«اعتماد» مواجهه با چالشهاي پيش روي اصلاحات را بررسي ميكند
مساله اصلاحطلبان
آرزو فرشيد
حدود دو سال تا انتخابات مجلس يازدهم و سه سال و چهار ماه تا انتخابات رياستجمهوري آتي باقي است و جريانهاي سياسي اگر بناي پيروزي دارند، بايد از حالا به فكر باشند. اكنون وقت شناسايي چالشها و ترميم آسيبهاست اما اينطور كه به نظر ميرسد فعالان سياسي در هر دو جريان اصلاحطلب و اصولگرا چنين قصدي ندارند. حتي رسانهها نيز از فضاي انتخابات فاصله نگرفته و از طرح نام كانديداهاي احتمالي يا تلاش براي پيشبيني نتيجه مصاف لاريجاني و جهانگيري فراتر نميروند. بر اساس شنيدهها اصولگراياني همچون ابراهيم رييسي، محمدباقر قاليباف، عزتالله ضرغامي، پرويز فتاح و سعيد جليلي در تدارك تهيه فهرست و ياركشي هستند. اصلاحطلبان نيز به فكر عبور از فيلتر شوراي نگهبان، ضرورت يا عدم ضرورت ائتلاف با اعتداليون و همراهي يا عدم همراهي جهانگيري با دولت روحاني هستند. اصولگرايان براي بازنگري در جمنا و كاربردي كردن اين تشكل از طريق فعالسازي كميتههاي جديد و سپردن سكان آن به مهدي چمران ميكوشند و اصلاحطلبان ارزيابي عملكرد شوراي عالي سياستگذاري را در دستور كار دارند. هيچ يك از اينها اما براي رسيدن به درك درست از وضعيت فعلي، شناخت ضعفها و رفع آن كافي نيست. فرصت باقي مانده تا انتخاباتهاي پيشرو هدر ميرود، اگر جريانهاي سياسي قادر به شناسايي اصليترين چالشهاي خود نباشند و نتوانند اولويتهايشان را اهم فيالاهم كنند. براي ممانعت از اين فرصتسوزي است كه سعي داريم چالشهاي پيش روي اصلاحطلبي را بررسي كرده و اولويت نخست را بيابيم.
عبور از فيلتر شوراي نگهبان
رد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان دغدغه اصلي اصلاحطلبان در همه انتخاباتها است. اصلاحطلبان معتقدند كه اگر فيلترهاي نظارتي مانع استفاده از همه ظرفيتهاي اين جريان نشوند، نتيجه بهتري خواهند گرفت و به ائتلاف با گروههاي ميانهرو نياز ندارد. به همين خاطر است كه از ايده گفتوگو با شوراي نگهبان استقبال كردند و اميد داشتند كه در نتيجه رايزني با شوراي نگهبان در انتخابات پيش رو ارتش پرشمارتري داشته باشند اميدشان بعد از اظهارنظر عباسعلي كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان از بين رفت زيرا او صراحتا گفت كه «شوراي نگهبان از هرگونه گفتوگويي استقبال ميكند چرا كه اين نظرات براي ما راهگشا است اما تقاضايي كه پيشتر مطرح شده بود در قالب رايزني سياسي بود در حالي كه شوراي نگهبان نهادي سياسي نيست و نبايد از اين گفتوگوها تلقي لابيگري سياسي شود». به اين ترتيب چالش عبور از سد شوراي نگهبان به قوت خود باقي است. اظهارنظر كدخدايي و تجربه انتخاباتهاي قبلي نيز نشان ميدهد كه اصلاحطلبان به جاي تمركز بر اين مانع سخت بايد توان خود را از راههاي ديگري افزايش دهند.
ائتلاف يا عدم ائتلاف
اصلاحطلبان ميدانند كه بسياري از نيروهايشان را در مرحله عبور از فيلتر شوراي نگهبان از دست خواهند داد لذا بايد به فكر راهحل باشند. راهحلي شبيه آنچه در سالهاي 92 و 94 و 96 به كار گرفته شد. ائتلاف با جرياني موسوم به اعتدال. تجربه مجلس دهم و عملكرد دولت دوازدهم اما برخي از اصلاحطلبان را در مورد ادامه اين شيوه مردد كرده است. اظهاراتي كه محمدرضا عارف رييس فراكسيون اميد تاكنون در مورد عدم ائتلاف در انتخابات 98 و حضور با كانديداي اصلاحطلب در سال 1400 گفته است، به خوبي گوياي اين ترديد است. برخي از تحليلگران مسائل سياسي حرفهاي عارف را ناشي از دلخوري او در جريان انتخابات هيات رييسه دانستند تلاشهايي كه براي اعلام اسامي فهرست اعضاي فراكسيون اميد شد نيز در واقع تلاشي براي شفافتر كردن خطكشيها و مرزبندي ميان اصلاحطلبان واقعي و شبهاصلاحطلبان بود. نارضايتي جريان اصلاحطلب از عملكرد روحاني در دولت دومش نيز بر ترديدها افزود و كار را به جايي رساند كه برخي از فعالان سياسي اين جريان خواستار معرفي كانديداي اصلاحطلب در انتخابات 1400 شدند.
دوگانه جهانگيري- لاريجاني
براي صحبت از كانديداهاي احتمالي در انتخاباتهاي پيش رو خيلي زود است اما حساب اسحاق جهانگيري جدا است. او از همان مناظرات تلويزيوني ارديبهشتماه به عنوان رييسجمهور احتمالي 1400 مطرح شد. اخيرا نيز احتمال سرليستي او در انتخابات مجلس طرح شده است. معرفي جهانگيري به عنوان كانديدا در هر دو عرصه مجلس و رياستجمهوري چالش به حساب ميآيد زيرا برخي از طيفهاي اصلاحطلب با ساختن دوگانه جهانگيري- لاريجاني و طرح ايده تقدم استراتژي بر ايدئولوژي مساله را پيچيده كردند. در اين چالش اصلاحطلبان بايد بين معرفي كانديداي كاملا اصلاحطلب خود و حمايت از گزينه احتمالا پيروز يكي را انتخاب كنند. مخالفان ادامه راه 92 و 96 به جهانگيري توصيه ميكنند كه از سه سال و نيم آينده نيز براي جلب آراي بيشتر استفاده كنند. اين گروه تصور ميكنند كه خروج از دولت و در پيش گرفتن رويكرد مطالبهگرايانهتر سبب محبوبيت بيشتر جهانگيري شده و او را به پيروز ميدان تبديل ميكند.
حضور در قدرت يا تقويت گفتمان
ائتلاف و عدم ائتلاف هر دو تاكتيكي براي دستيابي به پيروزي در انتخابات و سهم داشتن از قدرت است و اين اصليترين هدف هر حزب و جريان سياسي است؛ هدفي كه دستيابي به آن بيش از هرچه به پشتوانه مردمي آن حزب و جريان وابسته است. از همين رو است كه برخي كارشناسان و فعالان سياسي اصلاحطلب معتقدند اين جريان پيش از ترسيم نقشه راه براي تداوم حضور در قدرت بايد به فكر تقويت گفتمان و حفظ پشتوانه مردمي خود باشد. اصلاحطلبان بر اين باورند كه نسبت به رقيب اصولگراي خود از امتياز مردمي بودن برخوردار هستند و به همين خاطر كمتر و ديرتر خطر ريزش راي را باور ميكنند. اين طور كه به نظر ميرسد اما حوادث و رويدادهاي اخير وضعيت را كمي تغيير داده است. عملكرد دولت دوازدهم در همين چند ماه موجي از نارضايتي به راه انداخته و اين نارضايتي دامن حاميان اصلاحطلب دولت را گرفته است. كمپين پشيمانم اولين نشانه از بروز اين بحران بود. حمايت دوباره اصلاحطلبان از دولت و ايستادن در مقابل عدهاي كه به روحاني راي داده و پشيمان شده بودند، سبب شد كه اين جريان از بخشي از بدنه راي خود فاصله بگيرد. اعتراضات و ناآراميهاي اخير نيز تير دوم را به بدنه راي اصلاحطلبان زد. اينكه نقش عوامل بيگانه و سوء استفادهگر در ماجراهاي اخير چقدر بود را نميدانيم اما بدون شك بخشي از معترضان به خيابان آمده اصلاحطلب بودند. توام شدن اعتراضات با خشونت اما سبب شد كه بزرگان اصلاحطلب مخالفت خود با اين اعتراضات را به صورت شفاف اعلام كرده و از بخش ديگري از حاميان خود فاصله بگيرند. به اين ترتيب شاهديم كه چالش حفظ جايگاه اجتماعي براي اصلاحطلبان روز به روز جديتر ميشود. همين است كه بسياري از فعالان سياسي تاكيد ميكنند بايد اين چالش را در اولويت قرار داد و قبل از يافتن تاكتيك مناسب جهت حضور در انتخابات آتي به فكر راهكاري براي تقويت پايگاه مردمي خود بود.