زنوزي، تمام اركان فوتبال كشور را زير سوال برد
مصونيت احمدينژادي
علي ولياللهي
از عصر روز جمعه كه تراكتورسازي مقابل پيكان با گل عيسي آلكثير در يادگار امام باخت، يا حتي قبلترش، بعد از باخت سه بر يك اين تيم مقابل سپيدرود در رشت، اوضاع فوتبال ايران بهطور كلي بههم ريخته است. دليل اين اتفاق هم نتيجه نگرفتن تيم تراكتور به نظر ميرسد. دو هفته نتيجه نگرفتن متوالي تيم تبريزي باعث شده كه تمام اركان فوتبال ايران از رييس تا ساير تيمها توسط مالك، مديرعامل و هواداران تراكتور زير سوال بروند. بازيكناني به شرطبندي متهم شوند، نمايندگاني از مجلس شروع به نامهنگاريهاي گسترده كنند، كاپيتانهاي تيم كتك بخورند، شهر تبريز براي چند ساعت حالت فوقالعاده به خودش بگيرد و عدهاي هم اين وسط زخمي شوند. همه اينها براي اينكه تراكتورسازي از كورس قهرماني عقب افتاده و اميدش براي رسيدن به جام كمرنگ شده است.
تقليل دادن اتفاقاتي كه حول و حوش تيم تراكتورسازي تبريز رخ داده است، به جملاتي نظير «اتفاق خاصي هم رخ نداده است» يا «مشكلاتي پيش آمده بود كه در دست بررسي است» يا جملاتي شبيه به اينكه از گوشه و كنار فدراسيون فوتبال و كميتههايش به گوش ميرسد، در حال حاضر خطرناكترين رويكرد ممكن است. آنچه در يادگار امام تبريز رخ داده، هم به واسطه تكرار شدن چندبارهاش و هم به واسطه وسعت و شدتش بايد با جديترين برخوردهاي ممكن مواجه شود. حمله به بازيكنان خودي و سيلي زدن به مسعود شجاعي، كاپيتان تيم ملي و حمله به خودروها و نيروهاي امنيتي با سنگ و شكستن صندليهاي ورزشگاه و استفاده از آنها به جاي وسيله حمله دقيقا آن چيزي نيست كه بخواهد با واكنشهاي سهلانگارانه روبهرو شود. تمام تصاوير تلويزيوني و ويديويي با جزييات حادثه ورزشگاه يادگار را به تصوير كشيده است و همه اسناد و مدارك در اين رابطه موجود است. پس صحبت كردن در مورد ريز جريانات، تكرار مكررات است. با اين حال اگر بخواهيم تنها به يكي از سرنخهاي رخدادهاي اخير برسيم، بايد يكراست برويم سراغ مالك باشگاه تراكتورسازي، جناب آقاي زنوزي.
اگر اسم مالك متمول باشگاه تراكتور را سرچ كنيم، يكي از جالبترين چيزهايي كه توجهمان را جلب ميكند، عكسهاي بيشمار او با محمود احمدينژاد، رييسجمهور پيشين كشورمان است. اشاره به عكسهاي متعدد اين دو نفر با هم از اين جهت است كه زنوزي و احمدينژاد نقاط مشترك زيادي با هم دارند و اين اواخر، يك ويژگي مشترك ديگر هم به اشتراكاتشان اضافه شده و آن هم مصونيت به نظر رخنهناپذير اين دو نفر است. دو يار قديمي معلوم نيست با چه پشتوانهاي، يكيشان در اجتماع و سياست و ديگري در حوزه ورزش تقريبا هر چه دلشان ميخواهد ميگويند و معلوم نيست چرا كسي پاسخ درخور به آنها نميدهد. احمدينژاد بارها و بارها قوه مجريه و مقننه و مخصوصا قضاييه را مورد شديدترين حملات قرار داده است و زنوزي هم نه تنها فدراسيون فوتبال و وزارت ورزش را مورد حمله قرار داده است، بلكه حتي حضور ساير تيمهاي ليگ برتري را هم زير سوال ميبرد. رويكرد اين دو نفر، فارغ از اينكه ممكن است ما هم با بعضي انتقاداتشان موافق باشيم و در بعضي گفتههايشان تامل كنيم، بيشتر از آنكه خيرخواهانه به نظر برسد، خودخواهانه و تاحدودي منفعتطلبانه است، چراكه در برخورد با انتقادات اين دو نفر، اولين سوالي كه بايد پرسيده شود اين است كه چرا تا ديروز ساكت بوديد؟ و اگر شما منتقد و مدعي هستيد، چه كسي بايد جوابگوي كارها و بعضا خرابكاريهاي شما باشد؟ اين روزها بسياري از چهرههاي برجسته جامعه همين انتقاد را به احمدينژاد دارند كه شما هشت سال رييسجمهور مملكت بوديد و تا آن زمان هيچ انتقادي به هيچ نهادي نداشتيد و ضمنا تلاش هم نكرديد كه رويههاي به زعم خودتان غلط را تغيير بدهيد و به محض اينكه دستتان از قدرت كوتاه شده، جايگاه اپوزيسيون گرفتيد. حالا بايد از آقاي زنوزي هم سوال شود كه وقتي تيمتان نتيجه ميگرفت هيچ مشكلي با فدراسيون و سازمان ليگ و داوري و باقي قضايا نداشتيد اما به محض اينكه تيمتان نتيجه نميگيرد همه چيز ميشود مهندسي و از قبل تعيين شده؟ شما كه خودتان در ليگ امسال كم تخلف نكردهايد، با مالكيت همزمان دو تيم، در مورد تخلف در فوتبال حرف ميزنيد و از حضور دو تيم سايپا و پيكان انتقاد ميكنيد؟ دو تيمي كه يكيشان سابقه قهرماني در ليگ برتر دارد و مثبت بودن حضورشان با معرفي بازيكنان آيندهدار به تيمهاي بزرگ ليگ و همچنين تيمملي بارها اثبات شده است. اما شما ميگوييد اين دو تيم صرفا هستند براي مهندسي كردن ليگ؟ شما نميتوانيد حواشي تيمتان را مديريت كنيد و با استناد به پستهاي اينستاگرامي هواداران، دروازهبان تيمتان را به شرطبندي متهم كه نه، مجرم معرفي ميكنيد و بعد مدعي ميشويد حمله هواداران تيمتان به شجاعي و يگان ويژه و سايرين به خاطر كوتاهي فدراسيون بوده است؟ ادعا ميكنيد كه فدراسيون نبايد اجازه ميداد شما با فروزان قرارداد ببنديد؟ واكنشهاي مالك باشگاه تراكتورسازي كه تاثير عميقي در نوع برخورد و رفتار تماشاچيان ميگذارد، بدون شك توسط هر مدير ديگري صورت گرفته بود، بارها و بارها با محروميتهاي سنگين مواجه ميشد. (همانطور كه يكدهم حرفهاي احمدينژاد را اگر يك منتقد معمولي گفته بود، مورد بازخواست قرار ميگرفت) اما ايشان بارها و بارها، هر بار كه تيمش نتيجه نگرفته است، بزرگترين تهمتها را بدون ذكر سند به ديگران زده است. نكته جالب ديگر اين است كه هرگاه ايشان در مظان اتهام قرار گرفته است و عدهاي انتظار پاسخگويي از ايشان داشتند، آقاي زنوزي يا همكارانش به صورت متكلم وحده در تريبونها حاضر شدهاند و كسي نبوده تا آنها را به چالش بكشد. نمونهاش بعد بازي تراكتور و ماشينسازي كه عدهاي اعتقاد داشتند نتيجه بازي منطقي نبوده، اما در برنامه نود فقط هوشنگ نصيرزاده و مهاجري، مديرعامل و مربي باشگاه ماشينسازي حاضر شدند و همهچيز را يكطرفه فيصله دادند. يا همين مصاحبههاي اخير زنوزي كه به تنهايي روي آنتن ميآيد و تمام حرفهايش را
يك سر ميزند و ميرود. مالكاني كه به فوتبال آشنايي ندارند و گمان ميكنند چون پول خرج كردهاند، بايد قهرمان هم بشوند و البته كه فوتبال به اين شكل نيست. وگرنه مديران پياسجي و منچسترسيتي بايد هر سال، بعد حذف از ليگ قهرمانان با آن هزينههاي سرسامآور تمام ساختار يوفا را زير سوال ببرند. مالك تراكتور با القاي اين مساله كه حق تيمش مدام در ليگ خورده ميشود، ذهنيت طلبكار بودن را به هواداران تيمش القا ميكند و به همين خاطر است كه آنها هر اتفاقي را به دستهاي پشت پرده و مهندسي شدن ليگ ربط ميدهند. البته در اين مورد آخر نميتوان با قطعيت گفت كه زنوزي چنين ذهنيتي را به برخي هواداران تزريق كرده است يا خير؛ چراكه تيتيها سالهاي پيش از حضور زنوزي هم نشان داده بودند كه گاهي معتقدند دستهاي پشت پرده نتايج تيمها را تعيين ميكند. اما بهطور قطع ميتوان گفت كه اظهارات صريح مالك باشگاه در تشديد چنين ذهنيتي بيتاثير نيست.
هدف از نوشتن اين متن، دعوت به برخوردهاي قضايي و قهري با منتقدين نيست. ما راضي نيستيم براي اشخاصي كه نام برديم مضيقه درست شود بلكه انتظار ميرود به شبهههايي كه اين اشخاص ميافكنند صريح و روشن پاسخ داده شود. ما در هيچ جاي دنيا نميبينيم كه مالك يك باشگاه اين همه توي چشم باشد و مدام مصاحبه كند و بازيكن كنار بگذارد و دلايل شكست را تحليل كند، اما حالا كه آقاي زنوزي اينقدر علاقه دارند كه در ريزترين اتفاقات هم حضور داشته باشند، بايد تبعات اظهاراتشان را بپذيرند. اگر ايشان سند دارند كه ليگ مهندسي ميشود، بايد قطعا ارايه دهند وگرنه اين اتهام، نه تنها افترا به سازمان ليگ و فدراسيون فوتبال محسوب ميشود، بلكه توهين به شعور اين همه هوادار فوتبال است كه عاشقانه از تيمهايشان حمايت ميكنند.