ميزان توجه حكومتهاي محلي به بازخوردهاي منفي از شهرهاي خودرومحور
سيدچمران موسوي
رفع دو چالش «حركت در شهر» و «كيفيت زندگي در شهر» با يك اصلاح اساسي در محتواي سياست منسوخ توسعه شهر براي خودروها، به اقدام شاخص مديريت شهري در عمده ابرشهرها تبديل شده است. ماموريت اصلي، «احياي شهرهاي پيادهمحور» و توقف كامل ساخت «بزرگراه» به عنوان مزاحم حركت روان شهروندان، است. بهطوري كه در شهرهاي بزرگ كشورهايي همچون امريكا، كانادا، كره و برزيل «پيادهرو»ها جايگزين بزرگراهها شدهاند. اوايل قرن بيست و يكم تصور ميشد، ساخت بزرگراههاي درون شهري، جابهجايي در شهرها را تسهيل ميكند و هزينههاي نجومي اين قبيل پروژههاي عمراني به نفع شهر و شهروندان تمام ميشود، اما قفل ترافيكي در بزرگراهها و سرايت آن به ساير شريانهاي حركت خودرو در شهر، در نهايت اين معابر را به مزاحمان قطعي حركت شهروندان تبديل كرد. طرح تبديل شهرهاي خودرومحور به شهرهاي پيادهمحور، مطابق پژوهشهاي يك شهرساز امريكايي، از مسيرهايي همچون «افزايش هزينه و ريسك سفر با خودروي شخصي در كوتاهمدت» و «تقويت شبكه تركيبي حمل و نقل عمومي و پياده» اجرا شده است. در اين طرح، با دوربرگردان حكومتهاي محلي براي دسترسي به شهر پيادهمحور، در عمل، «كلانشهرهاي ضدانسان» با اقداماتي در جهت مهار تقاضاي سفر با وسايل نقليه شخصي به تدريج به «شهرهاي دشمن خودرو» تغيير چهره پيدا ميكنند. مهمترين دستاورد اين تغيير، بازگشت «آسايش و تسهيل حركت» به شهرهاي بزرگ است.اين طرح با 5 پاتك به «مزاحم حركت در شهر» قابل تحقق است كه به ترتيب شامل: «اخذ عوارض ازدحام در بزرگراههاي پرتردد»، «تبديل تدريجي برخي بزرگراهها به كوچكراهها از طريق كاهش عرض معابر حركت خودرو به نفع ساخت پيادهرو»، «كاهش مساحت پهنههايي با كاربري انبوه مسكوني و تجاري به فضاهاي باز براي پيادهروي و دوچرخهسواري»، «مناسبسازي فصلي پيادهراه و چشمنواز كردن نماي اطراف مسيرهاي حركت پياده» همچنين «ايجاد شبكه تركيبي مترو-پيادهراه» ميشود.