ايران و خاورميانه عاري از سلاحهاي هستهاي
محمدتقي حسيني
كنفرانس مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي در سال جاري در شرايطي بسيار متفاوت در مقر سازمان ملل متحد در نيويوك آغاز شد. اعضاي اين معاهده هر پنج سال يك بار در كنفرانسي كاركرد و اجراي معاهده در زمينههاي مختلف را مورد بررسي قرار ميدهند. همه كاميابيها يا شكستها در اجراي معاهده در اين كنفرانس توسط نمايندگان كشورهاي عضو مورد بررسي قرار ميگيرد و راهكارهاي اجراي موثرتر معاهده نيز ارايه ميشود. يكي از موضوعات عمدهاي كه هميشه در كنفرانسهاي مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي مورد بررسي قرار ميگيرد و از خواستههاي اساسي كشورهاي عربي و ايران بوده است، موضوع ايجاد خاورميانه عاري از سلاحهاي هستهاي است. انديشه ايجاد منطقه عاري از سلاحهاي هستهاي نخستين بار از سوي ايران در سال 1974 ميلادي مطرح شد و تدريجا مورد استقبال كشورهاي منطقه قرار گرفت. در چند دهه اخير و به فراخور تحولات منطقهاي، ايران و مصر مشتركا و يا در مقاطعي هر كدام به تنهايي، نقش رهبري در پيشبرد اين انديشه در چارچوب نظام بينالمللي را بر عهده داشتهاند. با اينكه همه كشورهاي خاورميانه به معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي پيوستند و تاسيسات اتمي خود را تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي قرار دادند، اما خودداري رژيم اسراييل از پيوستن به معاهده و داشتن فعاليتهاي هستهاي گسترده و خارج از پادمان آن به عنوان تهديدي دايمي براي كشورهاي منطقه و مانع اصلي براي عاريسازي خاورميانه از سلاح اتمي محسوب ميشود. اين رژيم در سايه سياست موسوم به «سياست ابهام» برخورداري از زرادخانه قابل توجهي از سلاح اتمي را نيز نفي نكرده است. كشورهاي عضو منطقه خاورميانه راهكارهاي مختلفي را براي تحقق بخشيدن به هدف عاريسازي اين منطقه از سلاح هستهاي دنبال كردهاند. در سال 1995 كه اعتبار معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي براي هميشه تمديد شد، يك قطعنامه جداگانه كه قدرتهاي هستهاي باني آن بودند به تصويب رسيد كه تعهد بر عاريسازي خاورميانه از سلاح هستهاي را مورد تاكيد قرار ميداد. در سال 2010 كنفرانس مرور معاهده مصوبهاي را گذراند كه به موجب آن بايد كنفرانسي مخصوص موضوع عاريسازي خاورميانه از سلاح هستهاي شكل ميگرفت و گزارش خود را به كنفرانس سال 2015 ارايه ميداد. اين كنفرانس با مخالفت و كارشكنيهاي لجوجانه رژيم اسراييل هرگز شكل نگرفت و بيگمان گزارش در اين زمينه به كنفرانس مرور معاهده مايوسكننده خواهد بود، زيرا هيچ دستاوردي در اين زمينه براي ارايه كردن به جهانيان وجود ندارد. در اين زمينه امريكا به عنوان بزرگترين حامي رژيم اسراييل نقش مخربي بازي كرده است. در كنفرانس سال 2010 امريكا تلاش زيادي كرد تا از تصويب چنين موضوعي جلوگيري كند. اما در مقابل پافشاري كشورهاي منطقه خاورميانه و حمايت ساير گروههاي جغرافيايي از اين ديدگاه، امريكا نتوانست از تصويب اين خواسته كشورهاي منطقه جلوگيري كند.
از آنجا كه براي امريكا ايستادن در مقابل اين مصوبه پرهزينه بود، اين كشور به اكراه و با ابراز نارضايتي در جلسه عمومي كنفرانس با آن موافقت كرد. اين موافقت امريكا، نارضايتي و خشم لابيهاي صهونيستي را به دنبال داشت و مقامات مختلف دولت اوباما تا مدتها مشغول توضيح دادن در مورد چرايي پيوستن به اين مصوبه بودند.
در سال جاري اما شرايط دشوارتري پيش روي كشورهاي خاورميانه براي رسيدن به هدف عاريسازي اين منطقه از سلاحهاي هستهاي قرار دارد و همين شرايط موجب ميشود كه رژيم اسراييل و دولت امريكا درصدد بهرهبرداري براي به محاق سپردن اين خواسته كشورهاي خاورميانه برآيند. بروز گروههاي تروريستي تكفيري در سوريه وعراق كه منجر به ويراني اين دو كشور و ايجاد يك جنگ خونين و پر هزينه داخلي شده است به عنوان موهبتي براي رژيم اسراييل است. مصر پس از سرنگوني مبارك در 11 فوريه سال 2011 و متعاقب آن با ناكامي اخوانالمسلمين و مداخله نظاميان و بركناري محمد مرسي در سوم جولاي 2013 و نهايتا ايستادگي نظاميان در مقابل معترضين كه به برخوردهاي خونين منتهي شد، در وضعيت شكنندهاي قرار گرفته است كه امكان مانور و جريانسازي اين كشور را در جهان عرب گرفته يا به حداقل ممكن رسانده است. مصر اكنون فاقد جايگاهي است كه در كنفرانس سال 2010 از آن برخوردار بود. دولت سوريه پس از مواجه شدن با اتهام كاربرد سلاحهاي شيميايي كه به نظر ميرسيد ترفندي بود كه براي توجيه لشكركشي غرب عليه حكومت بشاراسد طراحي شد، در موضع خطرناكي قرار گرفت و سرانجام ناچار شد در اكتبر 2013 رسما به كنوانسيون ممنوعيت سلاحهاي شيميايي بپيوندد، تا از اين طريق خطر حمله غربيها را دفع كند.
سوريه اكنون بيشتر از هر زمان ديگر در موضوع منطقه عاريسازي خاورميانه از سلاح هستهاي در موضع ضعف قرار دارد و طبيعي است كه در شرايط موجود تلاش كردن در اين زمينه از اولويت هاي دمشق نيست. التهابات ليبي و سرنگوني حكمراني مطلق و 40 ساله معمر قذافي منجر به يك وضعيت بيثبات و شكننده در اين كشور شده كه آن را نيز از يك كشور تاثيرگذار در موضوع مورد بحث ساقط كرده است. بحران يمن و جنگ خونيني كه حكومت آل سعود در اين كشور آغاز كرده است نيز در جهت تضعيف موضع كشورهاي منطقه براي ايجاد جبههاي در راستاي تحقق عاريسازي خاورميانه از سلاح هستهاي است.
رژيم اسراييل در كنفرانس مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي عضويت ندارد. اگر شرايطي مشابه سال 2010 بر كنفرانس مرور معاهده حاكم ميبود، بيترديد امريكا به عنوان حامي رژيم اسراييل در كنفرانس حاضر بايد فشار و انزواي زيادي را تحمل ميكرد. اما حوادث رخ داده در خاورميانه همهچيز را عوض كرده است. اسراييل از اين منظر نيز از برندگان حوادث جاري در خاورميانه بوده است. در چنين شرايطي به نظر ميرسد كه جمهوري اسلامي ايران در كنفرانس مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي، وظيفه سنگينتري را برعهده دارد. جمهوري اسلامي ايران به دلايلي توان نقشآفريني بالايي در اين كنفرانس دارد. ايران به عنوان رييس جنبش عدم تعهد نقش محوري در اين كنفرانس دارد و وظيفه سنگين هماهنگكنندگي مواضع عدم تعهد را به دوش ميكشد. اين جايگاه براي ايران قدرت مانور خوبي را فراهم ميكند.
داشتن نمايندگي از جانب عدم تعهد و تبيين مواضع تعداد گستردهاي از كشورهاي عضو معاهده، موقعيتي است كه ايران بايد از آن نهايت استفاده را براي پيشبرد اهداف خلع سلاح هستهاي به عمل آورد. اتفاق ديگري كه وزن ايران را افزايش داده است و بر كنفرانس حاضر تاثير دارد، روند گفتوگوهاي ايران و كشورهاي 1+5 است. تفاهمهاي به دست آمده بين ايران و مجموعه يادشده هرچند هنوز به سرانجام خود نرسيده است، اما براي ايران موقعيت متفاوتي فراهم كرده است. بنابراين در شرايط موجود كه ويژگي اصلي آن خلأ قدرت و آشفتگي در منطقه خاورميانه است، تنها كشوري كه ميتواند نقشآفريني كرده و توازن لازم را در كنفرانس 2015 مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي به وجود آورد و فشار افكار عمومي بينالمللي را بر سر رژيم اسراييل در بحث عاريسازي خاورميانه از سلاحهاي هستهاي زنده نگه دارد، ايران است. هر چند اين موضوع براي ايران بدون دشواري نيست.
اما ايران نشان داده است در اين زمينهها قابليت و مهارتهاي لازم را دارد. ضرورت دارد تا دستگاه ديپلماسي براي پيشبرد هدف عاريسازي خاورميانه از سلاح هستهاي در اين كنفرانس نيز از همه توان خود استفاده كند زيرا شرايط موجود منطقه مساعد آن است كه رژيم اسراييل و دولت امريكا به عنوان بزرگترين حامي اين رژيم خود را از اين موقعيت رها كنند و فشار سياسي و اخلاقي كه از اين ناحيه در جامعه بينالمللي عليه آنها وجود دارد را لااقل براي مدتي از خود دور كنند. اكنون به خوبي قابل درك است كه بار ديگر كشورهاي خاورميانه براي تحقق يافتن آرزوي ديرينه خود مبني بر عاري شدن منطقه از سلاح هستهاي كه كمك موثري به ارتقاي ثبات و ايمني در اين منطقه خواهد بود، در شرايطي قرار گرفتهاند كه تنها ايران ميتواند به آنها كمك كند.
*مدرس درس كنترل تسليحات و عضو هيات ايران در كنفرانس 2010 مرور معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي