• 1404 چهارشنبه 21 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5579 -
  • 1402 چهارشنبه 22 شهريور

ديدار با مردي از افغانستان

محمد نيكوفر

روي مسير سفر به سمت شهر نورنبرگ آلمان و در صبحي زيبا به شهر كوچك Bad Königshofen رسيدم. شب گذشته در بيست كيلومتري شمال اين شهر و در جايي امن زير يك پل واقع در يك تقاطع برون‌شهري نسبتا آرام چادر زده و در آنجا خوابيده‌ بودم. با ورود به شهر اطراف را جست‌وجو كرده تا در جايي قمقمه‌هايم را آب كرده و نيز مواد غذايي بخرم. وقتي به مركز شهر رسيدم، آب‌نما و فواره‌اي در وسط ميدان ديدم. دوچرخه خود را در پياده‌رو مشرف به ميدان اصلي شهر گذاشته تا به سمت ميدان رفته و آب بردارم. اما قبل از آن از مردي كه در پياده‌رو در نزديكي من ايستاده بود، پرسيدم كه آيا آن آب براي نوشيدن مناسب است يا نه، جواب منفي داد و از من خواست تا صبر كنم. به داخل كافه رفت و با دو بطري آب بازگشت و گفت نيازي نيست پولي براي آن بدهم. گفت آب براي جهانگردان ورزشكار مجاني است. 
تعجب كردم. آلماني‌هاي بومي معمولا خشك و رسمي هستند و خيلي اهل اين نوع تعارفات نيستند. من در آن زمان حتي نمي‌دانستم وي مالك آن رستوران است. در مورد صبحانه كافه پرسيدم، جواب داد؛ بايد كمي منتظر بمانم تا شروع به ‌كار كنند. از من خواست تا دوچرخه را در گوشه‌اي بگذارم و در جايي در پشت يكي از ميزهاي پياده‌رو بنشينم. از من درباره مليتم پرسيد، جواب دادم ايراني هستم و به سمت نورنبرگ مي‌روم. گفت عجب و شروع كرد به فارسي حرف زدن. گفت اهل افغانستان است و بيست سال در انگلستان زندگي كرده است، اما حدود پنج سال قبل از آن به ‌اتفاق همسرش كه آلماني است و اهل همين شهر است به آنجا آمده‌اند و اين كافه را خريده و اكنون در آن مشغول به ‌كار است. من تا آماده‌شدن صبحانه گوشه‌اي دنج از پياده‌رو را انتخاب كردم تا بتوانم دوچرخه را در نزديكي خويش قرار دهم. كمي منتظر ماندنم تا به تدريج ميزهاي ديگر را چيدند و حدود نيم‌ساعت بعد صبحانه را برايم آوردند. صبحانه كامل دل‌چسب و خوبي بود. از وي اجازه گرفتم تا موبايل خود را در داخل به پريز وصل كنم تا شارژ شود نيز از دستشويي و توالت داخل استفاده كرده و آماده حركت به سمت نورنبرگ شدم. مجددا از وي در مورد پرداخت وجه سوال كردم، امتناع كرد. 
آن روزها طالبان به سمت كابل يورش آورده، اين شهر را تصرف كرده‌ و مجددا به صحنه حكمراني در افغانستان بازگشته ‌بودند. ملاقات با يك مرد مهمان‌نواز از افغانستان و نيز موضوع سرنوشت غم‌بار اين كشور؛ از مهم‌ترين اشتغالات ذهني من در آن روز بودند. 
به ويكتور عضو وارم‌شاورز كه قرار است ميهمان وي در شهر نورنبرگ باشم، نوشته‌ام كه دو روز ديگر به آنجا خواهم رسيد. هنوز بايد يك منزل‌گاه ديگر را طي كنم تا به آنجا برسم. احتمالا امشب و قبل از رسيدن به نورنبرگ، در كمپ‌سايتي در بامبرگ اقامت نمايم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون