ما هم معتقديم، ازقلم شمشيرنسازيم
وحيد معتمد نژاد
از پاپيروس تا صفحات رنگي و درخشان شبكههاي اجتماعي كه امروز به راحتي هر اطلاعاتي را در كوتاهترين زمان در اختيار همگان قرار ميدهند، دير زماني گذشته و اين چرخش اطلاعات بنا بر سلايق سياسي دولتها دستخوش تغيير و تحولات قرارگرفته است. از زماني كه به ياقوت مستعصمي، خوشنويس عهد خلفاي عباسي در حمله مغول اطلاع دادند كه چه نشستهاي كه شهر را به غارت بردند و او در جواب گفت: چه باك، «نوني» نوشتهام كه به دنيا ميارزد؛ تا به امروز از اين دست «جانفشانيهاي فرهنگي» در ادوار و اعصار گوناگون حكومتي، به وفور ديده شده است وهر كدام از آنها به نوعي سرفصل نويني در رشد فزاينده آگاهيهاي عمومي به حساب ميآيد. امروزه، چنانچه كتاب بدون مميزي در معرض همگان قرار گيرد، ميتواند پايههاي محكمي در بناي فرهنگ ايجاد كند تا از استحكام آن، جامعهاي به «پناه امن اجتماعي» برسد و از اين سرپناه به آنچه افراد آن در گشودن درهاي توسعه همهجانبه ميانديشند، افق را نظارهگر باشند. اينكه آيا اين هدف در جامعه كنوني ما، دنبال ميشود يا تحت تاثير القائات فكري و خط مشي سياسي احزاب يا جناحهاي سياسي در طول ساليان گذشته به انحاي مختلف به بيراهه رفته، محور اصلي سخنان رييسجمهور در افتتاح بيستوهشتمين نمايشگاه كتاب تهران بود كه بار ديگر از سوي وي با ادبياتي آشنا بيان شد. شخص ايشان به خوبي آگاه است كه هرچند غبار مميزي در دولت ايشان، اندكي از چادرسياهي كه در دوره قبلي بر قلم و كتابت كشيده شده بود، زدوده شده و جلاي نسبتا شفافي از آن به چشم ميخورد، اما هنوز به آن اعتدالي كه در قولهاي انتخاباتي بر زبان ميراندند، نرسيده است و هنوز كتابها در هيات نظارت به صداقت ورق نميخورند. ما هم معتقديم كه زبان گوياي فرهنگ ما كه ريشه در آداب ملي و ديني دارد، كتاب است نه شمشير؛ اما شما هم واقفيد كه گاه در بسياري از موارد، قلمي كه ترسيم فرهنگ كتابت ميكند، هنوز در دوره شما به اجبار جوهرش تهي ميشود و حكم همان شمشيري را دارد كه شما بر زبان رانديد و گاه بسياري از كلمات و سطوري كه در مقاطع گوناگون، ارزش محسوب ميشد، امروزه در دستان مردان نظارت، جا ميماند. ما هم معتقديم كه مولفان و ناشران بزرگ را بايد مددكاران اجتماعي بدانيم، اما به اينها تا چه حد درحق تاليف و تضمين عدم لغو پروانه، مدد ميرسانيم؟!ما هم معتقديم كه كتاب بايد در سبد خانوار جا بگيرد، اما با كدام بنيه اقتصادي؟ فردي را كه بر سفره شب خويش به نگراني مينگرد و به دليل بهاي بالاي كتاب، قيد خواندن را ميزند با كدام استدلال و منطق ميتوان تشويق به خريد كتاب كرد؟ما هم معتقديم كه رسانهها بايد بيشتر به كتاب بپردازند، اما زماني كه صفحه حوادث رسانهها بيشترين خواننده را به خود جلب ميكند، چه كنيم كه صفحه كتاب رسانه به يك چشم به هم زدن ورق نخورد؟!ما هم معتقديم كه زنگ كتابخواني بايد در مدارس احيا شود، اما با چه راهكار و منطقي اين زنگ را براي دانشآموزان جذابسازيم كه از اين زنگ به عنوان «زنگ تفريح» ياد نكرده و از صفحات كتاب «موشك سرگرمي» نسازند. وما هم معتقديم چنانچه همه اين موارد در سايه «مديريت آگاهانه افكار» انجام پذيرد، به رشد و توسعه فرهنگ اصيل ايراني نايل آمده و نسل بعدي از شما به نيكي ياد خواهند كرد.