يك عضو كميسيون انرژي مجلس، به صفر رساندن صادرات نفت عربستان را ناممكن و بهزيان متحدان ايران دانست
تاملي بر يك پيشنهاد
در روزهاي گذشته كه تصميم عجيب و دور از عرف ديپلماتيك كاخ سفيد در قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمانهاي تروريستي ايالاتمتحده، با واكنشهايي فراوان و عمدتا دور از تساهل و تسامح از سوي رييسجمهور، ديگر اعضاي دولت و كابينه و البته ساير مقامات حكومتي همراه شد و با موضع قدرتمند و مستحكم، اقدامات كاخ سفيد را محكوم و مردود دانستند. چندي پيش حسين شريعتمداري، مديرمسئول روزنامه كيهان در پيشنهادي از بستن تنگه هرمز بهمنظور مقابلهبه مثل با امريكا سخن گفت و حالا اين روزنامه در يادداشتي كه به قلم سعدالله زارعي، در شماره روز گذشته خود منتشر كرد، از طرح پيشنهادي قابلتامل براي به صفر رساندن صادرات نفت عربستانسعودي پرده برداشت كه فارغ از ابعاد امنيتي آن، از حيث اجرايي با چالشهايي در مسير اجرايي شدن مواجه خواهد بود. در اين پيشنهاد آمده: «امريكا ميخواهد با ناديده گرفتن ضعفهاي خود و ناديده گرفتن تواناييهاي طرف مقابل، سياستهاي زيادهخواهانه خود را «ديكته» كند و در زمان ديكته هم دست به اقدامات ديگري ميزند كه زمين و زمان را عليه خود ميشوراند! اين همان حماقتي است كه از آن سخن ميگوييم. امريكا براي به نتيجه رساندن فشارهاي خود، شديدا به «كمك ديگران» نياز دارد. اروپا، روسيه، چين، مزدوران عرب، سازمان ملل و بسياري ديگر بايد به امريكا كمك كنند تا شايد از پس تكان دادن «صخرهاي سخت» برآيد اما درست در همين زمان تنشهاي خود را با همه اينها افزايش ميدهد و دستان خود را خالي ميكند! پس ذات اين سياست شكستآور است، از اين رو ايران ميتواند به راحتي از فضاي تصنعي پرهياهويي كه تيم ترامپ راه انداختهاند عبور كرده و به ريش آنان بخندد.» زارعي در ادامه اين يادداشت، پس از آنكه با استناد به هشدار وندي شرمن، عضو تيم مذاكرهكننده هستهاي امريكا در دولت اوباما، به كاخ سفيد درخصوص عواقب اقدام اخير عليه سپاه و همچنين اظهارات اخير «يك مقام نظامي پنتاگون» مبني بر اينكه «ارتش (امريكا) هيچ دستوري براي برخورد نظامي با نيروهاي ايراني دريافت نكرده و بايد بگويم اقدام رييسجمهور به معناي جنگ با ايران يا كشتن گروهي از ايرانيها نيست»، اينطور نتيجهگيري ميكند كه «ماجرا اصلا امنيتي-نظامي نيست كه عدهاي در داخل و خارج راه افتاده و آن را مقدمه تنش نظامي بين امريكا و ايران معرفي كردهاند.» چنانچه بنا به «دلايل كاملا واضحي» كه زارعي در كيهان، از آن سخن گفته، «امريكا نميتواند جان بيش از ۲۰۰ هزار نيروي نظامي خود را كه بهصورت پراكنده در 3 سوي مرزهاي ايران قرار داشته و در
هر جا درواقع در «محاصره مسلمانان انقلابي هوادار ايران» هستند، به خطر بيندازند.» نويسنده با اين مقدمه درنهايت پيشنهاد خود را براي به صفر رساندن صادرات نفت دولت سعودي به اين ترتيب تشريح ميكند: «ميدانيم كه لااقل ۷۵درصد نفت سعودي از درياي سرخ ميگذرد و طرفهاي اصلي اين نفت صادراتي هم اروپاييها يعني مهمترين شركاي امريكا در اعمال تحريمهاي ضدايراني هستند، اين در حالي است كه تنگه هرمز، محل صدور نفت به شركاي آسيايي ما كه مخالف اقدامات ضدايراني امريكا هستند، است و البته توقف صدور نفت از اين تنگه، آسيبي هم به دولتهاي عربستان و امارات ميزند كه به نظر ميآيد آنان خود را براي چنين روزي آماده كردهاند.»
يكي از اعضاي كميسيون انرژي مجلس معتقد است: «باتوجه به محيط مستعد بينالمللي براي ضديت با ايران به لحاظ اقتصادي و غيراقتصادي، به نظر ميرسد حداقلسازي تضادهاي خارجي و همچنين حركت به سمت گفتوگو و تعامل بايد از اولويتهاي جدي ما در عرصه ديپلماسي باشد.» جلال ميرزايي به «اعتماد» ميگويد: «فرض كيهان اين است كه اين پيشنهاد، اقدامي جهت استفاده از حداكثر ابزارهاي موجود براي قدرتمند شدن در منطقه است، حال آنكه به نظر ميرسد نويسنده در سايه تامل بر پيامدهاي مفروضات خود نيست كه به اين نتيجه رسيده، بلكه صرفا جهت اتخاذ موضعي عليه ترامپ و اقدامات خصمانه كاخ سفيد، اين پيشنهاد را روي كاغذ آورده است.» ميرزايي ميگويد: «اگر هدفمان افزايش قدرت و دستيابي به جايگاهي مناسب و باثبات در منطقه و جهان باشد، بايد تا آنجا كه ميتوانيم، آرامش را بر محيط اطرافمان حاكم كنيم و تضادها و تناقضاتي را كه در روابط خارجي و منطقهاي داريم، به حداقل برسانيم، ميان گروههاي متخاصم توازن ايجاد كنيم و حتي به منظور كاستن و به حداقل رساندن اين تضادها مجموعه گفتوگوها و مذاكراتي هدفمند را كليد بزنيم. حال آنكه متاسفانه كيهان، از منظري متفاوت و تاحدودي غيرواقعي به مولفههاي اقتدار سياسي كشور نگاه ميكند!» او ميگويد: «امريكاييها حالا خود توليدكنندهاي قابلتوجه در بازار نفت محسوب ميشوند. اتفاقا با به صفر رساندن صادرات نفت عربستان، كشورهاي دوست ما همچون چين، روسيه و برخي كشورهاي اروپايي تحتتاثير قرار گرفته و منابعشان به خطر ميافتد. اقدامي كه نهتنها بهنفعمان نيست، بلكه به ضررمان نيز هست.» او راهكار منطقي براي ناكام ساختن كاخ سفيد در تحقق اهداف خود در راستاي تضعيف جمهوري اسلامي را «گسترش روابط ديپلماتيك با كشورهايي همچون چين، روسيه و اروپاييها» ميداند و معتقد است: «اجراي اين پيشنهاد كه با مصايب اساسي روبهرو است اما حتي طرح اين پيشنهادها نيز باعث منفي شدن توازن قوا عليه ايران ميشود. همين امروز ميبينيم اروپاييها بهدنبال محدود كردن روابط خود با ايران هستند و همزمان با اتكا به نفوذ رژيم صهيونيستي بنا دارند، روسيه را نيز متقاعد كنند كه رابطه خود را با ايران محدود كند. در اين شرايط چگونه ميتوان چنين پيشنهادي ارايه كرد؟!» ميرزايي ميگويد: «حتما بايد بيش از اين درمورد تبعات اين پيشنهادها فكر كنيم و از طرح مواردي كه براي كشور هزينه دارد و به وجهه بينالملليمان آسيب ميزند، اجتناب كنيم. بايد تلاش كنيم تا تعقل و تدبير، پيشران امور باشد، نه طرح پيشنهادهايي كه علاوه بر مشكلات اقتصادي، ممكن است مصايبي ديگر، همچون مشكلات امنيتي نيز به همراه داشته باشد.» ضمنا حجتالاسلام مسيح مهاجري، مديرمسوول روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله اين روزنامه با مشروط كردن اقدامات متقابل ايران در قبال كاخ سفيد در صورتي كه ترامپ به دنبال بهانهجويي نباشد، ادامه داد: «اگر اقدامات امريكا، نوعي پهن كردن يك دام باشد، هوشياري انقلابي ايجاب ميكند در اين دام نيفتيم. اينجا دقيقا جاي استفاده از هوشياري انقلابي براي تشخيص توطئه دشمن است. تشخيص به موقع توطئه و نيفتادن در دام دشمن، بخشي از انقلابي عمل كردن است كه براي صيانت از انقلاب اهميت فراواني دارد. در اين زمينه نبايد به توصيههاي افراطيون اعتنا شود. اين توصيهها حتي اگر خيرخواهانه هم باشند با هوشياري انقلابي سازگاري ندارند و تشويق براي افتادن در دام دشمن محسوب ميشوند.»