تني در حال منفجر شدن روي سر زنان و كودكان آواره است؟


     كي‌يركگور در مورد ساحت حِسّانی مي‌گويد براي كساني كه در اين ساحت زندگي مي‌كنند تنها لذائذ ظاهري اهميت دارد و افراد مقيم اين مقام، در لحظه زندگي مي‌كنند.
      كي‌ير‌كگور،‌با‌معرفي دُن‌ژوان به عنوان «جذاب‌ترين» شخصيت زيبايي طلب، او را انساني مي‌داند كه با قدرت شهواني و موسيقيايي‌اش و البته شيوه‌هاي فريبكارانه‌اش، زنان را مجذوب خود مي‌سازد. اما اين جاذبه يك‌بار‌مصرف است و عشقش هرگز پايدار نيست: «دُن ژوان عاشق نيست، او اغواگر است؛ او يك نوازنده است نه يك متعهد».
      افرادي هستند كه در مواجهه با فاجعه‌اي همچون غزه سعي مي‌كنند به هر طريق از خود سلب مسووليت كنند. آنها در مواجهه با نسل‌كشي در غزه، چنين فردي ترجيح مي‌دهد بي‌خبر بماند. او خود را با گزاره‌هايي چون «همه‌جا جنگ است»، «كاري از دست من برنمي‌آيد»، يا «اخبار منفي روحيه را خراب مي‌كند» توجيه مي‌كند. شبكه‌هاي اجتماعي‌اش را از اخبار پالايش مي‌كند، صفحه‌اش را با عكس قهوه، گل يا فيلم‌هاي نتفليكس پر مي‌سازد و ناآگاهانه، خود را در حبابي خودساخته حفظ مي‌كند. از منظر روان‌شناسي اگزيستانسيال، اين حالت، نوعي «خودفريبي» (self-deception) است؛ گويي انسان، آگاهانه تصميم گرفته از رويارويي با وضعيت واقعي جهان بگريزد. اين افراد زماني هم كه به شكل ناخواسته با فاجعه غزه مواجه مي‌شوند با شانه خالي كردن از زير بار مسووليت انساني خود در مواجهه با اين ظلم آشكار سعي مي‌كنند مخالفان خود - و شايد پيش و بيش از آن نداي وجدان دروني‌شان- را توجيه كنند كه خلاصه آن را مي‌توان در عبارت كوتاه «به من چه؟» نشان داد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون