نگاهي به فيلم بامبلبي
بازگشت به دهه هشتاد فراموششده
احسان صارمي
در باب برتريها و اتفاقات شاهكار سينمايي دهه هفتاد ميلادي كتابها و مقالات و سخنرانيهاي بسياري شده است. بسياري از دهه 70 به عنوان واپسين روزهاي عصر طلايي هاليوود و حتي سينما ياد ميكنند. دههاي كه با ظهور چند جوان ياغي، سينماي امريكا تكاني ميخورد و جريان هنر سينما را از فرانسه و ايتاليا، به امريكا انتقال ميدهند.
اما با آغاز دهه 80 گويي زيباييشناسي سينما به سمت و سويي ديگر رفت. سينما بدل به مديومي براي سرگرمي صرف در قالب نمايشهاي سبك، ارزان و كممحتوا ميشود. بيشتر تصاوير به ياد مانده از سينماي دهه 80 مجموعهاي از آثار علمي- تخيلي مرتبط با فضاييها، دايناسورها و هر از گاهي ارواح بود. فيلمهايي كه قصد داشتند تصويري جذاب و شاد از علم و تخيل فراذهني بشر ارايه دهند كه بهترين مثالش «اي.تي» اثر اسپيلبرگ است. دهه 80 ميلادي با آغاز فيلمهاي مشهور به سكس و خشونت دهه 90 فراموش ميشوند؛ اما تاثير آنها بر نسل كودك زمانه خود عجيب است.
سال گذشته فيلم «بامبلبي» يا «زنبور» - به عنوان اسپينآف فرانشيز ترانسفورمرها- موفق ميشود برخلاف بيشتر فيلمهاي علمي- تخيلي برآمده از كاميكبوكها در ميان منتقدان نظرات مثبتي را جلب كند. فيلم در سايت Rotten Tomatoes نمره 92 دريافت كرد، آن هم از منتقداني كه بيشتر آنان در دهه 80 كودكي خود را سپري كردند. اتفاق مشابهي براي سريال «چيزهاي عجيب» رخ داده است كه در جولاي 2019 فصل سوم آن منتشر ميشود.
تمام اين آثار محصول افرادي است كه دهه 80 را در كودكي درك كردهاند و سينما را با همان آثار تخيلي نهچندان قوي درك كردهاند. حال آنان در حال بازسازي دهه 80 در قد و قواره خودش هستند. آنان در حال بازسازي زيباييشناسي بصري آثار آن زمان، به همراه شمايل اجتماعي امريكاي دهه 80 ميلادي هستند. تصاويري كه گويي با فيلترهاي قهوهاي يا سبز گرفته شده و به عكسهاي پولارايدي شباهت دارند، در كنار مدهاي مبتني بر پانك آن دوران، بخشي از اين شبيهسازي به حساب ميآيند.
اما مهمترين ويژگي آثاري چون «بامبلبي» و «چيزهاي عجيب» قهرمانان نوجوان است. به نظر سينماي تينايجري در حال تغيير شكل است. تغيير شكلي كه در آن ديگر مسائل جنسي با طعم كمدي اهميت ندارد؛ بلكه همه چيز بر پايه هوش و ذكاوت چند نوجوان و در نهايت قوه تخيل عجيبي است كه آنان را از بخش بزرگسال جامعه جدا ميكند. سينماي پيشرو، تجليلي بر دهه هشتادي است كه با ارايه سادهترين تكنولوژيهاي مبتني بر رايانه، كارگردانان امروز را خلاق و نوآور بار آورده است و اكنون فرصت آن رسيده تا اوج جنگ سرد و دوران مملو از پروپاگانداي ريگان، در سينماي امروز امريكا جذاب به تصوير آيد. جايي كه نوجوانان در دهه 80 وقعي به حرف سياستمداران نميگذارند و تلاش ميكنند با آنچه بيگانه خطرناك فرض ميشود، ارتباط بگيرند. نتيجه كار تصويري شاد و انساني از جهاني است كه براي بسياري تيره و تار به حساب ميآيد.
كافي است اين رويه را با جهان نوجوانان ايراني آن زمان مقايسه كنيم و دريابيم نوجوانان دهه 60 شمسي چه تصويري از گذشته ايران را ميآفرينند. آيا آنان از قوه تخيل دوران نوجواني خود سخن ميگويند يا تلاش ميكنند تصويري از روايتهاي بزرگسالانه همان زمان بيافرينند؟!