زندگي روي گسل، در يك سال گذشته مناطق زلزلهزده كرمانشاه شاهد بيشتر از 6 هزار زلزله و پسلرزه بوده و هست كه اخيرا گسل جوان و جديد ديگري نيز در آن فعال شد.
تبعات و آسيبهاي زلزله 21 آبان 1396 در مناطقي از استان كرمانشاه حاصل گسلها و شكافهاي زير زمين نبود، بلكه ناشي از تبعات 8 سال جنگ تحميلي، آوارگي، گسستها، تبعيض، نابرابري اجتماعي، فقر، بيكاري، طردشدگي، مرزنشيني، امنيتي بودن و در عين حال فقدان امنيت در اين مناطق بود.
حاصل ناكارآمدي نهادها و سازمانهاي مرتبط به امور آموزش، توانمندسازي، تابآوري اجتماعي، خودمراقبتي و مديريت بلايا و بحران بود، اكنون نيز مسائل رواني و اجتماعي در سايه آمارسازيها مغفول مانده و تمام توجه فقط به بعد بازسازي فيزيكي، كالبدي و آجر و آهن است و گسل روح و روان روز به روز در حال فعالتر شدن است.
زلزله كرمانشاه فقط خانهها را تخريب نكرد، بلكه زندگي اجتماعي افراد بازمانده را هم تحتتاثير خود قرار داد. حدود صددرصد افراد اين مناطق دچار مشكلات رواني شدهاند، افزايش خشونت در كمپها، خشونت عليه كودكان، بيانگيزه بودن در برابر مسووليتهاي خانواده و مسووليتهاي اجتماعي، هنجارشكني، خشونت عليه كودكان و زنان، شبادراري كودكان، لكنتزبان، ضعف فرهنگ كار، نااميد از زندگي و آينده، رها شدگي كودكان، سالمندآزاري، طلاق، افسردگي، كاهش آستانه تحمل، مواردي از خودكشي و... حاصل PTSD استرس و اضطراب شديد و فوبياي پس از زلزله است.
سوال اينجاست كه چرا نهادهاي مرتبط به مسائل اجتماعي و سايكولوژي اين مناطق از جمله وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش، نهادهاي دانشگاهي و علمي (غير از د انشگاه تهران) هيچ اقدام منظم و سيستماتيكي براي كاهش يا جلوگيري از تبعات اجتماعي و رواني اين مناطق انجام ندادند؟
و اگر هم حضور داشتهاند مقطعي، گذرا و سطحي بوده است. يا در حد غربالگري و آمارسازي بوده است.
آنچه مسلم است براي ساخت خانهها زمان زيادي لازم نيست، براي ساخت اجتماعي و سايكولوژي اين افراد بيشتر از 20 سال كار تخصصي، آموزش، مشاوره و غيره لازم و ضروري است.
آسيبشناسي پسازلزله
تبعات پسازلزله كرمانشاه ناشي از فقدان مديريت ريسك، آموزش، توانمندسازي، فقدان تابآوري اجتماعي و مشاوره سيستماتيك و پايدار بوده و هست كه در تحقيقات ميداني صورت گرفته در اين مناطق ما با تبعات اجتماعي زلزله، تبعات فرهنگي، تبعات روانشناختي، تبعات اقتصادي، تبعات بهداشتي و سلامت و... مواجه هستيم كه در صورت عدم توجه جدي و نظاممند در آيندهاي نزديك ما در اين مناطق به بنبست اجتماعي-روانشناختي نزديك خواهيم شد.
قابل ذكر است كه تنها دانشگاه تهران به صورت ساختارمند و علمي در اين مناطق جهت بازسازي فضاي اجتماعي-رواني افراد اقدام به افتتاح دفتر كرده است و اساتيد و تسهيلگران آن حضور دايم و شبانهروزي در اين مناطق دارند كه اميدوارم بقيه دانشگاهها و نهادهاي علمي و تخصصي نيز حضور پيدا كنند و با افتتاح دفاتر و كلينيك در حوزههاي مختلف به كمك اين مناطق بشتابند.
يك سال پس از زلزله
در جريان زلزله 21 آبان سال 96 در مناطقي از استان كرمانشاه حدود صد هزار واحد تخريب يا آسيب ديدند.
1- در روستاها اغلب واحدها بازسازي شده است، اما فوبياي پسازلزله، شايعه، ترس از سقف و شوك شب زلزله ptsd مانع از برگشت افراد به واحدهاي بازسازي شده است،
2- در جريان زلزله 4/9/97 با بزرگي 4/6 ريشتر اغلب واحدهاي تعميري كه مردم مجددا از آن ساكن شده بودند، آسيب ديد و افراد مجددا به كمپها پناه آوردند كه خود اين مساله بار ديگر روح و روان مردم را هزار تكه كرد.
3- پيشبينيها و پيشگوييهاي افراد غيرمتخصص در حوزه زلزله و اخيرا صحبتهاي ضد و نقيض و پيشگويي خود متخصصان امر زلزله نيز به نابساماني زلزله افزوده است.
4- زلزله 6 و چهار دهمي چهار آذر با افزايش گاهي چند صد برابري قيمت مصالح و... در مناطق زلزلهزده سبب ركود و كند شدن امر بازسازي در اين مناطق شده است و مردم عملا يا از ترس زلزلهاي ديگر يا بهدليل فقدان توان مالي و عدم كفايت وامها دست نگه داشتهاند.
هنوز در كل مناطق فقط چند مدرسه تكميل شده است، دانشآموزان در كلاسهاي ناامن، كانكسي يا كلاسهاي 40 نفره مشغول به درس خواندن هستند،
وضعيت مدارس مناطق زلزلهزده هنوز عادي نشده است، مدارس يا كانكسي يا با كلاسهاي بيش از حد استاندارد برگزار ميشود، از طرف ديگر بهدليل مهاجرت برخي معلمان با كمبود شديد معلم مواجه هستند. افت تحصيلي در كل مناطق زلزلهزده به يك امر واقع تبديل شده است.
خود معلمان نيز همانند دانشآموزان در اين مناطق دچار انواع آسيبها شده و از انگيزه تدريس آنها بهشدت كاسته شده است و خود معلمان نيز نياز به حمايت دارند.
5- سرپلذهاب هنوز بيمارستان ندارد.
در شب زلزله بيمارستان تازهساز سرپلذهاب آسيب ديد و در شب زلزله به دليل تخريب قسمتهايي از آن و قطع برق و فقدان برق اضطراري بيمارستان مصدومان زيادي در راه بيمارستان كرمانشاه يا در حياط بيمارستان سرپلذهاب جان خود را از دست دادند و بيماران مناطق سرپلذهاب و ثلاث و ديگر مناطق به بيمارستانهاي ديگر شهرها مراجعه ميكنند. در شب زلزله اخير كه حدود هزار نفر مصدوم بر جاي گذاشت، بيمارستان كانتينري سرپلذهاب حتي يك متخصص ارتوپد هم نداشت.
6- وعده اعطاي زمين به مستاجران، محقق نشده است.
حدود 50درصد از ساكنان شهر سرپلذهاب مستاجر هستند و عملا هنوز در كف خيابان بلاتكليف هستند، وعده اعطاي زمين به مستاجراني كه در واحدهاي تخريبي بودهاند نيز بعد از يك سال عملي نشده است، از طرف ديگر بقيه مستاجران كه در واحدهاي تعميري بودهاند نيز نااميد و بين آسمان و زمين ماندهاند.
7- وعدههاي وزير صنعت و استاندار به واحدهاي توليدي تخريب شده، فقط به خاطر پر كردن گزارش و ديد و بازديد بود. اشتغالزايي در اين مناطق مورد توجه جدي واقع نشده است.
با توجه به تخريب اغلب واحدهاي توليدي و صنعتي شهرك صنعتي سرپلذهاب و وعده و وعيدهاي وزير صنعت و معدن و استاندار كرمانشاه اما هنوز اين واحدها قادر به دريافت وام نشدهاند.
8- براي بازسازي فضاي اجتماعي و رواني اقدام جدي و فراگير صورت نگرفته است.
13 ستاد معين براي بازسازي فضاي فيزيكي و كالبدي شهر و روستا در مناطق زلزلهزده از اوايل زلزله با هزاران نيروي كار مشغول كار هستند و عملا شاهد پيشرفت خوب اين ستادها در اغلب مناطق بهخصوص مناطق روستايي هستيم، اما زلزله تنها ديوارها و خانهها را تخريب نكرده است بلكه تمام ابعاد زندگي اجتماعي را تحتتاثير قرار داده است، خانه سالم بدون روح و روان سالم كامل نيست.
هزاران خانوار فقط در شهر سرپلذهاب در كانكس زندگي ميكنند. خانوارهايي كه مستاجر بودند يا مالك واحد تخريبي بودند جزو اين كانكسنشينان هستند.
آن دسته از روستايياني هم كه خانهشان تكميل شده است به دليل ترس از زلزله، شايعه هارپ و مشكلات روانشناختي در كانكس زندگي ميكنند.
9- آسيبهاي اجتماعي زير پوست شهر هر روز بزرگتر ميشود.
كه ميتوان آنها را به مسائل:
اجتماعي، مديريتي، فرهنگي، اقتصادي، سايكولوژي، بهداشت و سلامت تقسيم كرد.
كه در اين ميان اقشار آسيبپذير كه در جريان اين بيخانماني و آوارگي بيشتر از بقيه دچار آسيب شدند به اقشار زنان، كودكان، سالمندان، خانوادههاي داراي معلول و بيماران خاص.
10- از مجموع هفت هزار واحد تخريبي داخل شهر سرپلذهاب شاهد تكميل واحدهاي قابلتوجهي نبودهايم، به چند دليل:
1- اعطاي جواز ساخت و نقشه و... توسط نظام مهندسي كرمانشاه بسيار به كندي صورت ميگيرد و مازاد بر آن گيرودار شهرداري هم بماند.
2- افزايش زيربناي درنظر گرفته شده براي واحدهاي تخريبي توسط مالكان.
3- براي تمام زيربناهاي مختلف به يك اندازه وام درنظر گرفته شده است. مثلا زيربناي 80 متري و زيربناي 150 متري به يك اندازه وام پرداخت ميكنند.
4- افزايش چند برابري قيمت مصالح ساختماني و...
5- افزايش پروانههاي ساخت در داخل شهر، در خيلي از موارد افراد يك طبقه به واحدهاي خود اضافه كردهاند.
11- وضعيت سالمندان بغرنجتر شده است. سالمندان باتوجه به شرايط پيش آمده دچار فشار زيادي شدند، سوءتغذيه، فقدان حمام و سرويس، فقدان مراقبتهاي پزشكي و عدم توجه اطرافيان، حس در انزوا قرار گرفتن و طردشدگي توسط سالمندان.
تحقيقات ما نشان ميدهد كه افراد سالمند در موارد زيادي بيقرار يا به سكوت فرو رفتهاند كه خانوادههاي آنها اين موارد را به پيري مرتبط ميدانند اما اين موضوع ميتواند افسردگي باشد.
12- خشونت عليه كودكان بسيار زياد است. 82درصد كودكان مورد مصاحبه ما مورد ضرب و شتم والدين يا اطرافيان واقع شدهاند، فشارهاي رواني رهاشدگي كودكان، عدم تسلط والدين در كنترل و امور تربيتي كودكان و...
13- زنان در شرايط بسيار سختي زندگي را سپري ميكنند.
14- انگيزه ادامه تحصيل بسيار پايين است. ترس و فوبياي زلزله و پسلرزهها، تغيير ناگهاني سبك زندگي، فقدان آرامش، فقدان امكانات و توان مالي، وضعيت نابساماني كمي و كيفي مدارس و... فاكتورهايي هستند كه به كاهش انگيزه تحصيلي تاثيرگذار بودهاند.
15- فقر چندين برابر شده است. افراد اين مناطق در طرفهالعيني تمام دار و ندار خود را از دست دادند، آنچه مايه آرامش بود بر سرشان آوار شد و اكنون روزبهروز ميزان بدهيشان به دولت بيشتر و بيشتر ميشود.
۱۶- اعتياد و توزيع موادمخدر بسيار بالا رفته است. هزاران نيروي كار از استانهاي مختلف به اين مناطق آمدهاند، مناسفانه اغلب اين افراد معتاد هستند و باتوجه به حضور گسترده آنها در اين مناطق مصرف انواع موادمخدر به يك امر عادي تبديل شده است، خريد و فروش اين مواد نيز به صورت گسترده و غيرقابل كنترل ادامه دارد، در يك كلام اينها آمدهاند كه خانهها را بسازند و خواسته يا ناخواسته خانوادهها را به دام اعتياد بكشانند.
17- سرقت به يك امر روزمره تبديل شده است. ما روزانه شاهد انواع سرقتها در اين مناطق هستيم كه خود اين مساله احساس ناامني در اين مناطق را بهدنبال داشته است.
18- افزايش خشونت به تهديدي براي كل افراد مناطق زلزلهزده كرمانشاه در آمده است.
19- بيماري رواني، يأس از زندگي و نااميدي نسبت به آينده روزبهروز افزايش مييابد.
20- اقدام جدي براي اشتغالزايي در مناطق زلزلهزده كرمانشاه صورت نگرفته است.
21- از فرصتهاي شغلي موجود براي افراد غيربومي استفاده ميشود.
22- تحولات و مسائل پسازلزله، افراد مناطق زلزلهزده كرمانشاه را دچار تأخر فرهنگي كرده است.
23- طلاق بهشدت افزايش پيدا كرده است.
و در يك كلام ما شاهد نابساماني اجتماعي-رواني در مناطق زلزلهزده هستيم.
جامعهشناس
فاضل الياسي و تعدادي از جامعهشناسان با كار ميداني در مناطق زلزلهزده كرمانشاه وضعيت آنجا را آسيبشناسي كرده اند كه پيشتر در«اعتماد» منتشر شده است.