روزبه دلاور
به گزارش «اعتماد »، كميته ملي المپيك ايران به تازگي اسامي دوازده ورزشكار را اعلام كرده است كه از سوي كميته بينالمللي المپيك (IOC) بورسيه ماهانه دريافت خواهند كرد. اين بورسيه شامل مبلغ ۷۵۰ دلار در ماه است كه به عنوان يك حمايت مالي قابل توجه، به منظور كمك به آمادهسازي اين ورزشكاران در مسير رويدادهاي مهم پيش رو، به ويژه بازيهاي المپيك، در نظر گرفته شده است. اين حمايت مالي نقش مهمي در تسهيل مسير حرفهاي آنها براي حضور قدرتمند در صحنههاي بينالمللي ايفا ميكند و ميتواند بسياري از دغدغههاي اين ورزشكاران را برطرف سازد.
با اين حال و همانطور كه پيشبيني ميشد انتشار اين فهرست با واكنشها و پرسشهايي در جامعه ورزش مواجه شده است. دليل اصلي اين امر، عدم حضور نام برخي از چهرههاي شناخته شده و قهرمانان موفق در اين ليست است كه انتظار ميرفت مشمول اين حمايت قرار گيرند. به نظر ميرسد تصميمگيري نهايي براي انتخاب اين دوازده نفر با نظر فدراسيونهاي مربوطه و كميته ملي المپيك صورت گرفته است. اين موضوع باعث شگفتي و حتي ناراحتي برخي از ورزشكاراني شده كه نامشان در اين فهرست حمايتي قرار نگرفته و احساس ميكنند شايستگي دريافت اين بورسيه را داشتهاند. اين وضعيت، بحثهايي را پيرامون معيارهاي انتخاب و شفافيت فرآيند تخصيص بورسيههاي بينالمللي در ايران دامن زده است.
يكي از ورزشكارانموفق و شناخته شدهاي كه ميتوانست نامش در بين اسامي دريافت سهميه بورسيه قرار بگيرد، حسن تفتيان است. سريعترين دونده كشورمان با مدالها و ركوردهای فراوان، وي به غير از افتخارآفريني با پرچمكشورمان يك ورزشكار بااخلاق به حساب ميآيد. در ادامه گفتوگوي اختصاصي خبرنگار «اعتماد » با حسن تفتيان را ميخوانيد.
اولين چيزي كه با ديدن ليست نفراتي كه بورسيه ميگيرند، به ذهن شما رسيد؟
صادقانه بگويم، با انتشار اين ليست اولين چيزي كه به ذهنم رسيد اين بود كه چرا دووميداني كه به عنوان ورزش مادر و ركن اصلي بازيهاي المپيك شناخته ميشود در فهرست حمايتيها جايي ندارد؟ من سه دوره در المپيك حضور داشتم، ركورددار دوهاي سرعت ايران هستم و سالهاست در شرايط حرفهاي بينالمللي تمرين ميكنم. اما هيچگاه در فهرست دريافتكنندگان اين بورسيه نبودم. طبيعتا از اين تصميم متعجب شدم، چون فكر ميكنم دووميداني نه تنها مستحق حضور در اين ليست بوده بلكه بايد در اولويت هم قرار ميداشت. انتظار داشتم حداقل من به عنوان اصليترين شانس كسب سهميه المپيك دوره بعد در اين ليست قرار بگيرم.
به نظر شما انتخابهاي صورت گرفته شفاف و عادلانه بود؟
در نگاه من، شفافيت بايد يكي از اصول اصلي هر انتخابي باشد؛ بهويژه وقتي پاي منابع عمومي و آينده المپيكي كشور در ميان باشد. در مورد اين ليست، اطلاعات دقيقي از معيارها ارايه نشده است و همين موضوع باعث ايجاد سوالات زيادي شده. وقتي هيچ دوندهاي در ليست نيست، در حالي كه رشته ما محور اصلي المپيك است طبيعتا اين سوال پيش ميآيد كه چه فاكتورهايي لحاظ شده؟ در دو دوره قبلي هم كه بورسيه به دووميداني تعلق گرفت، متأسفانه هيچكدام از ورزشكاران انتخابشده موفق به كسب ورودي المپيك نشدند. اين موضوع لزوم بازنگري در رويكرد انتخابها را نشان ميدهد.
آيا مبلغ ۷۵۰ دلار بودجه براي ورزشكاران ما كافي است؟
در سطح آمادگي حرفهاي، بهخصوص وقتي ورزشكاري مثل من در اردوهاي خارجي، با مربيان بينالمللي و در شرايط تمريني استاندارد جهاني فعاليت ميكند، هزينهها بسيار بالا است. هزينه ماهانه من براي تمرين، تغذيه، فيزيوتراپي، سفر و ساير نيازهاي تخصصي، چندين برابر اين مبلغ است. بنابراين، اينكه اين بورسيه رقم بالايي محسوب شود از منظر كسي كه با هزينههاي واقعي ورزش قهرماني آشنا است، درست نيست. اما همين مبلغ، اگر هدفمند و عادلانه به افراد شايسته برسد ميتواند يك بخش كمك هزينه خوب باشد و در مسير تداوم تمرين حرفهاي موثر واقع شود.
به نظر اين بورسيه به چه كساني بايد تعلق ميگرفت؟
به اعتقاد من، اين نوع حمايتها بايد تركيبي باشد. هم استعدادهاي جواناني كه نياز به حمايت اوليه دارند، و هم ورزشكاران باتجربهاي كه سالها در سطح بالا هستند و حفظ آمادگي آنها نيازمند هزينههاي جدي است. متأسفانه در شرايط فعلي، من كه در اوج هستم و سه دوره سهميه المپيك گرفتم و شانس كسب سهميه دوره بعدي هم هستم ناديده گرفته شدم.
نقش كميته ملي المپيك در اين انتخابها چقدر است؟
تا جايي كه من اطلاع دارم، كميته ملي المپيك نقش مستقيمي در پيشنهاد و معرفي افراد به كميته بينالمللي المپيك دارد. بنابراين مسووليت انتخابها با آنهاست و طبيعتا بايد در قبال اين تصميمات پاسخگو باشند. اميدوارم با شفافتر شدن فرآيند معرفيها، بتوانيم به انتخابهايي برسيم كه هم عادلانه باشند، هم باعث افزايش اميد و انگيزه در بين ورزشكاران حرفهاي.
ميتوانيد اين سهميه را با نيازهاي واقعي ورزشكاران ايراني قياس كنيد؟
اين بورسيهها قطعا ميتوانند مفيد باشند اما به هيچوجه تنها راهحل يا اصليترين نياز ورزشكاران ايراني نيستند. ساختار حمايت مالي از ورزشكاران در كشور نياز به بازنگري جدي دارد. از بيمه، تا حقوق ماهانه، امكانات تمريني، و حمايت از مربيان حرفهاي بر اساس سطح و عملكرد ورزشكار. اگر اين ساختارها اصلاح نشوند، حتي حمايتهايي مثل اين بورسيه هم اثرگذاري لازم را نخواهد داشت.
پيشنهادات براي بهبود سيستم حمايتها چيست؟
اگر من جاي مسوولان بودم، اول از همه يك سامانه شفاف، با معيارهاي مشخص براي انتخاب ورزشكاران بورسيهاي ايجاد ميكردم. بعد، با ايجاد تنوع در مدلهاي حمايتي
از جمله:
۱. حمايت بلندمدت از ورزشكاران نخبه به صورت ويژه .
۲. حمايت از برنامه تمريني بينالمللي از جمله اعزام به كمپهاي تمريني و همكاري با مربيان خارجي.
۳. سيستم رتبهبندي داخلي ورزشكاران بر اساس عملكرد و ثبات نتايج .
۴. تسهيل ورود اسپانسرهاي خصوصي و قوانين بايد بهگونهاي اصلاح شود كه شركتهاي خصوصي بهسادگي بتوانند از ورزشكاران حمايت مالي كنند، حتي با معافيتهاي مالياتي.
در پايان اميدوارم حمايت از ورزشكاران ادامهدار باشد، نه اينكه بهطور مقطعي حمايت شوند.
سوال آخر، از مسابقات پيش رويخود بگوييد.
در حال حاضر تمركز اصلي من روي آمادهسازي براي مسابقات قهرماني آسيا است كه تا كمتر از دو هفته ديگر برگزار ميشود. اين مسابقات نهتنها از نظر قهرماني قارهاي اهميت بالايي دارد، بلكه ميتواند نقش مهمي در بهبود رنكينگ جهاني و كسب امتياز براي سهميه جهاني داشته باشد. پس از آن، در برنامه من چند رقابت بينالمللي مهم ديگر هم هست كه برنامهريزي كردم در صورت تأمين شرايط مالي، در آنها شركت كنم تا به بهترين شكل ممكن براي فصل جاري آماده باشم.