• 1404 جمعه 20 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4113 -
  • 1397 سه‌شنبه 29 خرداد

بعضي‌ها مردم ايران را ناشاد مي‌خواهند

تقي آزاد ‌ارمكي

اين روزها درباره پيامدهاي اجتماعي بازي ايران و مراكش، تحليل‌هاي گوناگوني ارايه مي‌شود. فارغ از درستي يا نادرستي اين تحليل‌ها، من معتقدم ما مدتي است كه در شرايط جديدي قرار گرفته‌ايم؛ به اين معنا كه حوزه سياست در كانون دغدغه‌هاي جامعه ايراني نيست و ديگر اينكه، اختلافات دوگانه حوزه سياست متعلق به خود سياسيون است و به جامعه تعلق چنداني ندارد. راستگرايان و چپگرايان در درون حوزه سياست با يكديگر اختلاف دارند و اختلافات آنها به كل جامعه سرايت نكرده است. جامعه در درون خودش داراي دغدغه‌هايي غير از دغدغه‌هاي جريان‌هاي سياسي است. اهم دغدغه‌هاي جامعه هم ساماندهي هويتش در سطح جهاني و پوست‌انداختن نظام سياسي و سامان‌يافتن زندگي اقتصادي و اجتماعي‌اش است. وقتي يك منازعه سياسي شكل راديكالي پيدا مي‌كند، جامعه ايران چندان راديكال نمي‌شود بلكه اين سياسيون هستند كه لحن و مطالبات راديكالي پيدا مي‌كنند. براي مردم ايران حضور در سطح جهاني مهم است. اين يكي از دغدغه‌هاي هميشگي مردم ايران بوده است. فوتبال يكي از داشته‌هاي جامعه ايران براي حضور در سطح جهاني است. اقتصاد و فرهنگ و علم هم از اين حيث براي مردم ايران اهميت دارند. مثلا هنگامي كه يك دانشمند ايراني ساكن خارج كشور از دنيا مي‌رود، اندوه مرگش در جامعه ايران انسجام اجتماعي ايجاد مي‌كند. يعني گاه اندوه يك مرگ و گاه شادي يك پيروزي، موجب انسجام اجتماعي بين مردم ايران مي‌شود. در چنين فضايي، فرقي ندارد چه دولتي بر سر كار است. هر دولتي كه حاكم باشد، اندوه مرگ مريم ميرزاخاني يا شادي برد تيم ملي ايران در جام جهاني، موجب ايجاد همبستگي ملي در ميان ايرانيان مي‌شود؛ چراكه اين وقايع غمبار و شادي‌آور، نهايتا در مطرح شدن ملت ايران و نام ايران در سطح جهاني موثرند و فرهنگ ايراني و هويت ايراني و اخلاق ايراني و ساير مولفه‌هاي حيات جمعي ايرانيان را پيش چشم مردم دنيا قرار مي‌دهند. تعبير حاشيه‌اي اين وضع «وحدت ملي» است اما تعبير اصلي‌اش «اظهار وجود ايرانيان در سطح جهاني» است. به همين دليل پيروزي مقابل مراكش يا شكست در برابر آرژانتين فرق چنداني با يكديگر ندارند. مردم ما پس از شكست تيم ملي ايران مقابل آرژانتين نيز سربلند بودند و از تلاش بازيكنان تيم ملي قدرداني كردند؛ چراكه بازي در خور تحسين آنها مقابل آرژانتين، موجب شد نام ايران به شايستگي در دنيا مطرح شود. آنچه جمعه شب پس از پيروزي ايران در برابر مراكش در خيابان‌هاي تهران و چند شهر ديگر ايران و نيز در ميان ايرانيان خارج كشور حادث شد، در راستاي همين نياز به اظهار وجود ايرانيان در سطح جهاني بود؛ نيازي كه اگر تامين شود، وحدت ملي را هم به بار مي‌آورد.

مردم ما از بلاتكليفي و بي‌تصميمي خسته‌اند. كسي نيست كه براي حل مشكلات آنها تصميم بگيرد. جامعه ايران در شرايطي قرار گرفته است كه نمي‌تواند از بسياري از مشكلات اقتصادي و سياسي و اجتماعي عبور كند. در نتيجه مردم ما در مواجهه با اين مشكلات درجا مي‌زنند و كنش‌هاي خودشان هم بيشتر براي‌شان دردسر توليد مي‌كند. مثلا مردم پول‌شان را از بانك‌ خارج مي‌كنند و دلار يا طلا يا سهام مي‌خرند ولي همين موجب مي‌شود كه زندگي‌شان سخت‌تر شود. تلاش‌هاي جامعه تلاش براي برون‌رفت از اين مشكلات است ولي اين جدّ و جهدها جواب نمي‌دهد و همين امر در ميان مردم ايجاد خستگي كرده است. در چنين شرايطي كه همه احساس مي‌كنند نوعي ناكارآمدي عميق در كار است و از اين بابت مغموم‌اند، وقتي تيم ملي ايران در جام جهاني مراكش را مي‌برد، جدا از زمينه‌اي كه براي شادي ايجاد مي‌شود، مردم و همين طور حكومت مي‌توانند سرشان را بالا بگيرند كه يعني اوضاع ما آن قدر هم نابسامان نيست. اين در واقع فرصتي اميدبخش است كه اگر مقامات سياسي ما به عمق آن وقوف داشته باشند و آن را به درستي بفهمند، مي‌توانند از اميد ناشي از اين فرصت شادي‌‌آفرين براي بهبود اوضاع كشور استفاده كنند. اينكه با لباس تيم ملي در حين تماشاي بازي ايران و مراكش عكس بگيريم، اگرچه نشان‌دهنده درك ما از اهميت اين فرصت است، ولي اين واكنش يك واكنش سطحي است. واكنش عميق در گرو اين است كه ما بپذيريم چيزها و حوزه‌هاي ديگري هم وجود دارند كه محل بازي‌اند. يعني همه‌چيز در منازعات سياسي خلاصه نمي‌شود. مثلا فرهنگ و اقتصاد و سرمايه‌گذاري و روابط بين‌الملل و... هم براي جامعه ايراني اهميت اساسي دارند. مقامات سياسي ما بايد اين واقعيت را بپذيرند و بازيگران اين عرصه‌ها را هم به رسميت بشناسند. ما بابت موفقيت‌هاي فوتبال و سينماي كشورمان شاد مي‌شويم ولي بازيگران اين عرصه‌ها به رسميت شناخته نمي‌شوند و نمي‌توانند چنانكه بايد نقش‌آفريني كنند. واكنش‌هاي مقطعي و سطحي به موفقيت فوتبال ايران در جام جهاني يا كسب جايزه اسكار توسط اصغر فرهادي، دردي از ما دوا نمي‌كند. فلان مقام سياسي كه براي نمايندگي افكار عمومي به اين امور واكنش مثبت نشان مي‌دهد، بايد در رفتار مديريتي‌اش هم تغييري نشان دهد و آدم‌هاي جديدي را جايگزين افرادي كند كه در حوزه‌هاي تحت مديريت‌شان به گونه‌اي عمل كرده‌اند كه امروزه هيچ كس از عملكرد آنها راضي نيست.

نكته سومي كه مي‌خواهم به آن اشاره كنم، پاره‌اي ادعاهاي عجيب و غريب درباره نژادپرستي ما ايرانيان است. برخي گفته‌اند اگر تيم ملي ايران در جام جهاني از پس حريفانش برآيد و يكي دو پيروزي نصيب ما شود، اين موفقيت باعث مي‌شود نژادپرستي ما ايرانيان زمينه ظهور پيدا كند. اين حرف‌ واقعا مضحك و بي‌مبناست. شادي مردم ايران پس از پيروزي ايران در برابر مراكش، چه ربطي به نژادپرستي دارد؟ اگر مراكش ايران را مي‌برد، مردم مراكش و شايد هم مردم ساير كشورهاي آفريقايي خوشحال نمي‌شدند؟ اين يعني آفريقايي‌ها نژادپرستند؟ من واقعا نمي‌فهمم اين حرف چه معنايي دارد. چرا ما بايد در جام جهاني ببازيم و غم روي غم تلنبار شود در اين جامعه؟ براي اينكه يك فرد نجات‌بخش از راه برسد و همه به چكمه‌هاي او بچسبند؟ كسي كه از شادي مردم ايران در شرايط كنوني غمگين مي‌شود، انتهاي تزش اين است كه يك نفر بايد بيايد و نجات‌بخش اين ملت شود. جامعه خودش بايد در روند تعامل و خوداظهاري‌اش، نيروي اجتماعي پيدا كند. درخشش جامعه ايران در علم و صنعت و تكنولوژي و ورزش به سود اين كشور است. مگر فوتبال نمي‌تواند قدرت چانه‌زني ايران را در سطح بين‌المللي افزايش دهد؟ من واقعا نمي‌فهمم اين حرف فلان استاد درباره ضرورت باختن تيم ملي ايران و شاد نشدن مردم اين كشور، از كجا درمي‌آيد و مبنايش چه نگاهي به ايران و ايراني است؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون