همه؟ با هم جهاد
براي حفاظت از منابع طبيعي؟!
رحيم ملكنيا
همه با هم جهاد، براي حفاظت از منابعطبيعي؛ شعاري زيبا از طرف سازماني دولتي كه متولي مديريت عرصههاي طبيعي كشور است. شعاري كه در نگاه اول بيانگر عزم جدي سازمان جنگلها به نمايندگي از دولت براي بسيج مردم جهت حفاظت از اين عرصههاست. اما اين «همه» كه قرار است با هم در يك جهاد به حفاظت از اين عرصهها بپردازند، چه كساني هستند؟ احتمالا منظور سازمان شعاردهنده از اين همه، تمامي مردم كشور است، حال سوال اصلي اين است كه نهادها و سازمانهاي دولتي و غيردولتي قدرتمند هم در كنار اين مردم قرار است در جهادي همگاني به حفاظت از طبيعت كشور بپردازند؟ يا بهتر است سوال شود كه اگر همه مردم با هم دست به جهادي بزرگ بزنند، آيا رسيدن به حفاظت از منابع طبيعي ميسر خواهد شد؟ نگاهي به رخدادهاي اين حوزه و نحوه مديريت عرصههاي طبيعي نشان ميدهد كه پاسخ اين پرسش، منفي است. سازمان جنگلها چندين سال است كه در پاسخ به خواست اين «همه» براي سروسامان دادن به مديريت جنگلهاي هيركاني عاجز مانده و نگين سبز شما در برزخي از بيبرنامگي بهسر ميبرد. همراهي و جهاد فعالين منابع طبيعي، فعالين رسانه، متخصصين، دانشگاه و بخش تحقيقات براي قانع كردن سازمان جنگلها جهت برون رفت از اين بلاتكليفي بينتيجه مانده است. اگر جهاد همه منجر به حفاظت ميشد، امروز نه تنها در عوض رهاسازي هيركاني، شاهد مديريت آن تحت طرحهاي نوين بوديم، بلكه مشكلاتي همانند جولان دام و قاچاق در اين عرصهها به شدت امروز نبود. اين «همه» در موضوعات ديگر همچون حفاظت از جنگلهاي زاگرس، مبارزه با قاچاق چوب، قطع درختان در بيشهزارها و حاشيه رودخانهها، تخريب جنگل براي طرحهاي مختلف توسعه و موارد بيشمار ديگر هم، قادر نبودهاند در اين جهاد حفاظتي، سازمان جنگلها، ساير بخشهاي دولتي يا نهادهاي ديگر را با خود همراه كنند. دولت خود در اين راه با تصميمات و اقداماتي عجيب، اراده و خواست «همه» را به چالش كشيده است. در آخرين اقدام، تلاش براي سند زدن بستر و حاشيه رودخانهها و تالابها به نام وزارت نيرو، تيري بود بر اراده و خواست «همه» براي حفاظت. انتقال مديريت اين عرصهها به وزارت نيرو نشان ميدهد كه دولت بيش از آنكه به دنبال حفاظت اين عرصهها باشد، به دنبال واگذاري آنها به بخشي از بدنه خود است كه هويتش با پروژههاي دستكاري كننده طبيعت عجين شده است. در ساختار وزارت جهاد كشاورزي نيز سازمان جنگلها به عنوان نماينده دولت، بيش از ديگران نيازمند جهاد براي حفاظت از اين عرصههاست، اما در وضعيتي مخالف اين انتظار، اين بخش كشاورزي وزارت جهاد است كه براي تغيير كاربري منابع طبيعي و تبديل آن به باغ و مزرعه و چراگاه دام نيازمند سازمان جنگلهاست. در اين ميان نه تنها بخش كشاورزي وزارت جهاد، بلكه ساير بخشها از سخاوتمندي سازمان جنگلها بينصيب نبوده و بدون بيم از برخورد با اقداماتشان، مشغول تخريب و تغيير كاربري منابع طبيعي هستند. گويي دولت و نمايندهاش در امور منابع طبيعي كماكان بر شعار درماني اصرار داشته و به مديريت بنري و بيلبوردي خود ادامه ميدهند. مديريتي كه در گزارشات، پوسترها و بنرها سرشار از موفقيت است اما در عرصه و ميدان، يا نظارهگر ساكت تخريب است يا با دست بردن در مفاهيم علمي و تفسير به مطلوب آنها، از اين تخريبها حمايت ميكند. پس «همه» مورد نظر شعار هفته منابع طبيعي، قرار است چگونه به حفاظت بپردازند؟ آيا آتش روشن نكردن در طبيعت، برنامههاي كاشت نهال عمدتا بيسرانجام و شركت در نمايشهاي هفته منابع طبيعي و نهضت ملي براي سرسبزي كشور كفايت ميكند؟ آيا اين اقدامات در برابر ديدگاه حاكم بر سازمان جنگلها و برنامههاي آن ميتواند باعث حفاظت شود؟ در دوره بلاتكليفي شمال، آتشسوزي بيشتر خسارت زده است يا قاچاق و تخريب سرمايههاي گذشته؟ در زاگرس هم آتشسوزي با تمام تخريبهايش، به پاي تخريبهاي طرحها و بيبرنامگي سازمان نميرسد. حتي اگر تمام تقصير آتشسوزي زاگرس را هم متوجه آن «همه» مورد نظر در شعار بدانيم، سازمان جنگلها براي رفع اين مشكل چه اقدامي انجام داده است؟
هيات علمي دانشگاه لرستان