اگر بخواهيم به افق 1404 دست يابيم ، بايد نرخ هشتدرصد رشد اقتصادي را داشته باشيم كه اين امر محقق نخواهد شد مگر اينكه حوزه سرمايهگذاري را توسعه دهيم. ازآنجاكه دولت تصميم گرفته رونق را به اقتصاد بازگرداند و در اين زمينه دو لايحه براي خروج از ركود و حمايت از توليد به مجلس فرستاده شده است به نظر ميرسد در اين زمينه بايد فعاليت وسيعي انجام گيرد
به نظر ميرسد حوزه معدن و صنايع معدني بايد از حوزه صندوق توسعه ملي بيشتر مورد توجه قرار گيرد و تسهيلاتي كه براي سرمايهگذاري در اين حوزه اعطا ميشود بايد روشهاي سهلتري داشته باشد، زيرا اين حوزه ريسكپذير بوده و بازده آن طولاني مدت است. بنابراين بايد تسهيلات بيشــتري در ايــن حوزه پرداخت شود
محصولات معدني صنايع معدني، تا ششدرصد توليد ناخالص داخلي كشور را در اختيار دارند كه يكدرصد آن به حوزه معدن و پنجدرصد نيز به صنايع معدني بازميگردد. اين سهم در بيشتر كشورهاي پيشرفته بين 16 تا 40درصد توليد ناخالص داخلي آن كشورهاست، درحالي كه ايران در رتبه نهم توليدكنندگان معدني جهان قرار دارد؛ از نظر تنوع محصولات معدني نيز با بيش از 60 نوع محصول معدني در رتبه 15 جهان هستيم. من فكر ميكنم ميتوانيم سهم معدن و صنايع معدني را در توليد ناخالص داخلي تا 16 درصد نيز افزايش دهيم كه اين اصلا امري عجيب نيست نكته بسيار مهمي كه بايد راحت به مردم بگوييم اين است كه بايد بپذيريم براي رسيدن به رشد بالاي 10 درصد كه بتواند كشور را به هدف 1404 برساند حتما به سرمايههاي خارجي نيازمند هستيم. معدن به ذات خود نميتواند تحرك زيادي را ايجاد كند و بايد تكنولوژي آن وارد كشور شود و بخش خصوصي و سرمايهگذار داخلي بهتنهايي نميتواند شرايط مطلوب اين بخش را فراهم كند كشورهايي مثل چين و مالزي و تركيه با حفظ منافع خودشان با جذب سرمايهگذار خارجي توانستند به اين رشدها برسند. برخي عزيزان كه همواره به توان داخلي تكيه دارند و در مقابل سرمايهگذار خارجي گارد ميگيرند بايد بدانند حضور سرمايهگذار خارجي به كشور اصلا منافي حفظ غيرت و استقلال ما نيست. نكتهاي كه وجود دارد، اين است كه براي داخل كشور بايد شرايط ورود سرمايهگذار خارجي را فراهم كنيم
اين يك واقعيت است كه نميتوان از معدن به عنوان جايگزين صنعت نفت ياد كرد، زيرا بههرحال نفت جايگاه خود را در اقتصاد كشور دارد، اما توجه ويژه به حوزه معدن و صنايع معدني ميتواند درآمد مناسب جديد براي كشور ايجاد كند
در حال حاضر به نظر ما مهمترين كار اين است كه صندوق معادن را راهاندازي و تقويت كنيم. اين صندوق در حالحاضر با 10 ميليارد تومان فعاليت ميكند كه اگر اين سرمايه افزايش يافته و به 200 ميليارد تومان برسد اين صندوق ميتواند از فعالين معادن سنگهاي ساختماني و معدنــــكاران حمايــت كنــد
نرگس رسولي / روي ميزش مملو است از كاغذها و پروندههايي كه منتظر نوشتن يادداشت و دستوري هستند، بيرون از اتاق كارش در حال صحبت كردن با چند نفري است كه كاملا مشخص است فعاليتهاي آخر سال، حسابي مديريت زمان را سلب كرده است. وقتي وارد ميشود با خنده به سراغ كتش ميرود و در حالي كه كتش را به تن ميكند، ميگويد: «بايد هميشه براي ميهمان آراسته بود»، نيمنگاهي به ميز كارش مياندازد و ادامه ميدهد: «من فوق ليسانسم را در خارج از ايران بودم، در آن دوره استادي داشتيم كه هميشه ميز كار شلوغي داشت و هميشه تعداد زيادي كاغذ و پوشه روي ميزش بود. وي را مورد نكوهش قرار ميدادم كه مدير نبايد ميز شلوغي داشته باشد اما بالاخره خودم هم گرفتار اين رويه شدهام و هر قدر هم تلاش ميكنم باز هم كاغذها و پرونده ها به اندازه كافي ميزم را شلوغ ميكنند.»
خوش برخورد است و با گشادهرويي به سوالات «اعتماد» پاسخ ميدهد. همه سوالات را با دقت گوش ميكند و سعي دارد جامعترين پاسخ را در عين رعايت تمام نكات ارايه كند تا مجبور نباشد دوباره به سراغ تصحيح متن برود. وقتي از او ميخواهم تا محتويات جيبش را خالي كند پيش از اينكه دست به جيب ببرد با صداي بلند ميخندد و يكي يكي وسايل جيبش را خالي ميكند. يك عدد خودنويس، عينك مطالعه، تسبيح و يادداشتي كه به گفته خودش يادداشتهاي روزانهاش است تا برخي نكات را فراموش نكند تنها توشه همراه وي در جيبش است.
خنده و صداقتش موجب ميشود بدون هراسي از او بخواهم آخرين پيامك تلفن همراهش را بخواند؛ باز هم خنده اما اينبار كمي شديدتر. ميگويد: «والا پيامكها دو دسته هستند، ولي فعلا آخرين پيامكهاي من از حساب بانكيام هست، حاجخانم رفتند خريد شب عيد و فقط پيامكهاي كسر از حساب بانك برايم ارسال ميشود» و اين ميشود سراغ آغاز صحبت با مهدي كرباسيان، رييس سازمان توسعه صنايع و معادن ايران ايميدرو.
نگاهي به كارنامه شما نشان ميدهد كه شما در سالهاي فعاليتتان در پستهاي مختلفي مشغول بوديد و تجربه زيادي را كسب كردهايد، فعاليت خود را از چه پستي شروع كرديد؟ كدام بخش فعاليت چند سالهتان را دوست داريد؟
پس از پيروزي انقلاب به عنوان يك سرباز انقلاب در خدمت دولت قرار گرفتم. به اين جهت در آن زمان نخستين پستي كه من در راس آن قرار گرفتم فرمانداري نوشهر بود كه آن هم داستان زيادي داشت. خاطرم هست كه بعد از انقلاب ساختار سياسي كشور دستخوش تغييرات زيادي شده بود و به اين جهت كه فرمانداران و استانداران اكثر روساي تامين استانها و شهرستانها بودند و آنها معمولا در درگيريها خياباني و مشكلاتي آن زمان بسيار درگير بودند به اين جهت اكثر قريب به اتفاق فرمانداران و استانداران در همان چند ماه ابتدايي تغيير كردند. پيشنهاد شد به من در وزارت كشور كه در يكي از استانها فرماندار شويد؛ نخستين حكمي كه قرار شد براي من صادر كنند به نام فرماندار بندر گناوه در بوشهر بود.
من كه تا آن زمان به بوشهر نرفته بودم تا خواستم به بوشهر بروم و حكم فرمانداري خودم را دريافت كنم گفتند فرمانداران منطقه منصوب شدهاند و بايد فرماندار بندر لنگه بشوم. به اين جهت وقتي به وزارت كشور رفتم تا حكم فرمانداري بندر لنگه را دريافت كنم كه گفتند اين پست نيز به شخص ديگري واگذار شده است و بايد به مازندران رفته و فرماندار شهسوار بشوم.
به اين جهت با ماشين كرايهاي از ميدان امامحسين سوار تاكسيهاي خط تهران –ساري شدم و به ساري رفتم، زماني كه به دفتر استاندار رسيدم، ديدم ماهي گيرها (اگر اشتباه نكنم) تجمع كرده بودند تا موضوع بيكاري شان را طرح كنند. كلا در آن زمان هر كسي با مشكلي مواجه ميشد به دفتر استاندار مراجعه ميكرد. وقتي پيش استاندار رفتم و تقاضاي حكم فرماندار شهسوار را كردم باخنده گفت «تا برسي اينجا در تهران فرد ديگري را براي پست فرماندار شهسوار منصوب كردند، حال بيا برو نوشهر و فرماندار نوشهر باش. »
من هم حكم فرمانداري را گرفتم و به چالوس رفتم. در آن زمان محل فرمانداري در طبقه فوقاني شهرداري چالوس بود كه ظاهرا در حال حاضر اين محل تغيير كرده است. روز اول كاريام در نوشهر حدود ساعت 9 صبح بود كه ديدم از محل فرمانداري صداي سر و صدا و تجمعي ميآيد. وقتي جويا شدم ديدم حدود 100 نفر يا شايد هم بيشتر ديپلمههاي بيكار به داخل محوطه فرمانداري آمده بودند و شعار ميدادند «كار كار، فرماندار» اين هم شد نخستين خاطره من از روز نخست فرمانداري در نوشهر.
لذا در تمام دورانها و در تمام پستهاي كه در اين چند ساله داشتم افتخار اين را داشتم كه در خدمت مردم باشم.
بعد از فرمانداري در چه پستهايي مشغول بوديد؟
بعد از فرمانداري؛ مديرعامل سازمان ترمينالها بودم. سپس چهار سال در دوران جنگ معاون حمل و نقل وزارت راه بودم كه تلاش زيادي را به جهت خرابيهاي كه از طريق بمباران به بنادر و شهر آبادان و غيره وارد ميكرد، ميخواست. بوشهر در آن زمان فقط دو اسكله داشت بندر شهيد رجايي فقط خاك بود و چيزي ساخته نشده بود. چابهار اصلا وجود نداشت و در كنارك فقط سالي يكي، دوبار ميتوانست
دوبه كاري داشت، آن هم برنج و چيزهاي خيلي محدود انجام ميشد.
بالاخره كشتيهاي متعدد و نيازهاي كشور و پشتيباني كشور از نظر نيروي انساني و بار و كالا توسط بخش ما انجام ميشد. بعد از وزارت راه سه سالي هم در سازمان بنياد مشغول بودم. در دوران سازندگي سه سال به نفت آمدم و در معاونت بازرگاني بودم و در نهايت شش سال هم در تامين اجتماعي مشغول شدم.
افتخار ميكنم كه در تمام بخشهاي مختلف فعال بودم و از همه دورانها خاطرات خوشي دارم و تلاش ميكرديم به همراه ساير دوستان و همكاران كارمان را به خوبي انجام بدهيم.
با شدت گرفتن كاهش قيمت نفت يكي از جايگزينهاي اصلي كه در خصوص نفت مطرح ميشود توجه دولت به گردش مالي بخش معدن است. هر چند در اين زمينه تاكنون عدد و رقم دقيقي عنوان نشده است اما به كرات در مورد جايگزيني معدن به جاي نفت شنيدهايم. حال شما به عنوان رييس سازمان توسعهاي كه روي معدن به صورت تخصصي فعاليت ميكنيد بفرماييد آيا واقعا معدن قابليت اينكه جايگزين نفت بشود، دارد؟
اولا همانطور كه ميدانيد هم نفت و هم گاز هر دو به ذات معدن هستند. ما فقط به دليل لطف خداوند، نفت خوبي داريم و به دليل توجه و نياز دنيا به نفت سايه توجه به ساير معادن كم رنگ شده است. لذا در حوزه معدن از منابع خدادادي خوب استفاده نكرديم ولي اينكه معادن جايگزين نفت بشود اين حرف به نظر ميرسد، در يك دوران كوتاهمدت حرفي غير كارشناسي است. همانطور كه برخي دوستان و صاحبنظران سياسي معتقدند كه بايد در چاههاي نفت را ببنديد تا بتوانيم اقتصاد بدون نفت را تجربه كنيم. اقتصاد بدون اتكا به نفت تا اقتصاد بدون نفت دو بحث جداي از هم است. بدون اتكا به نفت يعني اينكه بتوانيد هزينههاي جاري كشور را از درآمدها تامين كنيد، مثل درآمدهاي مالياتي و غيره و پول نفت را به سمت اقتصاد و توسعه ببريد كه اين حرف درستي است. ولي اينكه بگوييم در چاههاي نفت را ببنديم صحيح نيست چرا ما نبايد از اين نعمت خدادادي استفاده كنيم؟ معدن هم همين طور است، بايد به سمت توسعه برويم و سرعت توسعه كشور را بيشتر كنيم.
ميدانيد اين يك واقعيت است كه نميتوان از معدن به عنوان جايگزين صنعت نفت ياد كرد، زيرا بههرحال نفت جايگاه خود را در اقتصاد كشور دارد، اما توجه ويژه به حوزه معدن و صنايع معدني ميتواند درآمد مناسب جديد براي كشور ايجاد كند. درحالحاضر كشور داراي گاز، سنگآهن، زغالسنگ، مس، كروميت، سيليس و... است كه امتيازات ويژهاي براي كشور محسوب ميشوند. اگر بتوانيم حوزه اكتشاف را براي دستيابي به معادن جديد توسعه دهيم و در كنار آن فرآوري آنها را به حوزه صنايع معدني انتقال دهيم تا علاوهبر تامين نياز داخل، بازارهاي خارجي را مورد هدف قرار دهيم، ارزشافزوده بيشتري براي كشور ايجاد خواهيم كرد.
به عنوان مثال اگر يك مترمكعب گاز با صنايع معدني ممزوج شود، سه تا چهاربرابر براي كشور ارزشافزوده ايجاد ميكند. درواقع با ممزوجشدن نفت، گاز و معادن، درآمد هنگفتي براي كشور ايجاد ميشود كه ميتوانيم از اين امتيازات استفاده كنيم.
يكي از مواردي كه طي اين مدت من را زجر داده دو موضوع و رخداد است؛ يكي زماني كه نشست گروه 20 برگزار ميشود، من جاي ايران را در بين اين 20 كشور خالي ميبينم من را خيلي اذيت ميكند و به عنوان يك فرد علاقهمند به مملكت اين موضوع مرا اذيت ميكند. به دليل اينكه ميبينم ما جايگاهمان اين است كه ميتوانيم در بين اين 20 كشور اقتصادي باشيم و حتي در بين 10 قدرت برتر اقتصادي جهان.
اين امر با توجه به منابع خدادادي ما خيلي بيشتر محتملتر است. ما بايد بين اين قدرتها باشيم و البته قدرت حضور در آنجا را هم داريم.
گفتيد دو موضوع شما را ناراحت ميكند .
بله. موضوع ديگر مقايسه ايران با كشورهايي است كه در فاصله زماني 10 الي 20 سال گذشته به آنجاها سفر كردهام و حال وقتي به آنجاها سفر ميكنم فاصله رشدي كه بين ايران و آن كشورها انجام شده است موجب تكدر خاطر ميشود. البته بديهي است كه بحث تحريم و تورم و مشكلاتي كه در منطقه وجود دارد در كنار مشكلات جنگ روي روال توسعهاي ايران تاثير گذاشته است. اما به هر حال اعتقاد دارم جايگاه ايران بايد جايگاه بهتري باشد. به اين جهت در خصوص معدن اعتقاد دارم كه اگر كاري اساسي در اين خصوص با توجه به تاكيدات مقام معظم رهبري، دولت و مجلس در خصوص اقتصاد مقاومتي و حمايت از معدن و صنايع معدني شده باشد ميتوانيم يك جهش رو به جلو را در اين بخش شاهد باشيم. اما با اين حال اينكه معدن بخواهد جايگزين نفت بشود را اصلا قبول ندارم ولي اينكه بتواند در كنار نفت شرايط رشد اقتصادي ايران را فراهم و تسريع كند، موافقم.
با اين شرايط سهم معدن در اقتصاد كشور چقدر است؟
محصولات معدني و صنايع معدني، تا ششدرصد توليد ناخالص داخلي كشور را در اختيار دارند كه يكدرصد آن به حوزه معدن و پنجدرصد نيز به صنايع معدني بازميگردد. اين سهم در بيشتر كشورهاي پيشرفته بين 16 تا 40درصد توليد ناخالص داخلي آن كشورهاست، درحالي كه ايران در رتبه نهم توليدكنندگان معدني جهان قرار دارد؛ از نظر تنوع محصولات معدني نيز با بيش از 60 نوع محصول معدني در رتبه 15 جهان هستيم. من فكر ميكنم ميتوانيم سهم معدن و صنايع معدني را در توليد ناخالص داخلي تا 16 درصد نيز افزايش دهيم كه اين اصلا امري عجيب نيست.
سهم اين دو بخش تا ششدرصد GDP كشور است كه يكدرصد آن به حوزه معدن و پنجدرصد نيز به صنايع معدني بازميگردد كه به عقيده من، اگر در حوزه معدن و اكتشاف، سرمايهگذاري بهتري انجام شود و از سرمايهگذاريها در حوزه صنايع معدني حمايتهاي لازم صورت گيرد، اين سهم قطعا افزايش خواهد يافت.
اگر بخواهيم به افق 1404 دست يابيم و برترين قدرت اقتصادي منطقه شويم، بايد نرخ هشتدرصد رشد اقتصادي را داشته باشيم كه اين امر محقق نخواهد شد مگر اينكه حوزه سرمايهگذاري را توسعه دهيم. ازآنجاكه دولت تصميم گرفته رونق را به اقتصاد بازگرداند و در اين زمينه دو لايحه براي خروج از ركود و حمايت از توليد به مجلس فرستاده شده است به نظر ميرسد در اين زمينه بايد فعاليت وسيعي انجام گيرد اما بپذيريم كه تعاملات بينالمللي موثر است و منابع كشور براي سرمايهگذاري در كشور، منابع محدودي است و نميتوانيم در تمامي حوزهها رشد داشته باشيم. به اين دليل بايد براي ورود سرمايهگذاران به داخل كشور، با پيگيري مذاكرات، تلاش بيشتري كرد.
بهطور كلي افزايش سهم معدن در توليد ناخالص داخلي با سرمايهگذاري و راهكارهاي كارشناسي امكانپذير است. وقتي در كشور ما تنها 100 هزار كيلومتر مربع كار اكتشافي دقيق انجام شده است و ما از سال گذشته تا امسال 200 هزار كيلومتر كار اكتشافي جديد تعريف كرديم و حتي اين عدد را نيز پشت سر گذاشتيم.
در اين راستا اگر فعاليتهاي معدني به خوبي پيش برود تا آخر برنامه پنجم قطعا ميتوانيم به سهم 10 درصد در توليد ناخالص داخلي برسيم.
يكي ديگر از نگرشهايي كه در كل دنيا وجود دارد بحث توجه به گردشگري در معادن متروكه است كه ظاهرا شما هم در اين مورد فعاليتهايي را شروع كردهايد؟ البته بارها هم از سوي مقامات اقتصادي و حتي مجلسيها اينگونه عنوان شده است كه گردشگري در كنار معدن ميتواند جاي درآمدهاي نفتي را بگيرد. حال شما هر دو گزينه يعني معدن و گردشگري را در كنار هم داريد.
من كمي بين حوزه گردشگري و معدن تفاوت ميگذارم چرا كه توسعه در گردشگري مسائل خاص مرتبط با خودش را ميطلبد و تنها بحث تامين هتل نيست. مسائل فرهنگي هم در آن مرتبط است. به اين جهت نميخواهم وارد بحث گردشگري شوم ولي بايد بپذيريم كه بايد در اين حوزه توجه ويژه انديشيده شود.
با اين اوصاف بايد براي معدن چه كاري انجام داد؟
معدن يك حوزه سرمايهگذاري است و بايد بپذيريم كه در اين حوزه بايد چند كار بهطور جدي انجام شود؛ نخست اينكه بايد در حوزه معدن به دنبال مقرراتزدايي باشيم و معدن به عنوان لاين سبز براي سرمايهگذاران داخلي و خارجي ديده شود، همانند كالايي كه در مناطق آزاد ميآيد و به صورت ويژه و بدون مدارك و ويزا تردد ميكند سرمايهگذاران در حوزه معدن را نيز بايد اينگونه ببينيم و به آنها توجه ويژهاي كنيم.
خب دليلتان براي اين كار چيست؟
به اين جهت كه معدن به خودي خود نميتواند اشتغال وسيع و درآمد وسيع ايجاد كند چراكه در يك حوزه معدن چه وسيع و چه محدود در زمان خاكبرداري و مراحل بعد از آن فعاليتهاي زيادي را طلب ميكند تا به زمان اشتغالزايي و ارزش افزوده برسد. در صنايع معدني بعد از اكتشاف درآمدزايي و اشتغال خوبي وجود دارد و ميتواند اشتغالزا باشد. لذا بايد در اين حوزه كه نيازمند تكنولوژيهاي بسيار پيچيده به جز عناصر خاكي نياز ندارد.
به اين جهت بايد بپذيريم چون در اين حوزه عقبماندگي داريم تنها بخش خصوصي نميتواند فعاليت كند، چرا كه بخش خصوصي همواره به دنبال سود خود است و در حوزهاي سرمايهگذاري ميكند كه سودده باشد. به اين جهت اگر دقت كنيد در چند سال گذشته بخش خصوصي به صورت وسيع در حوزه پتروشيمي سرمايهگذاري كرد و حتي وقتي اين صنعت وارد بورس شد با استقبال خوبي از طرف مردم رو به رو شد.
در حوزه معدن و صنايع معدني بايد كاري كنيم كه نه تنها بخش خصوصي حمايت شود بلكه سرمايهگذاران داخلي و خارجي نسبت به حضور در اين صنعت حساس شوند. تا از اين طريق ايميدرو نيز با اين حمايتها تقويت شود و بخش خصوصي به ديد رقيب به ايميدرو نگاه نكند.
و در نهايت سومين نكته اين است كه جايگاه معدن در اقتصاد تقويت شود با ادغام و تشكيل وزارت صنعت، معدن و تجارت كمي نقش و رنگ معدن كمرنگ شده است. بايد اين ديد به معدن تغيير كند. در دولت نهم و دهم كه بهطور كامل جايگاه ايميدرو در حال حذف بود و اين دولت حتي در حال حذف ايميدرو نيز بود كه اين موضوع در دولت يازدهم تغيير كرد و مجددا اين سازمان به جايگاه خود بازگشت.
شرايط معدن بهطور كلي شرايط خاصي است و با توجه به ارزش افزودهاي كه در معادن وجود دارد، رانتها و مفاسد خاصي هم در اين بخش وجود دارد كه مثالهاي مختلف آن را تاكنون شنيدهايم، البته جنابعالي سال گذشته هم در خصوص برخي مفسدههاي اقتصادي كه در اين بخش در دولت قبل انجام شده بود، صحبت كرديد كه زمان زيادي از فعاليتهاي روزانه شما را ميگيرد. در حال حاضر اين مفاسد به كجا رسيد؟
بله من بارها گفتهام كه 60 درصد از زمان من در سال 92 و 93 به جبران گرفتاريهاي گذشته بود و نه تنها مفاسد گذشته.
حال در اين ميان ايميدرو با يك خوشبختي و البته يك بدشانسي مواجه بوده است، بدشانسي اين بود كه در طول 3 الي 4 سال حدود 6 الي 7 مدير به رياست ايميدرو منصوب شدهاند، از سوي ديگر يك خوش شانسي داشته است كه باز هم همين تغييرات پي در پي مديريت ارشد بوده است. حال بدشانسي به اين جهت بوده كه در راس اين سازمان يك مديريت يكپارچه و تصميمگيري وجود نداشته است و مديريت هر روز با سلايق مختلف و به صورت هيجاني و البته غيرتخصصي در راس ايميدرو مينشستند، در عين حال خوش شانسي اين بود كه اين تغييرات موجب شد تا گرفتاريهاي جدي در مورد ايميدور و حوزه معدن به وجود بيايد.
براي مثال يك سري پيش نويس قراردادها و توافقنامههاي مختلف كه بعضا بسيار بزرگ هم بودند، به دليل نداشتن مصوبه دولت و قانون عملياتي نشدند، چرا كه تغيير مديريتها موجب شد اين افراد نتوانند قرارهاي خود را عملياتي كنند.
اين جهت در خصوص مفاسد در حوزه ايميدرو خوشبختانه به غير از مفسده بزرگ 21 هزار ميليارد توماني از اموال ايميدرو كه به اسم خصوصيسازي و به صورت رد ديون واگذار شده بود، و موجب فشل شدن سازمان توسعهاي ايميدرو شده بود مشكل ديگري نداشتيم.
البته برخي تصميمات مثل انحلال شركت فولاد يا واگذاري شركت تهيه توليد، صندوق بيمه معدني يا حتي واگذاري منطقه ويژه خليج فارس تصميمگيري و برنامهريزي شده بود كه در دولت يازدهم اين موارد را رفع و به سازمان بازگردانديم كه البته اگر اتفاق ميافتد از آن مفاسد بزرگي بود كه مطمئنا بسيار دردسرساز ميشد.
پرونده معدن سنگان كه به نام همسر يكي از مقامات كشور بود، به كجا رسيد؟
در دادگاه شكايت كرديم و در دادگاه خراسان، وكلاي ما در حال پيگيري هستند تا بتوانند اين معدن را بازپس بگيرند. فارغ از آن در شوراي معادن با دستور وزير صنعت، معدن و تجارت لغو پروانه آن در دستور كار قرار گرفت. اين امر موجب شد تا وزارت صنعت، معدن و تجارت دستورالعملهاي جديد براي واگذاري پروانهها براي پيشگيري از وقوع دوباره چنين سوء استفادههايي را در دستور كار قرار دهد. درواقع ميتوان گفت كه فعاليت اين معدن متوقف شده و ايميدرو در حال بازپسگيري اين معدن است.
با توجه به اينكه ايميدرو نيز مانند ديگر بخشها با كمبود منابع مواجه است، براي سرمايهگذاريها در حوزه معدن و صنايع معدني چه راهكاري را در نظر گرفته است؟ طي سال 93 بارها شاهد رفت و آمد تيمهاي مختلف مذاكرهكننده براي سرمايهگذاري در ايران بوديم. چه شد بالاخره سرمايهگذاري در معدن به كجا رسيد؟
نكته بسيار مهمي كه بايد راحت به مردم بگوييم اين است كه بايد بپذيريم براي رسيدن به رشد بالاي 10 درصد كه بتواند كشور را به هدف 1404 برساند و قويترين قدرت اقتصادي منطقه بشويم حتما به سرمايههاي خارجي نيازمند هستيم. با سرمايهگذار داخلي نميتوانيم به جايگاه مطلوب برسيم. معدن به ذات خود نميتواند تحرك زيادي را ايجاد كند و بايد تكنولوژي آن وارد كشور شود و بخش خصوصي و سرمايهگذار داخلي بهتنهايي نميتواند شرايط مطلوب اين بخش را فراهم كند پس بايد از سرمايهگذار خارجي و تجربه و تكنولوژي خارجي استفاده كنيم.
كشورهايي مثل چين و مالزي و تركيه با حفظ منافع خودشان با جذب سرمايهگذار خارجي توانستند به اين رشدها برسند. برخي عزيزان كه همواره به توان داخلي تكيه دارند و در مقابل سرمايهگذار خارجي گارد ميگيرند بايد بدانند حضور سرمايهگذار خارجي به كشور اصلا منافي حفظ غيرت و استقلال ما نيست. نكتهاي كه وجود دارد، اين است كه براي داخل كشور بايد شرايط ورود سرمايهگذار خارجي را فراهم كنيم.
همين اقدام اخير دولت براي صدور ويزا در فرودگاه امام براي 72 ساعت، بسيار موثر بود و بروكراسي اداري را بسيار سهل كرده است. حال به نظر ميرسد تك نرخي كردن ارز ميتواند بسياري از گرههاي اقتصادي را باز كند.
در حال حاضر برخي تجار ما براي جابهجايي پول مجبور هستند تا پنج درصد هزينه پرداخت كنند و اين ريسك را نيز به جان بخرند كه ممكن است پولشان از بين برود. به اين جهت چنانچه تحريمها برداشته شود و مشكلات رفت و آمد ارز نيز مرتفع شود ميتوانيم با سرعت بيشتر به رشدهاي اقتصادي دست يابيم. مهمتر از همه اين موارد تعامل با كشورهاي بينالمللي است كه اميدواريم اين تعاملات به نتيجه برسد. خيلي از كشورهاي اروپايي و آسيايي تمايل به حضور در حوزههاي معدني ما دارند و چشم انتظار برداشته شدن تحريمها هستند تا مبادا نامشان در ليست سياه اروپاييها قرار گيرد.
بحثي و نظري در مورد استفاده از صندوق توسعه نداريد؟
به نظر ميرسد حوزه معدن و صنايع معدني بايد از حوزه صندوق توسعه ملي بيشتر مورد توجه قرار گيرد و تسهيلاتي كه براي سرمايهگذاري در اين حوزه اعطا ميشود بايد روشهاي سهلتري داشته باشد، زيرا اين حوزه ريسكپذير بوده و بازده آن طولاني مدت است. بنابراين بايد تسهيلات بيشتري در اين حوزه پرداخت شود. در اين زمينه پيشنهاد كرديم تا از صندوق توسعه ملي در پروژههايي كه با بخش خصوصي در آنها مشاركت داريم، بتوانيم تا سقف 49درصد استفاده كنيم.
اين امر به اين معناست كه هم بخش خصوصي تا سقف 51درصد و هم سازمانهاي توسعهاي در حوزه معدن و صنايع معدني بتوانند از منابع صندوق توسعه ملي بهرهمند شوند. از سويي بايد اموالي كه از سوي سازمان خصوصيسازي فروخته ميشود، 70درصد منابع حاصل از آن طبق قانوني كه در اواخر سال92 به تصويب ميرسيد به سازمانهاي توسعهاي بازميگشت كه متاسفانه در سال93 هيچيك از سازمانهاي توسعهاي ريالي از سازمان خصوصيسازي در اين زمينه دريافت نكردهاند، زيرا اعلام كردند كه رديف بودجهاي در اين زمينه در نظر گرفته نشده است اما ما معتقديم كه در اين زمينه نيازي به رديف بودجه نبود زيرا قانون صريح بوده و بايد به اجرا درميآمد. به اين دليل 21هزارميلياردتومان از اموال سازمان ايميدرو كه در سال91 و 92 در مصوبهاي، هيات واگذاري به صورت رد ديون به سازمانهاي تخصصي و غيرتخصصي واگذار كرد، سبب شد تا سازمان ايميدرو در آخر از اموال تهي شود. بنابراين در آغاز ورود با 30 پروژه بزرگ متوقف يا كند مواجه بوديم كه از نظر نقدينگي دچار مشكل بودند.
ايميدرو با سياستهايي كه در پيش گرفت با مشاركت بخش غيردولتي و خصوصي توانست اين 30پروژه را فعال كند كه از اين ميان نزديك به چهارهزارميلياردتومان از 24هزارميلياردتومان پيشبيني سرمايه براي اين پروژهها را خود ايميدرو پيگيري ميكند و باقي نيز بهصورت مشاركتي به بخش غيردولتي واگذار شده كه سرمايهگذاريهاي لازم انجام گيرد.
بهعقيده من نبايد دچار افراط و تفريط شويم. هرچند بايد بهسمت واسپاري فعاليتها به بخش خصوصي در راستاي تقويت اين بخش پيش رويم، اما بايد پذيرفت كه بخش خصوصي نيز محدوديتهايي دارد. در حال حاضر بخش خصوصي واقعي بدهيهاي جدي بانكي و طلبهايي جدي از دولت براي پيمانكاريها دارد و در عين حال بهدليل مشكلات تحريم نميتواند از تسهيلات بينالمللي استفاده كند. بنابراين بايد پذيرفت در پروژههاي بزرگ كشوري كه بعضا در مناطق محروم بايد اجرا شود يا با فناوريهاي بالاست كه هر دو ريسك بالايي دارند، نياز است سازمانهاي توسعهاي ورود كنند.
خوشبختانه سازمانهاي توسعهاي محدود شده و حداكثر تا سهسال ميتوانند يك شركت را در زيرمجموعه خود داشته باشند و اگر شركت پس از سهسال به بهرهبرداري رسيد، بايد آن را واگذار كنند كه اين امر از بزرگشدن دولت جلوگيري ميكند. از طرفي سازمانهاي توسعهاي در كشورهاي بسيار پيشرفته جهان مانند ژاپن و امريكا، به صورت قدرتمند حضور دارند و به عنوان بازوي دولت و بازوي اقتصاد ملي محسوب ميشوند.
به جرات ميتوان گفت سازمانهاي توسعهاي فعلي مانند سازمان توسعه و نوسازي معادن و صنايع معدني ايران (ايميدرو)، سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران (ايدرو)، سازمان صنايع كوچك و شهركهاي صنعتي ايران و شركت ملي صنايع پتروشيمي در چند سال گذشته تهي و از وظايف اصلي خود دور شدهاند. فولاد هرمزگان، معادن چادرملو و گلگهر، آلومينيوم جاجر، شركت ملي مس و برخي صنايع فولادي در حال حاضر واگذار شدهاند كه اگر رد ديون نميشد نيز طبق روال اين واگذاري انجام ميگرفت.
آنچه با آن مخالفم، نحوه واگذاريها به صورت رد ديون بوده است، اما اينكه اين بخشها سهامي عام شده و سهام آنها در بورس به مردم يا بخش خصوصي واقعي سپرده شود، مورد استقبال قرار گرفته بود. اگر اكنون سازمانهاي توسعهاي وارد سرمايهگذاري با حمايت دولت نشوند، كدامبخش بار توسعه صنايع بزرگ كشور را به دوش خواهد كشيد؟ در برخي طرحها، سازمانهاي توسعهاي به سبب سرمايهگذارينكردن بخش خصوصي بايد تا صددرصد نيز سرمايهگذاري كنند. به عنوان مثال در طرح سنگان كه پنجميليون تن گندله و پنجميليون تن كنستانتره بهرهبرداري ميشد و صددرصد آن برعهده دولت بود، اخيرا 60درصد آن را يك كنسرسيوم ششتايي از بخش خصوصي برعهده گرفت و 40درصد باقي را ايميدرو سرمايهگذاري كرد يا در مثالي ديگر اكنون در طرحهاي فولادي بين 65 تا 80درصد بخش غيردولتي يا خصوصي وارد شدند و آورده ايميدرو 25 تا 30درصد كاهش يافت.
آنگونه كه به ياد دارم در زمان ارايه بسته خروج از ركود از سوي دولت، بسياري از فعالان حوزه معدن از كمتوجهي به اين بخش بسيار شكايت داشتند. آيا صداي آنها به گوش دولت رسيد و تغييري حاصل شد؟
در بسته پيشنهادي، حوزه معدن و صنايع معدني دچار كمتوجهي شده بود كه بعدا با نظر رييسجمهور در جلسه دولت با وزير صنعت، معدن و تجارت و معاون معدني شركت كرديم و گزارشي به دولت داده و پس از آن نيز در ستاد اقتصادي دولت كه رييسجمهورو مشاوران او حضور دارند، معدن و صنايع معدني مطرح شد و خوشبختانه مجلس نيز توجه ويژهاي در اين زمينه در كميته معدن كرد و بخشي از نواقص برطرف شد.
بسياري از توليدكنندگان داخلي از تجارت ترجيحي ايران با تركيه و در نظر نگرفتن منافع ايران شكايت دارند. وضعيت صنايع معدني در اين تفاهمنامه به چه ترتيبي است؟
صنايع معدني در تفاهمنامه تجارت ترجيحي با تركيه به صورت محدود در نظر گرفته شده است. در اين زمينه تركيه نميتواند بهطور وسيع بر كشور تاثير بگذارد هرچند كه اثرگذار خواهد بود. از سويي در حوزه صنايع معدني با تركيه فعاليت وسيع نداريم و تعاملات با اين كشور در اين حوزه بيشتر در زمينه فلزات است. در اين زمينه نيز اكثر صادرات كشور به باقي كشورهاي جهان در حوزه خليجفارس است و بيشتر نگران واردات فولاد و مشتقات آن از چين هستيم، زيرا قيمت سنگآهن در چين به يكباره افت كرده و سبب شده تا بازار دنيا دچار مشكل شود. سهم چين اكنون 830ميليونتن توليد فولاد از يكميليارد و 600 تن توليد جهان است و به اين خاطر براي توليد آن، واردات سنگآهن از ايران يا از باقي كشورهاي دنيا داشته و امسال واردات خود را از كشورهاي ديگر كاهش داده و اين امر سبب شده است قيمت سنگآهن افت كند. در حال حاضر صادركنندگان سنگآهن كه در حوزه معدن فعاليت ميكنند دچار ضرر و زيان و حتي برخي معادن تعطيل شدند. همچنين شركتهاي بزرگ كشور مانند چادرملو و گلگهر و حتي سازمان ايميدرو براي تكميل پروژههاي نيمهتمام خود بهدليل كاهش 50درصدي درآمد با كمبود مواجه شدند. بنابراين اقلام تجارت ترجيحي تركيه در حوزه معدن و صنايع معدني وسيع نيست و نگرانياي در اين زمينه وجود ندارد.ژ
آقاي دكتر در خصوص معادن اورانيوم صحبت ميكنيد، ما در حال حاضر چند معدن اورانيوم داريم؟
حوزه معادن اورانيوم در اختيار ما نيست و همه تحت نظارت و اختيار سازمان انرژي اتمي است.
اين بحثها در مورد معادن طلا هم صادق است؟ برخي گزارشهاي خارجي ميزان برداشت از معادن طلا را محدود اعلام ميكنند.
بايد اين را بدانيم كه ما داراي معادن خوب طلا هستيم ما از تمام عناصر جدول مندليف تنها 68 ماده معدني را داريم كه در خصوص برخي از اين عناصر اصلا كار اكتشافي انجام نشده است. وقتي تنها 100 هزار كيلومتر از كل كشور اكتشاف شده است نشان ميدهد كه كار اكتشافي بسيار گستردهاي را در پيش رو داريم. در بحث طلا ما سه منطقه خوب ذخاير طلا داريم كه يكي آذربايجان شرقي است، سيستان و بلوچستان هم معادن خوبي از طلا دارد.
در بحث سنگهاي تزييني با وجود ارزش افزوده بالاي آن متاسفانه طي دو دولت گذشته اتفاق خيلي خوشايندي در اين حوزه رخ نداده است. اين در حالي است كه سنگهاي تزييني در ايران داراي معادن غني هستند و متاسفانه سنگهاي اين معادن به صورت خام به كشورهاي ديگر از جمله هند و چين رفته و با فرآوري مجدد به كشورمان صادر ميشود. تا چه زماني قرار است اين بحث همچنان مسكوت بماند و اقدام عاجلي در اين زمينه انجام ندهيم؟
در حوزه سنگ بخش خصوصي كامل است و دولت كامل نيست، ما به عنوان سازمان ايميدرو هيچ معدن سنگي نداريم چه تزييني و چه ساختماني. چرا كه اين حوزهاي است كه بخش خصوصي رغبت داشته و وارد آن شده است. اين امر در مورد سنگهاي ساختماني هم صدق ميكند. ارزش افزوده در سنگهاي تزييني زماني به وجود ميآيد كه روي اين سنگها فرآورش انجام ميشود ولي متاسفانه ما در حال حاضر ماشين آلات و تجهيزات لازم براي اين كار را در اختيار نداريم. به نظر ميرسد در اين حوزه به ميزان كافي سرمايهگذاري نشده است. لذا بايد در اين حوزه سرمايهگذاري عظيمي شود و تنها به دست آوردن معدن صحيح نيست و اگر توانستيم به فرآوري برسيم كار درستي انجام دادهايم.
يعني جزو وظايف ايميدرو نيست؟
ببينيد ايميدور تا امروز جزو سازمانهاي توسعهاي بوده است و اگر جزو وظايف ما قرار بگيرد در اين حوزه ورود خواهيم كرد. ما برخي وظايف را به عنوان سازمان توسعهاي جزو وظايف خود ميدانيم و انجام ميدهيم. مثل اينكه طرح جامع فولاد را از اين دسته وظايف قلمداد كرده و انجام داديم. طرح جامع زغال سنگ را نيز با يك شركت لهستاني - انگليسي - ايراني قرارداد بستهايم و تا سال آينده به اتمام خواهد رسيد. طرح طلا و مس را نيز همچنين در دستور داريم. در خصوص سنگهاي تزييني هم تمايل به فعاليت داريم ولي در حال حاضر به نظر ما مهمترين كار اين است كه صندوق معادن را راهاندازي و تقويت كنيم. اين صندوق در حال حاضر با 10 ميليارد تومان فعاليت ميكند كه اگر اين سرمايه افزايش يافته و به 200 ميليارد تومان برسد اين صندوق ميتواند از فعالين معادن سنگهاي ساختماني و معدنكاران حمايت كند. اين جايي است كه ايميدرو بايد وارد آن شود.
البته سال گذشته ما صندوق بيمه را كه در ليست واگذاري قرار گرفته بود را از ليست خارج كرديم و در عين حال مجوزهاي لازم براي افزايش سرمايه به 64 ميليارد تومان را جذب كرديم كه اميدواريم در سال 94 اين اتفاق بيفتد و در نهايت در سالهاي آينده افزايش سرمايه اين صندوق را بتوانيم به 200 ميليارد تومان برسانيم. اين جايي است كه دولت بايد به بخش خصوصي كمك كند.
خواستهاي از وزير داشتيد كه انجام نشد؟
قطعا مهندس نعمتزاده به عنوان يك تكنوكرات عملياتي خيلي در حوزه معدن و صنايع معدني توجه ويژه دارند و گهگاه ديده شده توجه ويژهاي دارند. ولي مباحثي نبوده كه به جمعبندي نرسيديم سعي كرديم در مباحث مختلف به اتفاق نظر برسيم. و در نهايت مجبور شديم تمكين كنيم.
از اجراي چه برنامهاي در ايميدرو راضي هستيد؟
زماني كه دعوت مهندس نعمتزاده را قبول كردم و به ايميدور آمدم هدف اين بود كه در توسعه كشور قدم بردارم و خوشحالم با همه بيپولي سازمان با لطف خدا و تجربه و همراهي همكاران توانستيم طرحهاي راكد و معوق و معطل كه برخي حتي بالاي 17 سال عمر داشتند را فعال كرديم و توانستيم 20 هزار ميليارد تومان از 24 ميليارد طرحهاي معطل را فعال كنيم. پروژه 7 طرح فولادي تا پايان سال هزار و 100 ميليارد تومان به آنها تزريق كرديم. همين طور در پروژههاي سنگان و زرشوران و سيمان ونزوئلا و... انجام شد و اميدواريم كارهاي توسعهاي ديگر هم انجام شود.
مهمترين دستور كارتان براي سال 94 چيست؟
اينكه مرحله اكتشاف را به نتيجه برسانيم و جذب سرمايهگذار بكنيم. در كنار آنها جايگاه معدن در برنامه ششم را ارتقا بدهيم.
آقاي مهندس اجازه ميدهيد كمي هم به دنياي شخصي شما وارد شويم توي جيبتون چه چيزي داريد؟
عينك. يادداشت هام كه فراموش ميكنم رو مينويسم. تسبيح. خودنويس.
آخرين اسام اس كه دريافت كرديد چه بود؟
راستش رو بگويم؟ اسام اسهاي بانك كه خانم رفته خريد از حساب بانكيام پول كم ميشود.