جنگ رواني همواره يكي از تاكتيكهاي ضد تبليغاتي بوده كه به خصوص ابرقدرتها و برخي قدرتهاي منطقهاي عليه دشمنان يا مخالفان خود استفاده ميكنند؛ كاري كه حدود 40 سال است عليه ايران به طرق مختلف جريان دارد. اين موضوع را ميتوان به راحتي در افكار عمومي مردمي كه شناختي از ايران ندارند مشاهده كرد. شايد هر گردشگري كه به خصوص از كشورهاي اروپايي يا امريكايي وارد ايران ميشود اگر در خصوص ذهنيت آنها در مورد ايران سوال كنيد متوجه ميشويد تا چه حد رويكرد منفي نسبت به ايران در افكار عمومي جهان به خصوص در غرب ساخته شده است. دولتها به خصوص در امريكا علاقهمند بودند خوانش و روايت خود را از ايران به جهان يا رسانهها و افكار عمومي تزريق كنند. اما نكته اينجاست كه اروپاييها در طول سالهاي متمادي و به خصوص طي سالهاي اخير توانستهاند روايت متعادلتري نسبت به ايران پيدا كنند زيرا شناخت مستقيم و بيواسطهتري با ايران پيدا كردهاند اما به دليل قطع روابط با امريكا، اظهارنظرهاي بسياري از امريكاييها درباره ايران بيشتر به دليل عدم شناخت از كشور است اما از سوي ديگر دولت كنوني ايالات متحده وسوسه شده است با توجه به گسترش شبكههاي اجتماعي به خصوص در كشوري مانند ايران روي افكار عمومي داخلي نيز اثرگذار باشد. بنابراين در اين چارچوب تلاش ميكند از گروههايي حمايت كند كه فضاسازي رسانهاي عليه ايران انجام ميدهند و هرگونه اقدام حمايتي در خصوص ايران را در قالب يك حركت هماهنگ خنثي ميكنند. امتحان اين اتفاق مجاني است. شما اگر فردي به نسبت شناختهشده در توييتر با ميزان مشخصي دايره نفوذ و دنبالكننده باشيد، كافي است يك خبر و اطلاعات مثبت نسبت به شرايط كنوني ايران يا در خصوص دشمني امريكا عليه ايران انجام دهيد، آنگاه با تعداد زيادي فعال توييتري شناس و ناشناس مواجه ميشويد كه قصد تخريب شما را دارند تا اثرگذاري يك پيام شما در شبكه اجتماعي را كاهش دهند و ايالات متحده نيز رسما بودجهاي را براي چنين كاري اختصاص داده است اما گاهي اثرات اين هجمههاي گسترده منفي ميشود و آش به حدي شور ميشود كه صداي آشپز نيز بلند ميشود. روز گذشته گاردين گزارش داد گروهي كه تحت حمايت وزارت امورخارجه عليه ايران فعاليت ميكند را بناست تحت كنترل بيشتري قرار دهد. وزارت خارجه ايالات متحده پس از آنكه متوجه شد پروژه تحت حمايت اين نهاد تبديل به عاملي براي حمله در شبكههاي مجازي به روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر و دانشگاهيان ايراني كه رابطهاي با دولت ايران ندارند شده است تصميم گرفت حمايت مالي از اين پروژه ضد تبليغاتي عليه ايران را متوقف كند. اين پروژه ضد تبليغاتي «Iran Disinformation Project» نام دارد. اين پروژه كه با حمايت مركز ارتباطات جهاني وزارت امور خارجه در سال 2018 راهاندازي شده است، بنا بود در عمل در مسير، اقدامات ضد تبليغاتي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران انجام دهد اما در عمل دست به اقدامات تخريبي عليه افرادي زده است كه ارتباطي با دولت ايران ندارند، بلكه فعالان آزاد شبكههاي اجتماعي يا روزنامهنگار هستند. طي هفتههاي اخير حساب كاربري IranDisinfo در توييتر شروع به حمله به خبرنگاران بيبيسي، متخصصان در اتاق فكرها و مدافعان جامعه مدني كردند و آنها را به عنوان دهان و حاميان دولت جمهوري اسلامي معرفي و محكوم كردهاند.
آنها در يك مورد تارا سپهريفر، عضو سازمان ديدبان حقوق بشر را انتخاب و به وي حمله كردند كه چرا عنوان كرده است تحريمهاي غيرقانوني امريكا عليه ايران چه تاثيرات حقوق بشري ميتواند روي مردم ايران داشته باشد.
اين گروه در مدت راهاندازي اين پروژه تاكنون تمركز فراواني روي افرادي داشته كه از برجام حمايت ميكردند؛ توافقي كه سال گذشته دونالد ترامپ بدون هيچ دليل محكم و دقيقي آن را كنار گذاشت. آنها بهطور مشخص روي اعضاي شوراي ملي ايرانيان امريكايي (ناياك) تمركز داشتند كه از ديپلماسي ايران براي حفظ برجام حمايت ميكردند. آنها با راه انداختن هشتگ # NIACLobbies4Mullahs سعي ميكردند عليه اين لابي ايرانيان خارج از كشور در حمايت از برجام عمل كنند.
وزارت خارجه ايالات متحده در پاسخ به رسانهها در مورد فعاليتهاي اعضاي اين پروژه گفت: بخش عمدهاي از كار توسط IranDisinfo مطابق دامنه پروژهاي بوده كه وزارت امورخارجه تعريف كرده است. بااين حال ما توييتهاي اخير را شناسايي كرديم كه خارج از محدوده پروژهاي قرار دارد كه از قبل تعريف شده است.
در اين بيانيه همچنين آمده است كه از امروز تمام كمكهاي مالي پروژه IranDisinfo متوقف ميشود تا زماني كه اين اطمينان حاصل شود هرگونه فعاليت اين پروژه در چارچوب فعاليتي خواهد بود كه در مورد آن توافق صورت گرفته است.
طبق اطلاعات به دست آمده بسياري از توييتهاي بحثبرانگيز اين پروژه در فضاي توييتر حذف شده است.
برت براون، مديركل مركز ارتباطات جهاني وزارت امورخارجه در دولت باراك اوباما در گفتوگو با گاردين عنوان كرد كه اين مركز ابتدا براي مقابله با اطلاعات غلطي ايجاد شد كه توسط روسيه و تروريستهاي داعش منتشر ميشد. با اين حال اين اداره در دوره ترامپ بودجه آن بسيار كاهش پيدا كرد به نحوي كه بودجه عملياتي آن به حدود 20 ميليون دلار رسيد و ديگر فعاليت خاصي انجام نميداد. ليا گابريل يكي از افسرهاي سابق اطلاعاتي و روزنامهنگار فاكس نيوز براي راهاندازي دوباره اين مركز در ماه فوريه استخدام شد.
بروان ميگويد: اكنون اين پول محدود در اين پروژه ديگر براي مقابله با اطلاعات غلط روسيه يا تبليغات داعش مورد استفاده قرار نميگيرد، بلكه بطور كامل بودجه اين مركز به حمله به ايران و توافق هستهاي با ايران اختصاص پيدا كرده است. او در ادامه گفت: ما ميدانيم كه جنگ اطلاعاتي يك تهديد جدي و مخرب است اما واقعيت آن است كه اين مركز توسط دولت ترامپ اداره ميشود و از اين پروژه ميتواند براي مقاصد سياسي كه خارج از تعريف اين پروژه است استفاده كند.
سارا لي ويتسون، مدير اجرايي ديدبان حقوق بشر در بخش خاورميانه و شمال افريقا از سرعت و تصميم وزارت امورخارجه براي قطع حمايت از اين پروژه قدرداني كرد. او گفت هنگامي كه از اسلحههاي سياسي عليه ما استفاده ميشود گروههايي مانند ما كه به دنبال حمايت از حقوق بشر هستند تضعيف ميشوند.
سارا لي ويتسون پس از آنكه ديده بود حملات حساب IranDisinfo به تارا سپهريفر افزايش پيدا كرده در توييتر خود با اشاره به صفحه توييتر پروژه نوشت: اين يك حساب كاربري دولتي متصل به وزارت امورخارجه ايالات متحده است. نگار مرتضوي، روزنامهنگار نيز در توييتر خود با اشاره به همين توييت نوشت: وزارت امورخارجه ايالات متحده از پول مالياتدهندگان امريكايي استفاده ميكند تا به سازمان ديدبان حقوق بشر كه در حال بررسي ابعاد انساني تحريمهاي امريكا عليه ايران است حمله كند. آيا اين قانوني است؟
ميشل كلمن، گزارشگر NPR با اشاره به بخشي از بيانيه وزارت امورخارجه كه عنوان كرده بود با اطمينانيابي از پيادهسازي دستور كار در نظر گرفته شده دوباره اين پروژه راهاندازي ميشود، اين سوال مطرح ميشود محدوده اين توافق كاري چيست؟ چه كسي بناست اين برنامه را پيادهسازي كند و پشت اين پروژه است؟ تا چه زماني وزارت امورخارجه با وجود آگاهي از اقدامات اين پروژه عليه روزنامهنگاران و فعالان سياسي و حقوق بشري حمايت ميكرده است؟ و از همه مهمتر آيا فردي از داخل دولت ترامپ در جريان و هدايت اين پروژه بوده است؟
تاكنون وزارت خارجه هيچ توضيحي در رابطه با چگونگي تامين بودجه اين پروژه كه اختصاص به ايران پيدا كرده ارايه نداده است اما آنگونه كه سردبير لوبلاگ متوجه شده اين پروژه با يكي از ضد ايرانيترين لابيهاي واشنگتن در ارتباط بوده است.
يكي از محققان برجسته اين پروژه سعيد قاسمينژاد، مشاور ارشد بنياد دفاع از دموكراسي (FDD) است. نوشتههاي او براي اين پروژه در وبسايت FDD برجسته شده است. لوبلاگ در گزارش خود عنوان ميكند كه پيوندهاي اين لابي ضد ايراني در دولت ترامپ كاملا مشهود است و حتي در مواردي سعي دارد بحث درگيري نظامي ميان ايالات متحده و ايران را نيز تقويت كند.
شواهد همچنين نشان ميدهد كه پروژه IranDisinfo ارتباط بسيار نزديكي به پروژه توانا دارد؛ سازماني كه در سال 2010با بودجه وزارت امورخارجه براي كمك به ساختن جامعه مدني در ايران شكل گرفت. يكي از بنيانگذاران پروژه توانا مريم معمارصادقي بود كه ارتباط غير شفاف و نامشخصي با پروژه IranDisinfo داشت.
به نوشته لوبلاگ نميتوان بهطور دقيق و مشخص عنوان كرد كه اختصاص بودجه براي اين پروژه از سوي وزارت خارجه عليه ايران به لحاظ قانوني قابل توجيه است يا خير. جوئل رابين، معاون حقوقي سابق وزيرامورخارجه امريكا در گفتوگو با لوبلاگ گفت: ما مالياتدهندگان امريكايي دولت خود را براي حمله به هموطنان خود تجهيز و تامين مالي نميكنيم. او گفت اگر اين پروژه به شهروندان امريكايي حمله كرده و به نوعي وزارت خارجه آن را نيز تاييد كرده باشد، اين يك رسوايي جدي است.
از طرفي ديگر اكنون اين سوال مطرح ميشود كه آيا دولت ترامپ منابع مالي خود در زمينه ايران را به سمت سازمانهايي سوق ميدهد كه به دنبال تغيير رژيم در ايران هستند و آيا اكنون اين سازمان از اين بودجهها استفاده ميكند تا به دشمنان ايدئولوژيك خود به صورت آنلاين حمله كند و آيا كسي در اداره ترامپ با اين سازمانها در راستاي حملات هدايت شده و براندازي كمك ميكند؟ با توجه به مجموعه سوالات به نظر ميرسد وزارت امورخارجه مجبور خواهد شد توضيحات بيشتري به مالياتدهندگان براي صرف پولهاي آنها در اين زمينه ارايه دهد.
رايان كاستلو، مدير سياسي شوراي ايرانيان خارج از كشور (ناياك) در گفتوگو با ميدل ايستاي با متهم كردن دولت امريكا در راستاي تشديد فشار عليه ايران گفت: اين اقدام يك حكومت اقتدارگراست كه به شما كمك مالي ميكند تا مخالفان داخلي عليه ترامپ را مورد هدف قرار دهيد؛ چيزي كه نه دموكراتيك و نه منصفانه است.
حساب كاربري IranDisinfo در توييتر حتي به جيسون رضاييان، ستوننويس واشنگتن پست كه مدتها در ايران به جرم جاسوسي در زندان بود نيز حمله كرد كه چرا از سياست منع ورود مسلمانان به امريكا توسط ترامپ حمايت نميكند. اين حمله تنها به اين دليل صورت گرفت كه او از سياستهاي دولت امريكا حمايت نكرده است. حتي مديل ايستاي عنوان ميكند كه راديو فردا كه از سوي ايالات متحده حمايت ميشود از اين پروژه جدا نيست زيرا آنها در توييتر عنوان كرده بودند كه راديو فردا در اين كمپين از آنها حمايت ميكند. وزارت خارجه پاسخ درستي به خبرنگار ميدل ايستاي در خصوص ميزان پولي كه در اين پروژه هزينه شده، نداده است و حتي مشخص نشده حساب توييتري چگونه مديريت ميشود.
كاستلو اما از دولت ايالات متحده خواسته است كه تمامي اطلاعات مربوط به IranDisinfo را منتشر كند. او گفت بايد وزارت خارجه در مورد فعاليتهاي اين پروژه شفاف باشد و همچنين تعيين شود چه كساني كمك مالي به اين برنامه اعطا كردهاند و اين برنامهريزي با چه هدفي عليه ايران صورت گرفته است. در حال حاضر اگرچه نميتوان اين انتظار را داشت كه چنين پروژههاي بيهودهاي متوقف شود اما واقعيت آن است اگر سري به سايت IranDisinfo بزنيد مشاهده ميكنيد اقدامات آنها به حدي ضعيف است كه در نهايت تبديل به تبليغات منفي عليه خودشان شده است و تنها تلاش كردهاند خود را درگير دعواهاي توييتري كنند. صفحه توييتر اين پروژه كه حدود 6 ماه از فعاليت آن ميگذرد و با پشتيباني وزارت امورخارجه امريكا نيز كار ميكند تنها توانسته حدود 2700 دنبالكننده براي خود داشته باشد كه مشخص نيست چند درصد آن بهطور واقعي اين صفحه را دنبال ميكنند و اين ميزان نيز شايد تنها در اين دعواهاي توييتري به وجود آمده نه توليد محتوايي كه در اين 6ماه صورت گرفته است.