تحزب و فقه شيعه
داود فيرحي، استاد انديشه سياسي اسلام در دانشگاه تهران در ادامه پروژه تحقيقاتي خود درباره رابطه فقه و سياست در آخرين كتابش به مساله فقه و حكمراني حزبي پرداخته است. او خود در اين باره در مقدمه اين كتاب مينويسد: «طرح مساله حزب در فقه سياسي امتداد منطقي مواجهه فقه با دولت مدرن و ظهور پارلمان و مفهوم قانون در دوره معاصر است». او در پژوهش پيشين خود درباره فقه و سياست در ايران معاصر نشان داد كه اولا ظهور دولت جديد در روزگار اخير لاجرم به مواجهه فقه و دولت مدرن انجاميد و ثانيا نسبت دولت مدرن با مجلس و قانون موضوعه روشن شد. از نظر فيرحي قانون موضوعه و حزب ملازمه مفهومي دارند و حزب مقدمه آن است. حكمراني حزبي صرفا يكي از انواع حكمرانيهاست كه در دوره مدرن اهميت يافته است. دولت مدرن در ايران و براي فقه شيعه هنوز هم جزو مسائل جديد و مستحدثه است. در اين ميان حزب سياسي و الگوي حكمراني حزبي البته از تازگي، شكنندگي و ابهام بيشتري برخوردار است. به نظر فيرحي هنوز دانشي به نام فقه تحزب در ايران و در ميان شيعيان وجود ندارد. اين در حالي است كه بسياري از فقيهان در عمل احزاب بزرگي را ايجاد كردهاند، درباره ضرورت آن سخن گفتهاند و حتي درباره احزاب سياسي به قانونگذاري نيز پرداختهاند. از نظر اين استاد دانشگاه تهران فاصله عمل و نظر در حزب و حكمراني حزبي شايد يكي از مهمترين مشكلات حكومتداري در ايران معاصر است. او در اين كتاب نشان ميدهد كه حزب با اصل دموكراسي ملازمه دارد. اين نكته بدان معنا است كه فك ملازمه بين اصل حزب و اصل دموكراسي و تقليل آن به يكي ازخصايص دموكراسي سكولار خطاي فاحشي است كه خسارت جبرانناپذيري به حيات سياسي و لاجرم سرنوشت جامعه ما وارد كرده است. كتاب به تفصيل به اين مباحث ميپردازد.