دولتآبادي و مجابي و سناپور
با زلزلهزدگان همراه شدند
به تو ميانديشم
در طولانيترين شب سال
ايده اصلي متعلق به محمود دولتآبادي بود؛ جشن امضاي كتاب در بلندترين شب سال اما اين جشن امضا تنها جشن امضاي آثاري از نويسندگان سرشناس اين كشور نيست بلكه جشني است در همراهي با مردم زلزله زده استان كرمانشاه. آنان كه طولانيترين شب سال را بدون هيچ سرپناهي سپري ميكنند، شايد به ياد كساني كه سال گذشته در چنين شبي در كنارشان بودند.
يلدا، نوروز يا هر جشن ديگري همان طور كه به خانههاي بسياري شادي ميبرد، براي برخي از خانهها هم كوله باري از غم به همراه دارد زيراكه يادآور جاي خالي عزيزاني است كه ديگر در صندوقچه خاطرههاي شيرين حضور دارند و امسال اين جشن در استان كرمانشاه حتما رنگ و بوي ديگري دارد.
اما آنچه در اين ميان ميتواند طرحي از لبخند را بر لبان مردم اين خطه بنشاند، اين دلگرمي شيرين است كه ديگر هموطنانشان به ياد آنان هستند. با همين نگاه بود كه محمود دولتآبادي تصميم گرفت در بلندترين شب سال، به ياد همميهنان غمزدهاش باشد.
او براي اجراي طرح خود با ديگر نويسنده همنسلش تماسي گرفت و جواد مجابي را هم دعوت كرد تا در اين حركت در كنار او باشد و هر دو نويسنده موي سپيد كرده به اين نتيجه رسيدند نويسندهاي از نسل جوانتر را هم همراه خود كنند و اين گونه بود كه قرعه فال به نام حسين سناپور افتاد و تركيب سه نفره آنان كامل شد تا حلقه وصلي باشد ميان نويسندگان نسل قبلي و نويسندگان بعدي.
«يلدا» شب كافهنشيني نيست. «يلدا» و به قول بزرگترها «شب چله» شب خانواده است. شبي كه كوچكترها و بزرگترها كنار هم مينشينند ولي نويسندگان مورد اشاره ما چارهاي نداشتند و بايد برنامه خود را در جايي برگزار ميكردند و آنان كافه نزديك كتاب را براي برگزاري اين برنامه انتخاب كردند تا محفلي باشد براي دورهمي خانواده ادبيات ايران و دوستدارانشان را دعوت كردهاند تا در اين دورهمي در كنارشان باشند و براي حمايت از همميهناني كه عزيزان و خانه خود را از دست دادهاند، كتابهايي را با امضاي اين سه نويسنده خريداري كنند. آنها اين برنامه را از ساعت 17 تا 19:30 برگزار ميكنند تا شركتكنندگان بتوانند در دورهميهاي خانوادگي هم حاضر شوند.
مجابي از حضور خود در اين مهماني به «اعتماد» ميگويد: «آقاي دولتآبادي تماسي با من داشتند و يادآوري كردند كه كمك به هموطنان زلزلهزده بايد مستمر باشد. برخي دوستان كمكهاي خود را زودتر شروع كردهاند و برخي ديگر هم بعد از ما دست به كار ميشوند و ما نيز طولانيترين شب سال را براي انجام اين كمكها انتخاب كرديم. ميخواستيم سرماي يك شب طولاني را به ياد يكديگر بياوريم و به ياد هموطناني كه از هر پناهگاهي بيبهرهاند و هيچ سقفي بر بالاي سرشان ندارند، نشان دهيم به يادشان هستيم و در اندوهشان شريكيم.»
يلدا شب شعر هم هست؛ از ديرباز شاهنامهخواني و حافظخواني سنتي ديرينه در اين شب دارد و مجابي درباره كتابهايي كه براي اين شب خاص در نظر گرفته است، ميگويد: «من براي اين برنامه مجموعهاي از شعرهايم را ميآورم همراه با كتاب سالهاي شاعرانه؛ چون شعر هميشه برايم عزيز بوده است و هنر ملي و نقطه مشتركي بين همه ايدهها و سليقههاست.»
او به ديگر ويژگي يلدا هم اشاره ميكند: «در عين حال يلدا، شب دلجويي از ديگران است و چه كساني عزيزتر از هموطنان زلزلهزده كرمانشاه كه دوست داريم و داشتيم به آنان يادآوري كنيم تنها نيستند و ما در طولانيترين و سردترين شب سال به آنان ميانديشيم.»
بعد از وقوع زلزله كرمانشاه موجي از حمايتها راه افتاد، عكسهاي زيادي منتشر شد كه البته برخي پيامدهاي خوبي هم نداشت و با اعتراضها و انتقاداتي روبهرو شد.
مجابي درباره اين حركت كه نوعي حمايت ادبي است، ميگويد: «مهم اين است كه ما وظيفه خود را انجام دهيم و با هموطنانمان همدلي و همراهي كنيم و به آنان نشان دهيم همچنان به يادشان هستيم و فراموششان نكردهايم. همه قشرهاي جامعه از جمله نويسندگان در حد و اندازه توان خود تلاش كردند با آنان همراه شوند و اميدواريم با اين همراهي دستكم كمي آلام و رنج جمعي ما تسكين پيدا كند. در اين گونه قضايا شخص مهم نيست و هدفي كه دنبال ميشود، اهميت دارد.»