پيامدهاي رواني زلزله را
جدي بگيريم
مجيد درويشي
زلزله يكي از بلاياي طبيعي است كه آثار مخرب و ويرانگر آن تا سالها بر روح و روان بازماندگان ناشي از آن باقي ميماند. آثار روحي و رواني زلزله به مراتب و در مقياس بالاتري از خسارات جاني و مالي آن است، چراكه افرد آسيبديده حاضر در صحنه فاجعه توان انساني خود را در مقابل نيروهاي ويرانگر عظيم طبيعي عاجز و ناتوان ديده و ناچار به پذيرش ميشوند.
وقتي انسانها به علت وقوع زلزله عزيزان خود، خانه، بستگان و شايد دوستان خوب و حمايتگر و به طور كلي هر آنچه داشته يا به مفهوم ديگر منابع مالي و عاطفي خود را از دست ميدهند، ترس و اضطراب به همراه وحشت از ادامه زندگي به دليل همه اين استرسها باعث ايجاد فشار رواني شديد ميشود.
بر اساس منابع علمي و نظر روانشناسان علايم اختلال استرس حاد يا (A.S.D) از سه روز تا يك ماه پديدار ميشوند كه پس از آن در صورت عدم برنامهريزي علمي، منظم و جهتدار كه لازمهاش استفاده از پروتوكولهاي درماني، تيم تخصصي درماني (روانشناسان و روانپزشكان) ميتواند به عنوان يك مداخله جدي، علمي و پيشگيرانه زمينه را براي پيشگيري از اختلال بزرگتر و فراگيرتر يعني اختلال استرس پس از ضايعه فراهم كند، از آنجايي كه پيامدهاي رواني ناشي از زلزله سلامت رواني و هيجاني افراد منطقه را به خطر مياندازد و باعث ظهور مشكلات رفتاري و رواني مثل اختلال در تمركز و تصميمگيري، عدم كنترل احساسات، احساس گناه و نااميدي، اختلال در خواب و كابوسهاي شبانه، بيتفاوتي و گوشهگيري نسبت به همه چيز و همه كس، شبادراري و خوابهاي وحشتناك در كودكان، اضطراب و افسردگي ميشود و اين حجم بزرگ از مشكلات نيازمند تفكر هوشمندانه روانشناسان و روانپزشكان عزيز است. فراموش نكنيم كه بازگشت مجدد اين افراد آسيبديده براي اينكه بتوانند دوباره به زندگي عادي برگردند، نيازمند كمك تخصصي سازگاري منطقي روانشناختي خواهد بود. به همين جهت اعزام مددكار و مشاور و متخصصان رواني و رفتاري به مناطق زلزلهزده اگر ارزش بيشتري از كمكهاي مالي نداشته باشد، كمتر از آن هم نيست. علايم عمده اختلال استرس پس از سانحه (P.T.S.D) مثل كابوسهاي شبانه، تداعي مكرر صحنههاي حادثه در ذهن افراد، رفتار تهاجمي و پرخاشگرانه، بدبيني نسبت به ديگران، كاهش تمركز، مشكلات در بروز احساسات و خواب منظم و غيرعادي است. البته بايد توجه داشت توان و مقاومت رواني افراد مختلف نسبت به ابتلا به اين اختلال متفاوت بوده و به عواملي مثل شدت و ميزان روبهرو شدن با حادثه و ميزان حمايتهاي اجتماعي از مصدومان بعد از بروز حوادث بستگي دارد، به طور كلي از ديدگاه روانشناسي واكنشهاي رواني پس از زلزله ميتواند شامل مراحل زير باشند:
مرحله اول: مرحله تماس با ضربه: چند دقيقه پس از حادثه بروز ميكند، افراد دچار وحشت شديد ميشوند و قدرت انجام هيچ كاري را ندارند و بهتزده ميشوند، اين مرحله معمولا كوتاه و گذراست.
مرحله دوم: قهرمانگرايي: در ساعات اوليه وقوع حادثه بين افراد حاضر در صحنه همبستگي ايجاد ميشود و اشخاص سالم براي كمك به ديگران به شدت كمك ميكنند.
مرحله سوم: فراموشي غم: يك هفته تا چند ماه پس از بروز حادثه همزمان با رسيدن نيروهاي كمكي، افراد اميدوار ميشوند و حالت آرامش و احتمالا نشاط پيدا ميكنند.
مرحله چهارم: روبهرو شدن با واقعيت: دو تا سه ماه بعد از زلزله بروز ميكند. در اين مرحله افراد تازه متوجه عمق خسارات و فقدانهايشان ميشوند يعني مجددا روحيه خود را از دست ميدهند، به شدت افسرده و مضطرب ميشوند و احساس تنهايي ميكنند.
مرحله پنجم: مرحله تجديد سازمان: شش ماه تا يك سال بعد از وقوع حادثه بروز ميكند. در اين مدت فرد درك ميكند كه بايد متكي به خود باشد. عدم رسيدن به تعادل در اين مقطع منجر به باقي ماندن علائم رواني مثل افسردگي در فرد ميشود.
برآوردهاي ما در منطقه با توجه به مديريت اينجانب به عنوان مدير علمي تيمهاي تخصصي سازمان بهزيستي اين است كه آمار شيوع اين اختلال به عنوان يك رخداد پس از سانحه كم نبوده و چنانچه برنامهريزي به موقع با رويكرد پيشگيرانه صورت نگيرد كه البته اين رسالت تمام سازمانهاي تخصصي بوده، شاهد پيامدي ناگوارتر
خواهيم بود.
خوشبختانه سازمان بهزيستي استان كرمانشاه به زودي فعاليت تخصصي مرحله دوم خود را با نگاه و رويكردي متفاوت آغاز خواهد كرد و ما با توجه به در نظر گرفتن تمام جوانب مداخله اميدوار هستيم كه علاوه بر پيشگيري مجدانه و تخصصيمدار نسخهاي جامع و كامل را در مداخلات رواني و اجتماعي در بحرانهاي احتمالي مشابه براي كل كشور بپيچيم. انشاءالله.