بهعنوان يك معلم بنا بود...
محسن ميرزايي
معلم بازنشسته و فعال صنفي
انقلاب شد و بالاترين لقب از لقبهاي مبارك امام راحل به ما داده شد «معلمي شغل انبياست» جملهاي سرشار از لطف و معنويت و دادن بلنداي بها به صاحبان اين كسوت؛ من كه در آن بحبوحه استخدام ميشدم با شنيدن چنين جملهاي سرشار از اميد ميشدم.
سال 64 استخدام شدم و اكنون 7 سال است كه با احتساب دوران دانشگاه با 30 سال خدمت بازنشسته شدم و در اين دوره انزوا و بازنشستگي هرچه بيشتر با چراغ دنبال آن اميد ميگردم آن را كمتر مييابم. بنا نبود برخي پيشكسوتها و افراد سالخوردهتر از ما كه معلم مسوولان بودند در شرايط كنوني با تنهايي و بيتوجهي مسوولان مواجه شوند.
بنا نبود ما كه معلم فرزندان مسوولان بوديم براي ديدن صاحبان مناصب ماهها در صف انتظار، بازي بروكراسي و بياعتنايي منتظر مانده و سرانجام بينتيجه از انتظار، در تنهايي خود بسازيم. خطاب من به مسوولان اين است كه مگر ما در همان كسوت نيستيم و چرا شما از دادن وقت ديدار با ما بازنشستگان خودداري ميكنيد؟
يادم نميرود جناب احمدينژاد در دوره رياستجمهوري خود دقيقا در تاريخ 11 ارديبهشت 86 در جلسهاي دستان معلم كلاس اول خود در 44 سال قبل به نام خانم نجمه قليپور را بوسيد و از لطف بيانتهاي معلم مهربان خود سخنها راند. حرف دل بنده بهعنوان يك بازنشسته حقيقت تلخي جز اين نيست. جناب آقاي احمدينژاد حتما فراموش نكردهاند كه قانون مديريت و خدمات كشوري دقيقا در سال 86 در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد و توسط اعضاي شوراي محترم نگهبان تاييد شد و دقيقا او و تيمش از نخستين سال در اجراي قانون كوتاهي كردهاند.
به گزارش سازمان بازنشستگي 67/7 درصد تورم به ما بدهكار هستند و اگر فقط قانوني را كه پشتوانه آن خون مقدس شهداست اجرا ميكردند بدون شك از بوسيدن دست آموزگار بيشتر نزد خدا و ارواح طيبه شهدا اعتبار ميداشت و مديون همان خانمي نميبودي كه ادعا ميكني كاش در خلوت خود يك ساعت تنها بودم تا بياد آن سالهاي خوش خاطره و محبتهايي كه معلمين آن سالها با كرامت تمام در كام ما چكاندند تا به راه تعالي برسيم گريه ميكردم. جناب احمدينژاد با اجرا نكردن قانون و آن هم در شرايطي كه به قول تيم اقتصادي دولت فعلي بالاترين درآمد نفتي را داشت بهراستي چه جفاي سترگ و نابخشودني روا داشت.
چرا هميشه ما تعارف را بر اجراي عدالت و عمل ترجيح ميدهيم؟ خطاب به معاون اول هم ميگويم جناب جهانگيري بخش عمدهتري از دوره 10ساله اگر در دوره جناب احمدينژاد گذشت در عوض نزديك به پنج سال اين دوره هم متعلق به دوره شما و دولت آقاي روحاني است كه حتي شما از دادن وقت ديدار هم كوتاهي ميكنيد و اين در شرايطي است كه باز به قول خودتان شما در مسير زندگي و رشد سياسي و اعتقادي خود مديون دبيرتان هستيد، آيا خانواده آن دبير اگر زنده هستند و حتي خانواده دبيران فرزندتان، خبر دارند كه بيش از يك دوره از عمر كاري چهارساله رياستتان را در دادن حقوق عادله به آنها كوتاهي ميكنيد و حتي از دادن وقت ملاقات هم امتناع ميورزيد.
از روساي دو دوره جز تعارف چيزي نديديم در حالي كه فقط كافي است در اجراي قانون بهصورت بيكم و كاست همت كرده و مبلغ 67/7 درصد تورم تحميلي را ادا كنيد و قطعا از شرمندگي 10 ساله خود را نجات ميبخشيد.
به حكم آموزگاران خود يا فرزندانتان بدون گدايي ترحم قويا از شما انتظار داريم كه از اين قشر نجيب و فرهيخته با عذرخواهي و طلبيدن حلاليت دلجويي كنيد. آخرين درسهاي اخلاق ما به شما جز اين نيست كه منزلت و شان ولينعمتان خود را حفظ كنيد. در مورد بيمه درماني ناكارآمد معلمين بازنشسته و پيشكسوت خود را به بيتفاوتي نزنيد و بدان شيوه بيمه را اعمال كنيد كه براي كارمندان ساير وزارتخانهها عمل ميكنيد. مسوولان محترم وظيفه ما در كلاسها به شما محبت كردن و كريمانه عمل كردن بود وظيفه شما هم جبران محبت معلمين خود و مربيان فرزندانتان و اجراي قانون مديريت بدون كم و كاست و هرچه سريعتر است.
آنچه كه بهعنوان چشمانداز و بازه زماني پنج ساله از سال 1396 تا 1401 مورد نظر شماست جفاي مضاعف بعدي است كه باصراحت عرض كنم 15ساله اجرايي كردن يك مصوبه قانوني چيزي جز احاله به پس از مرگ معلمينتان معني نميدهد و اين خط مشي با هيچ اصولي تناسب ندارد.
وقتي به جمله امام خميني ميانديشم! وقتي به تعبير رفيع و رساي منسوب به مولا علي فكر ميكنم كه ميفرمايد: من علمني حرفا فقد صيرني عبدا؛ به اين حقيقت انكارناپذير ميرسم كه روح اين جملات را هنوز نيافتهايم و اجازه بدهيد تا آخرين آموزه ديني ما به شما توجه دادن شما به اجراي عدالتي باشد كه سرآغاز طلوع آن از غدير سال 10 هجري قمري و متجاوز از 1400 سال قبل رقم خورد. بعيد نميدانم كه دو رييسجمهور دورههاي سال 86 تاكنون براي اجراي عدالت به يادآوري داشتهاند، آنچه مسلم است جناب احمدينژاد در سال دست بوسي معلم خود قانوني را زير پا گذاشت كه با اجراي آن موجبات خوشحالي همان خانم معلم (قليپور) و همه معلمان بيشتر فراهم ميشد و ديگر اينكه دولت دكتر روحاني نبايد اين بيتوجهي و جفا را مجددا ادامه ميداد و از اين پس هم با بهانه ناتواني سناريوي پنج ساله براي اجراي حق قانوني ما تدارك ببينند ديگر نه تحمل و عمري درخود سراغ داريم و نه به شاگردان صندلينشين خود اعتماد ميكنيم تاكنون هم خيلي زمان از دست رفته و جفا برما روا داشتهاند. در كلاسهاي خود به خاطر نميآوريم كه در آموزههاي درسي و اخلاقي و ديني به شما فرازهاي تعارفات خالي از روح عمل، تبعيض بين آحاد جامعه، بيحرمتي به معلمين از طريق زير پاگذاشتن حقوقشان را تعليم داده باشيم. آموزههاي ما اعمال عدالت، اداي دين، اجراي قانون و قدرشناسي از فرهيختگان جامعه بود كه در اين زمينه نه به تعليمات مولا علي، نه امام راحل و نه به منويات رهبري معظم توجه شده است.
به هر صورت با عنوان دو رييس دولت از سالهاي 86 تاكنون با قشر بازنشستههاي آموزش و پرورش جفا پيشه كرديد و اين در شرايطي است كه هرگز در زندگي بينياز از لطف و كرامت معلمين خود نبودهايد ولي جواب اين الطاف كريمانه را با تعارف ادا كرديد. هيچ انتظار اضافي از شما نداريم چون همانگونه كه پدر دست نياز به سوي فرزند دراز نميكند و عزت نفس خود را پاس ميدارد معلم هم بيفوت وقت فقط اجراي قانوني را از شما خواستار است كه به حكم قانون موظف به اجرا بودهايد و در اين 10 سال هم كوتاهي كردهايد و سناريوي غير عادلانه اجراي پنج ساله را رها كنيد كه در اين صورت به بعد از مرگ ما عامدانه حواله ميدهيد با درج رنجنامه فوق، باز هم سربلندي و عزت نظام و شاگردان خود را كه مسوولان مسندنشين هستند، از خداوند منان خواستاريم.