بهبود سياستهاي كلان به جاي تصميم جديد براي مديريتشهري
وحيد شقاقي شهري
براي كاهش آلودگي و ترافيك بهتر است سياستهاي كلان جامعه را بهبود ببخشيم و وارد سياستهاي شهري و منطقهاي نشويم. تا زماني كه نتوانيم سياستهاي كلانشهري را بهبود بخشيم تغيير در سياستهاي بخشي و منطقهاي باعث افزايش نارضايتي مردم ميشود.
يكي از اين مشكلات كلانشهرها، مهاجرت است. با وجود اينكه هزينه در شهر تهران چند برابر شهرهاي ديگر است اما باز شاهد افزايش مهاجرت هستيم كه البته اين افزايش مهاجرت به دليل تمركز امكانات و توسعه زيرساختها در شهر تهران است. در اين شرايط افراد ترجيح ميدهند به مشاغل سطح پايين مشغول شوند تا بتوانند از امكانات رفاهي در پايتخت بهره ببرند.
بنابراين بحث اصلي كه در اداره تهران بايد به آن توجه داشت، تمركز شديد جمعيت و شكاف اقتصادي و نابرابري در اين كلانشهر است. بخش زيادي از مردم منجمله اقشار آسيبديده، مجبورند با وسيله نقليه عمومي جابهجا شوند اما هنوز نتوانستهايم حداقل توسعه حمل ونقل عمومي را در شهر تهران داشته باشيم. در ساعات پيك شاهد فشار جمعيتي در مترو هستيم كه همچنان راهحلي براي افزايش بهرهوري و خدماتدهي در اين ساعات طراحي نشده است.
اگر نتوانيم حمل و نقل و زيرساختهاي عمومي را توسعه دهيم و همزمان عوارض وضع كنيم به ضرر دهكهاي پايين جامعه خواهد بود. وضع عوارض به ضرر دهكهاي پايين است و بر دهكهاي بالاي جامعه تاثيري نميگذارد.زيرا افراد دهكهاي بالا درآمد و ثروت مناسب دارند و بنابراين ميتوانند اين عوارض را پرداخت كنند. اما براي نيروي كارگر اگر نتوانيم حمل و نقل عمومي را توسعه دهيم براي به موقع حاضر شدن در محل كار خود بايد از وسايل درون شهري استفاده كنند كه باعث افزايش هزينههايشان ميشود. تبعات منفي اين تصميم زماني عيان ميشود كه جمعيت زير خط فقر براي پوشش هزينههاي خود هرچند جزيي بايد سبد مصرفيشان را تغييراتي دهند. اگر قدرت خريد مردم ترميم شود و بتوانند خود را با هزينهها وفق دهند، ميتوان از اين گونه شوكها استفاده كرد اما در حال حاضر هرگونه افزايش در هزينهها، زندگي اقشار آسيبپذير را تحتالشعاع قرار ميدهد.
شهرداري با اجراي چنين طرحهايي به دنبال تامين مالي است اما بايد از مسير ديگري اين اقدام را انجام دهد يعني ابتدا بايد زيرساختها افزايش يابد و با فراهم آوردن مترو و حمل ونقل عمومي، به مردم فرصت بهرهمندي از خدمات شهري داده شود و بعد به سياستهاي تامين مالي روي آورد و تازه دراين زمان، دولت قيمت بنزين را افزايش دهد يا عوارض از بزرگراهها اخذ شود.
مشخص است كه شهرداري اكنون در تامين هزينه جاري مشكل دارد و نميتواند جوابگوي حقوق نيروهايي كه در اين سالها استخدام شدهاند، باشد. همچنين بدهي سرسامآوري دارد كه چون با تراكمفروشي هم نميتواند جبران كند به اين سياست روي آورده است. ولي بايد توجه كرد كه از اين مسير نميتوان به سمت حركت براي تامين مالي زيرساخت حركت كند. توجه كنيم امروز 60 الي 70 درصد از مردم شهر تهران نسبت به افزايش هزينههاي جزيي در شهر نيز واكنش نشان ميدهند پس نبايد به اين كار اقدام كرد.
لازم است متوجه باشيم اين طرح با طرح ترافيك متفاوت است، چون آنجا بخش عمدهاي از تهران را شامل نميشد و عوارض ورود به طرح، اخلالي در ترافيك ايجاد نميكرد ولي مشخص نيست كه هنوز اين هزينه براي شهروندان چقدر است و حمل و نقل درونشهري را مختل خواهد كرد.
در مجموع بايد گفت چون هزينهها بيشتر از درآمدهاست، پس بايد حساسيت مردم در اخذ هزينهها را در نظر گرفت. در زمانهاي پيك مصرف، نيروي كار در تردد است و اين افزايش هزينهها به اعتراضات مردم منجر ميشود. در اثر بحرانهاي ارزي، ارزش پول ملي در هزينه روزمره مانده است و دولت و شهرداري بايد با كسب مجوز از رهبري از صندوق توسعه يا دريافت وام از بانك يا فروش اوراق مشاركت، از تحميل هزينه بر مردم دوري كند و از اين ابزارهاي تامين مالي استفاده كند.