عليرضا ميريوسفي در گفتوگو با «اعتماد»:
عربستان تمايلي براي بهبود روابط با ايران ندارد
محمدابراهيم ترقينژاد/ از آغاز به كار دولت يازدهم، اميدها براي بهبود و گسترش مدبرانه روابط با كشورهاي مختلف دنيا بيش از پيش شده و در اين ميان، روزنهها براي عادي شدن روابط تهران و رياض نيز از هر كشور ديگري اهميت بسياري به خود گرفته است؛ از شخص رييسجمهور كه در روزهاي كانديداتوري براي رياستجمهوري از ترميم روابط با اين كشور سخن ميگفت تا رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام كه براي احياي روابط ايران و عربستان چندين اعلام آمادگي براي سفر به عربستان كرد اما هر بار كه اميدها براي بهبود روابط بيش از هر زمان ديگري شده، سايه تيره ابرهاي حوادث مختلف منطقهاي بر روابط دو كشور افتاده است. اين روزها نيز حمله نظامي عربستان سعودي به يمن بيش از هر حادثه ديگري بر اين مساله سنگيني ميكند به شكلي كه حسن روحاني براي نخستين بار در صحبتهاي اخير خود انتقادات آشكاري نسبت به اين اقدام سعوديها كرد. عليرضا ميريوسفي، مدير گروه مطالعات خاورميانه دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت خارجه در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص تيرگي روابط تهران و رياض معتقد است كه مشكل عربستان، نه ايران بلكه سياستهاي اين كشور در قبال تحولات منطقهاي و ادامه امواج بيداري و خودآگاهي اسلامي ميان مردم منطقه است كه از آن احساس خطر ميكنند و با بحثهاي موهومي نظير هلال شيعي يا طرح اتهامات غيرواقعي هستهاي ميخواهند رفتار خود را توجيه كنند. اين كارشناس مسائل سياست خارجي با بازنده خواندن تمامي كشورهاي منطقه در صورت ادامه بحران منطقهاي، تاكيد دارد كه همزيستي مسالمتآميز تنها راهي است كه كشورهاي منطقه ميتوانند منافع خويش را تامين كنند. وي با اشاره به تمايل و اراده دولت تدبير و اميد براي بهبود و گسترش روابط خود با تمامي كشورهاي منطقه تصريح ميكند كه رياض تمايلي براي ترميم روابط با تهران ندارد و تحولات اخير عربستان اين عدم تمايل را دامن زده است. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با عليرضا ميريوسفي در ادامه ميآيد:
در منطقه راهي جز همزيستي مسالمتآميز وجود ندارد و سياستهاي هيجاني و سلطهجويانه با اصول و واقعيات قرن ۲۱ سازگار نيست. بيترديد عربستان هزينههايي غيرضروري را بر خود و همسايگانش تحميل ميكند كه همگي از داشتههاي جهان اسلام است
با شروع كار دولت يازدهم به نظر ميرسيد روابط ايران و عربستان به سمت همگرايي حركت كند و در اين راستا نيز شاهد اعلام اراده جمهوري اسلامي ايران براي رفع اختلافات گذشته بوديم اما آنچه ديده ميشود واگرايي دو كشور است. رييسجمهوري نيز در صحبتهاي اخيرشان چندين بار در خصوص رفتارهاي عربستان صحبت كردند و هشدارهايي دادند. به نظر شما چرا تهران و رياض با وجود آن اراده از يكديگر دور شدهاند؟
صحبتهاي اخير آقاي روحاني درباره عربستان بسيار وسيعتر از روابط ايران و عربستان است و تنها ناظر بر روابط دوجانبه تهران و رياض نيست. هشدارهاي آقاي روحاني نيز در واقع پيشبيني و هشدارهاي خيرخواهانه است، چراكه عربستان وارد فضاي بدي شده است كه ادامه آن به ضرر خود آنها و كل منطقه خواهد بود. هنگامي كه امريكا در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله كرد، ايران در آن زمان اعلام كرد كه عراق باتلاق امريكاييها خواهد بود و اين در حالي است كه ايران حامي صدام نبوده و نيست. آنچه در روابط تهران و رياض مهم است و بر روابط دوجانبهشان اثر گذاشته است، مشت آهنين و برخورد عربستان با موضوع انقلابهاي عربي و بيداري اسلامي هم در داخل عربستان و هم كشورهاي همسايه در چهار سال گذشته است. عربستان سعي ميكند روابط خصمانه خود با ملتها و دولتهاي همسايهاش را فرافكني كرده و آن را به دخالتهاي ايران نسبت دهد. سياست مشت آهنين عربستان در قبال انقلابهاي عربي از ۸ فوريه ۲۰۱۱ آغاز شد. در اين تاريخ و سه روز قبل از سقوط مبارك، ملك عبدالله با اوباما تماس گرفت و گفت كه حتي به قيمت راه افتادن حمام خون در مصر، مبارك بايد باقي بماند. با اين وجود، حسني مبارك سقوط كرد ولي سياست مشت آهنين سعودي تغييري نكرد و خود را در سركوب اعتراضات در بحرين و كودتاي مصر و امروز حوادث يمن نشان داده است. با اين حال مساله يمن متفاوت با ديگر كشورها است. يمن، كشوري است با ۲۳ ميليون نفر جمعيت و ۶۰ ميليون قبضه سلاح و با وجود تبليغات سعوديها و غربيها، حتي اگر حمايتهاي ايران از مردم مظلوم منطقه نبود، مقاومت دربرابر سياستهاي توسعه طلبانه عربستان در يمن و ساير نقاط وجود داشت. تفاوت سياست ايران و عربستان در منطقه اين است كه تهران در منطقه به دنبال ثبات است و به دوستان منطقهاي خود نيز توصيه ميكند تا به دنبال سياستهاي ثباتآفرين باشند، ولي عربستان ميان سياست افزايش نفوذ و سياست ايجاد ثبات، سياست افزايش نفوذ را انتخاب كرده است. سياستهاي افزايش نفوذ، مقاومتآفرين هستند و مشكل سعوديها در واقع ماهيت سياستهاي خودشان است.
اين اختلاف ديدگاه برخلاف آن اراده اوليه كه از سوي دولت آقاي روحاني ديده شد و دكترين تعامل سازنده نيست. چرا آن اراده نتوانست اين اختلافات را از بين ببرد؟
موضعگيري آقاي روحاني عليه عربستان نبود، بلكه پيشبيني و هشدارهاي دلسوزانهاي بود كه بر پايان جنگ و برادركشي تاكيد داشت، چراكه بازنده جنگ در منطقه همه كشورهاي منطقه هستند و اگر كسي فكر برنده بودن از وجود بحران و جنگ در منطقه را ميكند، اشتباه ميكند. اينكه چرا اين سياستهاي تعاملي رخ نداده است، بايد در وجود مشكل در سوي ديگر كنش دوسويه تعامل آن را بررسي كرد. وقتي شما اعلام ميكنيد كه ميخواهيد روابط بهتري با همسايگان داشته باشيد، آنها نيز بايد آمادگي و تمايل اين كار را داشته باشند...
آيا اين تعامل و تمايل در طرف مقابل نبوده است؟
يقينا اين تمايل در عربستان نبوده است. وقتي طرف مقابل وارد يك بحران عميق داخلي و منطقهاي ميشود كه همان بيداري اسلامي است، از هر بهانهاي براي حفظ بقاي خود استفاده خواهد كرد. براي درك عمق بحران عربستان ميتوان به نكتهاي اشاره كرد. چهار روز پس از سقوط مبارك در مصر و شروع دومينوي بيداري اسلامي در منطقه، خبرنگار روزنامه وال استريت ژورنال در رياض گزارشي منتشر و ادعا كرد كه مقصد بعدي اين انقلابها، عربستان خواهد بود چراكه ۴۰ درصد اين كشور در زير خط فقر زندگي ميكنند و ۷۰ درصد فاقد منزل مسكوني مناسب هستند و هفت هزار شاهزده سعودي، منابع اين كشور را ميان خود توزيع كردهاند. يك هفته بعد عربستان بسته ۱۰ ميليارد دلاري رفاهي خود را براي كمك به مردم اعلام كرد و متعاقبا يك برنامه ۹۳ ميليارد دلاري به اجرا گذاشته شد. كشوري كه دچار بحران عميق هويتي و اجتماعي است، شرايط عادي ندارد كه بخواهد روابطش را عادي كند. از نخستين اقداماتي كه آقاي ظريف پس از تصدي پست وزير امورخارجه انجام داد، اين بود كه مقالهاي را در الشرق الاوسط به چاپ رساند مبني بر اينكه همسايگان ما اولويت اول ما هستند اما جوابي كه اين مقاله گرفت، آن بود كه سفير عربستان در لندن در نيويورك تايمز مقالهاي شديداللحن و گستاخانه نوشت و در آن اعلام كرد رياض بهتنهايي سياستهاي خود را جلو ميبرد و منتظر كسي نميماند و پس از آن شاهد به آتش كشيده شدن منطقه بوديم. آقاي ظريف نيز چند هفته قبل يادداشتي در نيويوركتايمز نوشتند كه باز از لزوم راهاندازي يك مجمع گفتوگوي منطقهاي سخن گفته بود، ولي باز هم جوابي گرفته نشد. عربستان چهار سال است كه سياست مشت آهنين را در برابر هر بحراني اتخاذ كرده است. فوت ملك عبدالله كه به محافظهكاري از سوي حاكمان جديد عربستان متهم بود و روي كار آمدن پادشاه جديد نيز اين فضا را تشديد كرده است.
اشارهاي به تحولات داخلي عربستان داشتيد. تاثير اين تحولات را چگونه ميبينيد؟
فرآيند تصميمسازي در عربستان به طور اعم و سياست خارجي به طور اخص بر سه پايه استوار است: پادشاه، اجماع و مذهب. زلزله سياسي اخير عربستان كه از پسلرزههاي بحران يمن است، عملا اجماع ميان شاهزادگان را از بين برده است و به راديكاليزم در اين كشور دامن زده است، چراكه حمله اخير به يمن و سياستهاي فعلي، به قدري غيرمنطقي و غيرمعقولانه است كه نميتواند با اجماع شاهزادگان سعودي همراه شود. فضاي روابط تهران و رياض متاثر از بحران سياسي، اجتماعي و منطقهاي در عربستان خواهد بود. درمجموع، مشكل روابط تهران و عربستان به دليل سياستهاي دولت يازدهم نيست چراكه طرف مقابل نه تمايل دارد و نه آماده است كه روابط را بهبود ببخشد و اگر ايران همين حمايتهاي فعلي خود را هم از انصارالله و مردم مظلوم يمن متوقف كند، باز عربستان به سياستهاي افزايش نفوذ خود در منطقه ادامه خواهد داد. اصولا هيچ ملت و دولت مستقلي در قرن بيست و يكم سيطره و نفوذ يك دولت خارجي بر خود را نميپذيرد و عربستان بايد با اين واقعيت كنار بيايد كه در عصر حاضر حتي قدرتهاي بزرگ هم در سياستهاي توسعه نفوذ خود تجديدنظر كردهاند.
شما در صحبتهايتان بيان كرديد كه ادامه بحران يمن به سود هيچ كس نخواهد بود. راهكار عملي كه شما براي بهبود روابط ايران و عربستان و كاهش بحران در منطقه پيشنهاد ميكنيد، چيست؟
طرح چهار مادهاي ايران ميتوانست توقف حملات به يمن را در پي داشته باشد، ولي برخورد عربستان با آن نشان داد كه اين كشور هيچ راهحل منطقي و استراتژي خروج از بحران براي جنگ يمن ندارد. شما پيش شرطهاي عربستان براي آتشبس را با شروط انصارالله مقايسه كنيد. انصارالله گفته است كه قبل از شروع مذاكرات بايد حملات متوقف و محاصره دريايي و هوايي يمن برداشته شود كه شروط معقولي است زيرا در فشار كه نميتوان مذاكره كرد، ولي عربستان شرطهاي پرتعداد، نامعقول و غيرقابل اجرايي را مطرح كرده است. از طرف ايران سياست تعامل سازنده با همسايگان ديگر عربستان در منطقه ميتواند راهكار خوبي براي پايان بخشيدن به بحران كنوني باشد. عربستان در شرايط كنوني رفتار معقول و منطقي ندارد، ولي ميتوان با كشورهاي پيراموني عربستان كه اين كشور درصدد يارگيري با آنها است، رايزني كرد و وقتي رياض ببيند كه تنها مانده است، در سياستهاي خود تجديدنظر ميكند. وقتي عربستان به يمن حمله كرد، روي نيروي زميني پاكستان و مصر حساب ويژهاي باز كرده بود كه اين اتفاق نيفتاد و يكي از علل مهم ناكامي عربستان در حمله به يمن بود. به نظرم بايد اين تعامل سازنده و فعال با كشورهاي منطقه و همسايه ادامه يابد.
به نظر شما چقدر مساله مذاكرات هستهاي و ترسيم چشمانداز و افقي براي دستيابي به توافق جامعه نهايي منجر به رفتارهايي اينچنيني از سوي دولت عربستان شده است؟
آن چيز كه اعتقاد دارم، اين است كه مشكل عربستان، ايران نيست، بلكه سياستهاي ناكارآمد و غيرمنطقي و سلطهجويانه اين كشور عليه همسايگانش است. همان طور كه دكتر روحاني به درستي اشاره كرد، ابزار عربستان در سالهاي گذشته صرفا پول و حمايت از گروههاي تندرو بوده است. ايران براي عربستان يك بهانه و توجيه براي رفتارهاي غيرانساني و غيرمنطقياش است. مشكل عربستان، ادامه امواج بيداري و خودآگاهي اسلامي ميان مردم منطقه است كه از آن احساس خطر ميكند و با بحثهاي موهومي نظير هلال شيعي يا طرح اتهامات غيرواقعي هستهاي ميخواهند رفتار خود را توجيه كنند. در مجموع رابطه منطقي ميان مساله هستهاي و تشديد اقدامات عربستان وجود ندارد. دامن زدن عمدي به اين مساله از سوي كشورهاي غربي نيز در تشديد بحران بيتاثير نيست و يكي از اهداف آن فروش اسلحه و حضور امنيتي بلندمدت در منطقه است.
چشمانداز دو كشور در ماههاي آتي را چطور ميبينيد؟
به نظر من، در منطقه راهي جز همزيستي مسالمتآميز وجود ندارد و سياستهاي هيجاني و سلطهجويانه با اصول و واقعيات قرن ۲۱ سازگار نيست. بيترديد عربستان هزينههايي غيرضروري را بر خود و همسايگانش تحميل ميكند كه همگي از داشتههاي جهان اسلام است. هشدارهاي روحاني نيز دلسوزانه و آيندهنگرانه است و بايد همگي با پرهيز از صرف توان خود در مسائل موهوم و اختلافي نظير دامن زدن به اختلافات فرقهاي و... بايد سعي بر دور كردن تهديد غده سرطاني اسراييل از جهان اسلام بكنند. قبل از همه اينها توقف فوري برادركشي و جنگ در يمن از فوريترين ضرورتهاست.
گروهي از منتقدان دولت قطع رابطه سياسي با عربستان را پيشنهاد كردهاند. نظر شما در اين باره چيست؟
راهي جز گفتوگو براي حل يا تخفيف مسائل منطقه وجود ندارد. در مقاله آقاي ظريف در نيويورك تايمز هم روي همين مساله تاكيد شده بود. باز بودن كانالهاي گفتوگو بين همسايگان ضروري است و بستن آن فكر نميكنم به حل مشكلات كمكي بكند.