به مناسبت سالگرد شهادت شهيد صدر
اسلام طلايهدار زندگي
آيتالله العظمي شهيد سيد محمد باقر الصدر٭ / ترجمه: دكترمحمدحسين بياتي/
حكومت يك پديده اجتماعي اصيل در زندگي است. اين پديده به دست پيامبران و از خلال رسالتهاي آسماني ايجاد شده است و ساختار صحيح خود و همچنين نقشي را كه در رهبري جوامع انساني ايفا ميكند، از تعاليم انبيا در اين زمينه به دست آورده است؛ تعاليمي كه نظام جامعه انساني را بر اساس معيار حق و عدل تنظيم ميكند و هدف از آن حفظ وحدت و يكپارچگي جامعه بشري و رشد دادن آن با طي مسيري صحيح است. خداوند متعال ميفرمايد: «كان الناس امه واحده فبعثالله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعدما جاء تهم البينات بغيا بينهم فهديالله الذين امنوا لما اختلفوا فيه من الحق باذنه والله يهدي من يشاء الي صراط مستقيم». آنچه از مطالعه اين آيه به دست ميآيد اين است كه مردم در مرحلهاي كه هنوز فطرت حاكم بوده است، امت واحدي بودهاند و تصورات ابتدايي از زندگي و دغدغههاي محدود و احتياجات ساده و روزمره موجب وحدت و يكپارچگي در ميان آنان بوده است. سپس – از خلال استمرار زندگي اجتماعي – قابليتها و استعدادها و امكانات گوناگون به منصه ظهور و بروز رسيد و افق ديدگاه انسان گسترش پيدا كرد، آگاهيها بيشتر شد و نيازها پيچيدهتر و در نتيجه نزاع و تضاد بين ضعيف و قوي آغاز شد و زندگي اجتماعي محتاج به موازيني شد كه بتواند حق را مشخص كند و عدالت را در جامعه تحقق و عينيت بخشد و بتواند ضامن استمرار وحدت مردم در چارچوبي سالم باشد و نيز بتواند تمامي امكانات و قابليتهايي را- كه تجربه زندگي اجتماعي به بروز و توسعه آن منجر شده بود – به شكلي مثبت در جامعه تقسيم كند به نحوي كه خير و آسايش و امنيت را براي همگان به ارمغان آورد؛ به جاي اينكه اين امكانات منشايي براي تنازع و درگيري و فرصتطلبي باشد.
بروز حكومت به وسيله پيامبران
در اين مرحله است كه انديشه «حكومت» به دست پيامبران(ع) بروز ميكند و آن بزرگواران به ايفاي نقش در ساختن حكومتي سالم ميپردازند. خداوند متعال مباني و قواعد حكومت را وضع ميفرمايد- چنان كه در اين آيه شريفه ملاحظه شد – پيامبران هر يك به شكلي نقش عظيم خود در بناي دولت صالح را ايفا كرده و استمرار دارند و تعداد زيادي از آنان همچون حضرت داود و حضرت سليمان و... به شكل مستقيم متصدي حكومت شدند. برخي ديگر از آنان همچون حضرت موسي تمام زندگي خود را صرف رسيدن به اين هدف كردهاند و خاتم الانبيا(ص) توانستند با برپا ساختن پاكيزهترين حكومت در تاريخ كه نقطه عطفي در تاريخ زندگي انسان شمرده ميشود، تاج افتخاري بر سر تلاشهاي بيوقفه سلف صالح خود بگذارند و به مباني و اصول حكومت صالح عينيتي تام ببخشند. با وجود اينكه پس از رحلت نبياكرم(ص) در اكثر اوقات افرادي متولي اين حكومت شدند كه با اهداف حقيقي و رسالت عظيم آن بيگانه بودند، اما امانت- كه امتداد روحي و عقيدتي نبوت و وارث رسالتهاي آسماني است – به صورتي پيوسته كوشيد تا نقش خود را در تصحيح حركت مسير حكومت اسلامي و بازگرداندن آن به مسير صحيح نبوي ايفا كند. ائمه اهل بيت(ع) در اين راه حجم عظيمي از رشادتها و فداكاريها را از خود به نمايش گذاردند كه در راس آنها شهادت سرور آزادگان و سيدالشهدا، حضرت ابا عبدالله الحسين(ع) و برگزيدگان از اهل بيت و اصحاب آن حضرت در روز عاشوراست. امامت پس از عصر غيبت در مرجعيت امتداد يافت. همانگونه كه امامت امتداد و استمرار نبوت بود مرجعيت بار سنگين اين رسالت عظيم را بر دوش كشيد و در گذر تاريخ به شيوههاي گوناگون در اين راه مجاهدت كرد. عالم مسلمان شيعي همواره – و به همراهي تمام صالحان و مستضعفان از فرزندان اين امت – چنان زندگي كرده كه در مقابل تمامي نمودهاي باطل ايستاده است و بر تعلق خود به حكومت انبياء و ائمه (ع) به حكومت حق و عدل كه براي اقامه آن تمامي نيكان كوشيدهاند، پاي فشرده است.
ملت ايران و حكومت اسلامي
ملت مسلمان ايران توانسته است كه قاعده عظيم اين پايداري قهرمانانه و ايستادگي در راه تشكيل حكومت انبيا و ائمه و صديقين را شكل دهد. اين قاعده عظيم به بركت رهبري حكيمانه مرجعيت صالحي كه امام خميني – دام ظله – تجسم آن است به قله هوشياري و آگاهي سياسي رسيد. اين ملت از خلال مبارزه با طواغيت كفر و مقاومت شجاعانه خود توانست طعم تلخ شكست را به استعمارگران كافر بچشاند. طبيعي است كه در اين ميان ملت مسلمان ايران ايمان به رسالت عظيم تاريخي خود را افزون كند و به اين باور برسد كه اسلام بالاترين ارزش است كه او واجد آن است چراكه اين ملت با اسلام و به پشتوانه مرجعيتي كه اسلام آن را بنا كرده است و به بركت خميني توانسته است محكمترين زنجيرهايي را كه بر دست و پايش نهاده شده بود بگسلد. بنابراين اسلام نه تنها يك رسالت بلكه تنها منجي و يگانه نيروي حاضر در صحنه است كه توانسته است پيروزي را براي اين ملت بزرگ رقم بزند. از اين رو طرح شعار «جمهوري اسلامي» از سوي مرجع رشيد انقلاب يك تعبير زنده و پويا از ضمير امت و نتيجه طبيعي مبارزات آن و ضمانتي براي ادامه حركت مستمر اين ملت در مسير پيروزي است و اسلام در مقابل آن گشوده است. ملت بزرگ ايران با به دوش كشيدن اين پرچم و تلاش در راه تحقق انديشه جمهوري اسلامي نه تنها خود را به عنوان يك ملت مطرح ميكند بلكه به عنوان يك منبع براي پرتو افكني به جهان اسلام و بلكه به تمامي جهان در لحظات دشوار تاريخ بشريت قرار ميگيرد. منبعي كه تمام ملتهاي مسلماني كه تحت سلطه انسان اروپايي و غربي و تمدن چپاولگر آن قرار گرفتهاند، به او به عنوان يك منجي مينگرند؛ به عنوان مرجعي كه رسالتي براي پايان دادن به بهرهكشي انسان از انسان به دوش اوست. بر اين اساس است كه اين ملت در اين لحظات سرنوشتساز نقش تاريخي خود را ايفا ميكند و براي نخستين بار در تاريخ جديد جهان اسلام دست به تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي ميزند و تصميم ميگيرد اين قانون را در مسيري پرافتخار تحقق و عينيت بخشد. اين ملت بزرگ همانگونه كه در مرحله مبارزه جهان و مقياسهاي مادي آن را به لرزه درآورد، همچنين ضمير انسان به گمراهي كشانيده شده و ميليونها ضمير رنجديده را به حركت درخواهد آورد و بر جهان نوري جديد را كه همان نور اسلام است خواهد تاباند. نور جديدي كه تقدير الهي تابانيدن آن بر جهان را به ملت ايران واگذار كرد، به همان اندازه كه نقاب از چهره دشمنان اسلام برميدارد، پرده از چهره آنان كه به تزوير نام اسلام را به يدك ميكشند نيز برخواهد داشت.
٭الاسلام يقود الحياه اثر شهيد صدر