مديريت سانحه (مديريت بحران)، پدافند غيرعامل و HSE؛ كدام بيشتر به حادثه بندر شهيد رجايي مربوطند؟
مهدي زارع
اين روزها در صحبتهاي مديران صحنه كه درگير عمليات پاسخ در حادثه انفجار بندر شهيد رجايي هستند، مسووليت و اهميت سازمانهاي مختلف ذكر ميشود. گاه از مديريت بحران -كه در اساس مديريت سانحه است و در دهه 1370 با عنوان بيمسماي مديريت بحران ترجمه شد و در نامهاي رسمي و سازماني و قوانين مربوطه جا افتاد- و در جاهاي ديگر از پدافند غيرعامل -دفاع مدني- سخن ميرود. همزمان HSE بهداشت، ايمني و محيطزيست، مسوول ايمني در چنين مناطق حساسي مانند بندر شهيد رجايي دانسته ميشود. در ظاهر و مصداقهاي حوزه فعاليت، اين سه عنوان با هم شباهتها و همپوشانيهايي دارند، ولي چگونه حوزه فعاليت تخصصي اين سه رشته با هم فرق دارد؟
مديريت سانحه و پدافند غيرعامل، هر دو به حفاظت از جان، مال و زيرساختها در مواقع اضطراري ميپردازند اما در دامنه، رويكرد و اهداف، متفاوتند. مديريت سانحه، فرآيندي براي آمادهسازي، پاسخ (بلافاصله پس از حادثه) بازسازي و پيشگيري و كاهش ريسك سوانح است. مديريت سانحه، دامنه وسيعي شامل سوانح طبيعي، حوادث صنعتي و بيماريهاي همهگير دارد. مراحل مديريت سانحه در يك چرخه تعريف ميشود: پيشگيري، آمادگي، پاسخ (پس از رخداد سانحه) بازسازي و كاهش ريسك. هدف مديريت سانحه، كاهش اثر سوانح از طريق برنامهريزي، هماهنگي و ايجاد تابآوري، رويكرد پيشگيرانه (كاهش ريسك، سامانههاي هشدار اوليه، آموزش جامعه) است.
پدافند غيرعامل، سامانهاي تحت رهبري دولت براي محافظت از غيرنظاميان در مواقع اضطراري، بهويژه جنگها و سوانح بزرگ است. پدافند غيرعامل بيشتر بر موارد اضطراري مرتبط با جنگ و انسان ساخت (بمباران، حملات شيميايي اختلال سايبري) تمركز دارد اما در دهههاي اخير سوانح طبيعي را نيز پوشش ميدهد. در درجه اول واكنش و حفاظت اضطراري (با تاكيد كمتر بر بازسازي بلندمدت) در پدافند غيرعامل مدنظر است. هدف پدافند غيرعامل، حفاظت فوري از غيرنظاميان هنگام سوانح (بهويژه درگيريهاي نظامي) است و رويكردي واكنشي (اقدامات دفاعي، پناهگاههاي اضطراري، عمليات نجات) در آن غالب است.
سازمانهاي كليدي در مديريت سانحه در ايران، سازمان مديريت بحران كشور (زيرمجموعه وزارت كشور)، سازمانهاي غيردولتي و مردمنهاد در زمينه پيشگيري امداد و بازسازي در سوانح، سازمان پدافند غيرعامل (زيرمجموعه ستاد كل نيروهاي مسلح) سازمانهاي آتشنشاني، هلالاحمر و سازمان اورژانس كشور هستند.
فعاليتهاي معمول ارزيابي و كاهش ريسك در پدافند غيرعامل شامل برنامهريزي تخليه، توزيع اقلام امدادي، بازسازي زيرساختها و ساخت پناهگاههاي حمله هوايي، خنثيسازي بمب، طب اورژانس و ارتباطات سانحه است.
شباهتها بين مديريت سانحه و پدافند غيرعامل در هدفهاست درحالي كه هدف هر دو، نجات جان انسانها، كاهش رنج و محافظت از زيرساختهاست و در واكنش اضطراري، در عمليات نجات، كمكهاي پزشكي و رويههاي تخليه مشاركت ميكنند. در هماهنگي، نيازمند همكاري چند سازماني (دولت، ارتش، سپاه و سازمانهاي غيردولتي) هستند، در آگاهي عمومي و آموزش همگاني، برنامههاي آموزشي و مانورهايي را اجرا ميكنند (مانند مانورهاي زلزله و مانورهاي پدافند غيرعامل و به صدا درآوردن آژيرهاي حملات هوايي) در چارچوب قانوني، تحت قوانين ملي و دستورالعملهاي بينالمللي مثل چارچوب هيوگو ۲۰۰۵ و سنداي ۲۰۱۵ براي پدافند غيرعامل و كنوانسيونهاي ژنو براي پدافند غيرعامل عمل ميكنند.
اما مديريت سانحه كلينگرتر است و تمام مراحل يك فاجعه (قبل، حين و بعد از آن) را پوشش ميدهد درحالي كه پدافند غيرعامل تخصصيتر است و در ابتدا براي مواقع اضطراري زمان جنگ بوده اما اكنون به مديريت سوانح طبيعي و انسان ساخت نيز ميپردازد.
در بسياري از كشورها، پدافند غيرعامل بخشي از مديريت سانحه است، بهويژه در مناطق مستعد بروز جنگ. در مقايسه پدافند غيرعامل و سازماندهي بهداشت، ايمني و محيطزيست (HSE) بايد گفت كه هر دو به حفاظت از مردم، اموال و محيطزيست ميپردازند اما در زمينههاي مختلف و با تمركزهاي متمايز فعاليت ميكنند. پدافند غيرعامل به واكنش اضطراري به سوانح طبيعي يا انسان ساخت مانند آتشسوزي، زلزله، جنگ و... ميپردازد و دامنه وسيعتري -ايمني عمومي، فوريتهاي ملي، سوانح بزرگ- دارد و تحت قوانين ملي در مورد مديريت سوانح و ايمني عمومي، آموزش واكنش به سوانح، كمكهاي پزشكي اورژانسي، مديريت سانحه، آتشنشاني، جستوجو و نجات، آمادگي در برابر سوانح، دفع بمب، مديريت سانحه بلافاصله پس از رخداد ميپردازد.
بهداشت، ايمني و محيطزيست HSE، به ايمني محل كار، بهداشت حرفهاي و حفاظت از محيطزيست در صنايع، ارزيابي ريسك، آموزش ايمني، كنترل خطر، رعايت الزامات محيطزيستي، تحقيقات حوادث و در سازمانهاي دولتي، نهادهاي عمومي، جوامع و محلات و ايمني شركتها، كارمندان، پيمانكاران، نهادهاي نظارتي ميپردازد. ايمني شغلي، بهداشت صنعتي، مديريت محيطزيست در محيط كار، زمينههاي اصلي HSE است و تحت نظارت قوانين ايمني شغلي و استانداردهاي بينالمللي OSHA، ISO 45001، مقررات محيطزيستي اعمال ميشود.
هم پدافند غيرعامل و هم HSE هدف محافظت از جان، مال و محيطزيست انسان را دنبال ميكنند. هر دو براي مديريت ريسك به شناسايي مخاطرات و اجراي اقدامات پيشگيرانه ميپردازند. هر دو به آموزش و تمرين نياز دارند (مثل تمرينهاي آتشنشاني در HSE در مقابل تمرينهاي تخليه در پدافند غيرعامل) هر دو بايد از قوانين و استانداردهاي ملي و بينالمللي براي تضمين ايمني پيروي كنند. هر دو با شرايط اضطراري هرچند در مقياسهاي مختلف سر و كار دارند. HSE به حوادث محل كار و پدافند غيرعامل به سوانح در مقياس بزرگ رسيدگي ميكند. پدافند غيرعامل بر عموم متمركز است و با شرايط اضطراري و سوانح در مقياس بزرگ سر و كار دارد ولي HSE متمركز بر صنعت است و ايمني محل كار و رعايت محيطزيست را تضمين ميكند.
كشورهاي خاورميانه با چالشها و مشكلات متعددي در سازمانهاي دفاع مدني خود كه مسوول مديريت سوانح، واكنش در شرايط اضطراري و امنيت عمومي هستند، مواجهند. همكاري ضعيف بين سازماني بين سازمانهاي دفاع مدني، ارتش، پليس و خدمات بهداشتي و بروكراسي و فساد در تصميمگيري با تاخير و سوءمديريت منابع به دليل كاغذبازي و فساد موثر است.
فقدان چارچوبهاي قانوني
برخي كشورها فاقد قوانين بهروز مديريت سوانح يا ساز و كارهاي اجرايي هستند. برخي كشورهاي ثروتمند خاورميانه نيز هنوز براي واكنش به سوانح به كمكهاي بينالمللي متكي هستند. رشد ناپايدار و سريع و بدون برنامهريزي شهري، آسيبپذيري در برابر سوانح (مانند زلزله، آتشسوزي) را افزايش ميدهد. در اين كشورها مشاركت كم جامعه در مانورهاي سوانح و آموزش كمكهاي اوليه و جمعيت بيش از حد در مناطق پرخطر و وجود سكونتگاههاي غيررسمي در مناطق دچار سيل يا زلزله، تلفات را افزايش ميدهند. آسيبپذيري نيروي كار مهاجر در كشورهاي خليجفارس و آموزش ناكافي و فقدان برنامههاي تخصصي براي امدادگران (به عنوان مثال، نشت مواد شيميايي، جستوجو و نجات شهري) از چالشهاي بزرگ است. حوادث آتشسوزي خليجفارس نظير آتشسوزيهاي ساختمانهاي بلندمرتبه در امارات متحده عربي و كويت، شكافهاي موجود در مقررات ايمني را آشكار كرده است. بهكارگيري فناوري مدرن (هوش مصنوعي براي هشدارهاي اوليه، پهپادها براي جستوجو و نجات) و بهبود همكاريهاي منطقهاي (تيمهاي واكنش مشترك، منابع مشترك) ميتواند به تقويت شرايط كمك كند. كشورهاي جنوب خليجفارس -عمدتا عربستانسعودي، امارات متحده عربي، قطر، كويت، بحرين و عمان- به دليل شهرنشيني سريع و ناپايدار و آب و هواي نامساعد، وابستگي شديد به نيروي كار مهاجران، با چالشهاي منحصر به فردي در زمينه پدافند غيرعامل مواجهند. موج گرما و توفانهاي شن در دماي شديد (اغلب بيش از 50 درجه سانتيگراد) خطرات آتشسوزي را افزايش ميدهد و تهديداتي براي سلامتي كارگران و امدادگران ايجاد ميكند.
آتشسوزي آسمانخراشها نظير آتشسوزي سال نو امارات متحده عربي (سال ۲۰۲۱) آتشسوزي برج مسكوني كويت (سال ۲۰۲۲) به دليل اجراي ضعيف قوانين ساختماني (مصالح روكش، ايمني الكتريكي) و كمبود سامانههاي آبپاش در برجهاي قديميتر و قابليتهاي محدود آتشنشاني در ارتفاعات بالا (هليكوپتر، كاميونهاي نردباندار) رخ ميدهند. آتشسوزيهاي صنعتي و تاسيسات نفتي و خطرات عمده به دليل صنايع پتروشيمي (به عنوان مثال، انفجار پالايشگاه كويت در سال ۲۰۲۲) وجود دارد.
شهرهاي پرجمعيت مانند دوبي، رياض و دوحه با ازدحام ترافيك و تاخير در رسيدن وسايل نقليه اورژانسي مواجه هستند. ريسك پروژههاي زيرزميني و بزرگ مانند سامانههاي مترو، تونلها و پروژههاي مشابه NEOM نياز به آموزشهاي تخصصي امداد و نجات دارند. خاموشيها نظير قطع شبكه برق عربستان در سال ۲۰۲۱ خدمات اورژانسي را مختل كرده است. امنيت سايبري و تهديدات زيرساختهاي حياتي به آسيبپذيريهاي شهر هوشمند مربوط و بسيار در معرض خطر است. سامانههاي ديجيتال امارات متحده عربي و عربستانسعودي در هر اختلال سايبري خدمات اورژانسي را مختل ميكنند. در صنايع نفت و گاز حملات پهپادي حوثيها (نظير حملات آرامكو عربستانسعودي در سال ۲۰۱۹) آمادگي پدافند غيرعامل در اين كشورها را به چالش كشيده است.
همپوشاني نقشها بين پدافند غيرعامل، پليس و ارتش در برخي كشورهاي خليجفارس و اعتماد بيش از حد به فناوريهاي ديجيتال بهويژه در امارات متحده عربي، سامانههاي ايمني اين كشورها را در سوانح احتمالي در معرض آسيب بيشتري قرار ميدهد. سيلهاي 2024 امارات متحده عربي با برنامهريزي ضعيف زهكشي، واكنش كند به دليل سامانههاي ازكار افتاده مثل آتشسوزي مسكوني كويت در سال 2022، كمبود پلههاي فرار آتش، روكشهاي قابل اشتعال و توفان شاهين مثل رخدادهاي عمان در سال 2021 و تخليههاي با تاخير ساحلي، نمودهايي از آسيبپذيريهاي اخير در اين كشورهاست.بيشتر كشورهاي حوزه خليجفارس، ثروت، زيرساختها و بودجه زيادي دارند ولي رشد ناپايدار و سريع، نيروي كار وابسته به مهاجران و اقليم نامساعد آنها، چالشهاي منحصر به فردي در پدافند غيرعامل ايجاد كرده است.