برخيز و اول بكش (96)
فصل دهم
من مشكلي با كشتن نداشتم
عنصر غافلگيري را فراموش نكن
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
«سايرت متكال» در اواخر دهه 1950 و با هدف ايجاد يك نيروي نخبه كه قادر به نفوذ مخفي در قلمرو دشمن باشد، شكل گرفت. در دستور تاسيس اين نيرو آمده بود كه نيرو «براي انجام عمليات مبارزه، خرابكاري و جمعآوري اطلاعات» ايجاد ميشود. تا دهه 1970، اين واحد اساسا با هدف نفوذ در عمق پشت خطوط دشمن و به منظور نهادن ابزارهاي به غايت پيچيده نظارتي و شنود، تخصص يافته بود. بنا بر گفته برخيها، اين واحد را ميتوان هنوز بهترين واحد «ايدياف» درنظر گرفت كه هميشه از نيروهاي تازه استخدام شده، پرمايهترين آنها را كه تحت مراحل آموزشي 20 ماهه قرار ميگرفتند، جذب ميكرد.
اهود باراك كه اولين افسري بود كه در «سايرت» رشد يافته بود، در سال 1971 فرمانده اين واحد شد. او يك بچه كيبوتصي، كوتاهقد اما تنومند و صاحب جزم بود كه توانسته بود تمام كيفيتهاي لازم را كه آن واحد نياز داشت در خود جمع كند. او همچنين يك سياستمدار ماهري بود كه ميدانست چگونه مافوقهاي خودش را مديريت كند، فردي كه بيش از حد جاهطلب بود اما در عين حال آرامش خودش را حفظ ميكرد. باراك از لحظهاي كه فرماندهي را دراختيار گرفت بهدنبال آن بود كه «سايرت متكال» را بخش بزرگتري از عمليات «ايدياف» كند و كارش را فراتر از جمعآوري اطلاعات از پشت خطوط دشمن پيش ببرد.
بنابراين زماني كه «ال عزار» خواستار كمك او در نقشهريزي براي ضربه زدن در بيروت شد، به گفته يكي از افسران باراك، «يك حس رضايتمندي روي صورت باراك نشست درست مثل چهره آشپزي كه شروع به پختن يك غذاي فوقالعاده بكند.» باراك شروع به بررسي اطلاعات خام كرد، آن نقشه قبلي صد نفره را مطالعه كرد و نقاطي را روي نقشه بيروت رسم كرد. باراك به «ال عزار» گفت، «رييس. اين خوب نيست. نيرويي به اين اندازه كه وارد بيروت شود و اينكه شايد مدت زمان زيادي هم آنجا بماند تا اينكه كار «پليسهاي به خط شده» تمام شود، باعث تبادل آتش ميشود. در اين صورت شايد تلفات زيادي روي دهد هم از طرف ما هم از طرف آنها و همچنين غيرنظاميان.»
ال عزار از او پرسيد، «چگونه اين را انجام دهيم؟»
باراك پاسخ داد، «زماني كه ما مطمئن شديم سه هدف در منزل هستند، وارد شهر ميشويم با نيروي خيلي كم، بيشتر از 15 نفر نيستند، وارد آپارتمان ميشويم، به آنها شليك ميكنيم و عقب مينشينيم. تماما در چند دقيقه صورت ميگيرد. ما با نقشهريزي درست و ابزارهاي مناسب و آموزش صحيح، ميتوانيم قبل از اينكه نيروهاي دشمن وارد صحنه شوند وارد و خارج شويم. تا آنها دستشان بيايد چه شده ما رفتهايم. مهمتر آنكه: عنصر غافلگيري را بايد حفظ كرد.»
ال عزار لبخندي زد و به باراك چراغ سبز را نشان داد تا برنامهريزي را شروع كند.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است، نه اعتقاد مترجم و روزنامه.